فرانسویها در ایران عصر زندیه
واردات پارچه با نصف قیمت اصلی
غلامعلی رجائی- در سال ۱۷۵۸ دربار لویی پانزدهم، دکتر پیرو را به عنوان نماینده کنسولی نیمهتعطیل فرانسه به بغداد فرستاد. وی از همان آغاز نشان داد که به مساله گسترش منافع تجاری فرانسه از راه بصره علاقهمند است و طرحی را هم در این زمینه تهیه کرد. در این زمان پردیو از سوی فرانسه در بصره اقامت داشت و میان این دو اختلاف ایجاد شد. با رفتن پردیو به هند، دکتر پیرو امور بازرگانی کمپانی را در بصره برعهده گرفت. در این زمان که کریمخان از انگلیسیها رنجیده خاطر بود و هنری مور، نماینده کمپانی در بصره را مقصر میدانست و او نیز در روزنامهنگاریهایش از بصره به بمبئی و لندن، کریمخان را فردی فاسد، جاهطلب، غارتگر و ضدمنافع بریتانیا معرفی میکرد؛ دکتر پیرو با هوشمندی خاصی و با آگاهی از نیاز سپاه زند و بازار ایران به پارچه پشمی با فرستادن سفیری به شیراز در ۱۱۸۲ق/ ۱۷۶۸ م به کریمخان پیشنهاد کرد که در برابر ابریشم گیلان، پارچههای مرغوب فرانسوی را به ایران وارد کند؛ وی با فراست خاصی به وکیل پیشنهاد کرد که جزیره خارک به سبب این همکاری به کمپانی فرانسه واگذار شود.
غلامعلی رجائی- در سال 1758 دربار لویی پانزدهم، دکتر پیرو را به عنوان نماینده کنسولی نیمهتعطیل فرانسه به بغداد فرستاد. وی از همان آغاز نشان داد که به مساله گسترش منافع تجاری فرانسه از راه بصره علاقهمند است و طرحی را هم در این زمینه تهیه کرد. در این زمان پردیو از سوی فرانسه در بصره اقامت داشت و میان این دو اختلاف ایجاد شد. با رفتن پردیو به هند، دکتر پیرو امور بازرگانی کمپانی را در بصره برعهده گرفت.
در این زمان که کریمخان از انگلیسیها رنجیده خاطر بود و هنری مور، نماینده کمپانی در بصره را مقصر میدانست و او نیز در روزنامهنگاریهایش از بصره به بمبئی و لندن، کریمخان را فردی فاسد، جاهطلب، غارتگر و ضدمنافع بریتانیا معرفی میکرد؛ دکتر پیرو با هوشمندی خاصی و با آگاهی از نیاز سپاه زند و بازار ایران به پارچه پشمی با فرستادن سفیری به شیراز در ۱۱۸۲ق/ ۱۷۶۸ م
به کریمخان پیشنهاد کرد که در برابر ابریشم گیلان، پارچههای مرغوب فرانسوی را به ایران وارد کند؛ وی با فراست خاصی به وکیل پیشنهاد کرد که جزیره خارک به سبب این همکاری به کمپانی فرانسه واگذار شود.
نماینده دکتر پیرو در مذاکره با وکیل تعهد داد که کمپانی هند شرقی فرانسه سالی دو میلیون قواره پارچه و کالاهای مختلف برای سپاه و بازار ایران به بوشهر بفرستد و نصف قیمت آن را وجه نقد دریافت کند و بقیه را با ابریشم گیلان و پشم مرغوب کرمان مبادله کند که اروپاییها به خرید آن علاقه نشان میدادند (پری، ۱۳۶۸، ص۳۷۶).
واکنش وکیل در برابر این پیشنهاد بسیار معنیدار بود؛ شاید وی که تا آن زمان، فعالیت تجاری چشمگیری از فرانسویها ندیده بود و با آگاهی از ناتوانی کمپانی فرانسه در این زمینه که اگر میتوانست چنین حجم انبوهی از پارچه را بفرستد، سالها پیش باید توان خود را در بندرهای ایران نشان میداد، سخاوتمندانه اما با دو هدف تحریک کمپانی انگلیس برای از سرگیری فعالیت خود در بوشهر و استفاده از ناوگان دریایی فرانسه در سرکوبی بنیکعب، با واگذاری جزیره خارک به فرانسه موافقت کرد و در فرمانی به حسن سلطان، حاکم خارک (پس از میرمهنا)، این امر را ابلاغ کرد (همانجا). توافق میان کریم خان و نماینده کمپانی فرانسه در ۱۱۸۴ق/ ۱۷۷- م به فرانسویان ابلاغ شد.
با بازگشت نماینده دکتر پیرو به بصره و اعلام نتیجه مذاکرههایش با خان زند، دکتر پیرو با خوشحالی این خبر را به اطلاع مقامات مافوق خود در پاریس رساند (اولیویه، ص۱۸۰) و اجازه خواست که در پاریس حضور یابد و پیشنهادهای تکمیلی برای اجرای هرچه سریعتر توافقنامه تجاری و سیاسی را که به نوبه خود پیروزی بزرگی در مقابل رقیب جدی کمپانی فرانسه یعنی کمپانی انگلیس بود به اطلاع دربار لویی پانزدهم برساند، اما حکومت فرانسه از اساس با اهداف و کارهای کنسول خود در بصره مخالف بود.
دکتر پیرو با شناختی که از روحیه حاکمان ایرانی در درخواست پیشکش داشت و با توجه به خساست انگلیسیها، در نامهای که همراه توافق نامه از بصره به پاریس فرستاد، پیشنهاد کرد که به کریم خان بیست و پنج هزار روپیه، ابوالفتح خان، فرزندش، هفت هزار روپیه و به برادران کریم خان، صادقخان و زکیخان، هرکدام سه هزار روپیه و به شیخ علیخان زند نیز سه هزار روپیه و به میرزا محمد حسین فراهانی، وزیر کریمخان، دو هزار روپیه هدیه داده شود تا هرگونه تردید دربار زند و نیز کارشکنی انگلستان در این زمینه خنثی شود. دکتر پیرو با هوشمندی خاصی استدلال کرد که مجموع مبلغ این پیشکشها که چهل هزار روپیه میشود، بسیار کمتر از ارزش توپخانه موجود در جزیره خارک است که وکیل قصد دارد آن را به فرانسه واگذار کند (هدایتی، ص۲۲۱).
دکتر پیرو در نامه بعدی از قول کریم خان به مقامات فرانسوی نوشت که اگر فرانسه نمیتواند نیاز او را به پارچه تامین و در خارک نمایندگی تاسیس کند، وی به ناچار به حکومت اروپایی دیگری مذاکره خواهد کرد.
با مرگ دکتر پیرو در طاعون ۱۱۸۷ ق بصره که برخلاف هنری مور، نماینده کمپانی شرقی انگلیس، بصره را ترک نکرده بود، این توافقنامه فراموش شد.
شاید دلیل اصلی پاسخ ندادن لویی پانزدهم به درخواست کریم خان این بود که وی ترجیح میداد ناوگان خود را برای پاسخ به حملههای احتمالی انگلستان در بندرهای هند آماده نگه دارد.
واقعیت این است که در دهههای پایانی سده سیزدهم هجری، هندوستان از نظر مناطق تجاری برای انگلستان و فرانسه اهمیت بیشتری نسبت به ایران داشت و آنها ترجیح می دادند به جای وارد شدن در درگیریهای منطقهای میان کریم خان و بنیکعب و عثمانیها که هزینههای بالایی داشت، به گسترش منافع خود در هندوستان توجه داشته باشند.
مرحله سوم مناسبات تجاری سیاسی فرانسه با حکومت زند پس از مرگ دکتر پیرو آغاز شد.
پس از مرگ دکتر پیرو، ژان فرانسوا گزاویه روسوئه که دستیار وی در بصره بود، اداره امور کمپانی فرانسه را برعهده گرفت. در این زمان که سپاه ایران آماده حمله به بصره بود، روسوئه در ادامه فعالیتهای دکتر پیرو کوشید بیش از محاصره بصره به شیراز مسافرت کند و ضمن دیدار با کریم خان، قرارداد جدیدی با او ببندد. کریم خان که هنوز از انگلیسیها و هنری مور ناراحت و سوگند خورده بود که برای مخالفت با هنری مور بصره را فتح خواهد کرد تا کمپانی هند شرقی انگلیس نتواند با فعالیت تجاری در آنجا تهدیدی برای بوشهر باشد، در نامهای موافقت خود را با سفر روسوئه به شیراز اعلام کرد. وقتی این دعوت نیز با بیعلاقگی دربار پاریس روبهرو شد، کریم خان در نامه دیگری به روسوئه با اعتراض پرسید که چرا پارچههای پشمی درخواستی او تامین نشدهاند؟ طبیعی بود که روسوئه نمیتوانست دلایل سکوت مقامات خود را در پاریس برای کریمخان بیان کند تا مبادا قرارداد بسته شده میان او و خان زند آسیب ببیند. این بلاتکلیفی سبب شد که کریم خان با تقاضای روسوئه برای سفر به شیراز و دیدار با وی مخالفت کند (پری، ۱۳۶۸، ص۳۷۶).حکومت فرانسه به این دلیل به درخواست کریمخان پاسخ نمیداد؛
چون وی بیشک در کنار درخواست خرید پارچههای پشمی مورد نیاز سپاه زند و بازار ایران، موضوع کمک ناوگانهای فرانسه به سپاه ایران را نیز مطرح میکرد. حکومت فرانسه براساس محاسبه خود که حکومت عثمانی را متحدی قویتر و بهتر از حکومت زند در برقراری موازنه قدرت با حکومتهای اروپایی و حتی روسیه در اروپا می دانست، ترجیح داد با تامین نکردن خواستههای کریمخان سبب خشنودی حکومت عثمانی شود و در ایامی که سپاه زند به سرداری صادق خان به محاصره بصره پرداخته بود. چند فروند کشتی ناوگان کمپانی فرانسه به دستور کنسول فرانسه در بصره کوشیدند تا از نزدیک شدن کشتیهای ایرانی به بصره جلوگیری کنند (اعتماد السلطنه، ص۱۱۷۹) که البته آنان نیز مانند انگلیسیها موفق نشدند.
سرانجام، کنسول فرانسه در شعبان ۱۱۹۴/ اوت ۱۷۸۰ به وزیر دریاداری فرانسه گزارش داد که براساس فرمان شاهانه، امتیازهایی درباره حق انحصار تجارت فرانسویان در خارک همراه حق قضاوت کنسولی- کاپیتولاسیون- گرفته است. ابوالفتح خان، فرزند کریم خان، این فرمان را امضا کرده بود؛ زیرا کریم خان یک سال پیش در گذشته بود. حکومت فرانسه با وجود گرفتن این امتیاز باز هم مردد بود، درحالی که در رقابت با رقیبان اروپایی خود در رویارویی با پیشرویهای روسیه در اروپا به گسترش روابط سیاسی خود با شرق در جهت تضعیف روسیه نیاز داشت؛ زیرا روسها به عثمانیها فشار میآوردند و در عرصه سیاسی و نظامی پیوسته پیشروی میکردند و میخواستند با نزدیک شدن به اتریش، این کشور را در مقابل فرانسه قرار دهند (نوایی، ص ۶۰۱).
تردید حکومت فرانسه آن قدر ادامه یافت که حکومت اتریش برای همپیمانی با روسیه و ایران بر ضد فرانسه، سفیری به نام کنت دونولی را به ایران فرستاد. کنت دونولی ایران را راضی کرد، تا در برابر گرفتن ایالاتی از حکومت عثمانی، اجازه دهد که نیروی نظامی روسیه برای حمله به عثمانی از خاک ایران عبور کند، امری که کریم خان با آن مخالفت کرده بود.
حکومت فرانسه برای جلوگیری از اتحاد سه جانبه اتریش، ایران و روسیه در ۱۱۹۸ق/۱۷۸۳م، یعنی پنج سال پس از مرگ کریم خان و در زمان حکومت علی مرادخان زند، سفیری به نام کنت دوفریه سووبوف را به ایران فرستاد تا ضمن جلوگیری از اتحاد ایران با روسیه و اتریش این کشور را به همپیمانی با عثمانی تشویق کند، اما این تدبیر نیز موثر نبود و ملاقاتهای مکرر کنت دوفریه با وزیر علی مرادخان که اندکی بعد از وزارت عزل شد، راه به جایی نبرد. علی مرادخان به سفیر فرانسه اطمینان داده بود که به عبور روسها از خاک ایرانیان تمایلی ندارد.
واکنش کاترین دوم، ملکه روسیه، در برابر این سیاست علی مرادخان آن بود که نصرالله میرزا، پسر شاهرخ شاه افشار و نوه نادر را وادار کرد با نوشتن نامه تهدید آمیزی به علی مرادخان او را از ادامه این سیاست باز دارد و به آغا محمدخان قاجار که به دنبال نابودی سلسله زند بود، یاری رساند و جعفرخان زند را که داعیه سلطنت داشت، علیه مرادخان تحریک کرد؛ سفیر فرانسه دراین باره مینویسد:
وقتی سرانجام جعفرخان بر علی مرادخان پیروز شد و به سلطنت رسید و به همراه سفیر روس به اصفهان وارد شد، چون می دانستم مراد [را] دستگیر خواهند کرد، با احتیاط تمام از شهر خارج شدم (حسام معزی، ص ۱۵۹-۱۶۴).
فرانسه در ادامه سیاستهای ناموفق خود از حاکمان محلی ایرانی و از جمله احمدخان، حاکم خوی، استفاده کرد. احمدخان، پادشاهی جعفرخان را نپذیرفته بود و حکومت فرانسه به وی وعده داد که برای به قدرت رسیدن و پیروزی در نبرد آغامحمدخان قاجار یاریاش دهد و همچنین از سفیر خود در استانبول خواست تا از سلطان عثمانی بخواهد که نامهای به احمدخان بنویسد و از او در برابر آغا محمدخان حمایت کند سپس نمایندهای از سوی احمدخان به نزد هدایتالله خان فومنی، حاکم گیلان فرستاد که با احمدخان دوست بود، تا از آنجا به نزد علی مرادخان، رئیس طایفه لزگیها برود با این طایفه که با روسها دشمنی داشتند، نقشه حملهای مشترک را به روسها طراحی و ساماندهی کند.
با آشکار شدن مقدمات انقلاب فرانسه و عشرت طلبیهایی که لویی شانزدهم در پیش گرفته بود، این کوشش به جای نرسید؛ زیرا دربار بی خبر فرانسه، با وجود مشکلات داخلی، هرگز نمیتوانست با نقشههای پیچیده سیاسی در سرزمینهای دوردستی مانند ایران بر ضد روسها کاری انجام دهد؛ پس نتیجه زحمتهای سیاسی سفیرانی که در زمان کریم خان و پس از او به ایران فرستاده بود، به سرعت از دست رفت.
با وجود تمایل خان زند به گسترش رابطه تجاری با فرانسه، کمپانی فرانسه پس از رویداد مهم فتح بصره، روابط سیاسی و تجاری خود را با حکومت زند قطع کرد و ترجیح داد، به جای استقرار در بوشهر، در بصره و مسقط به فعالیت خود ادامه دهد (اولیویه، ص ۱۷۹).
ارسال نظر