گروه تاریخ اقتصاد- خلاصه‌ای از مذاکرات مجلسیان دارالشورای ملی را در روز یکشنبه 26 مهر 1286 شمسی می‌خوانید: آقا سید مصطفى: دیشب از طرف اصناف شیراز به توسط انجمن اصناف آنجا عریضه به حضور همایونى عرض شده بود؛ خیلى شاکى بودند. تلگرافى دیگر به عنوان آقا سید محمدجعفر از شیراز رسیده بود قریب به این مضمون: از قرار معلوم معتمد دیوان از قول اصناف به انجمن تهران تلگراف خیلى نموده، ملتفت باشید دیشب شلیک کرده ولى بحمدالله کارى نشده ما هم در تلگراف‌خانه متحصن هستیم؛ تلگرافى هم به مجلس مقدس شده بود حاکى از اینکه مگر ما مسلمان نیستیم! چرا به عرض ما رسیدگى نمی‌شود؟ زحمت‌ها کشیدیم تا تقصیر نصیرالملک را ثابت کردیم.‏
آقا میرزا محمود: این تلگرافات ضد یکدیگر است؛ از براى مجلس سندیت ندارد آنچه وکلا در آنجا بگویند صحیح است؛ زیرا بصیرت دارند و به ایشان هم که تظلم کرده‌اند.
احسن‌الدوله: این همه تلگرافات خوانده شده و این همه انقلابات که در اطراف است مذاکره شد به عقیده بنده علت تمام اینها سستى آراى ما است؛ یک روز حکم قتل یکى را می‌‌دهیم فردا همان کس را خوب می‌دانیم، مجلس نباید تردید راى داشته باشد. قوام و پسرهایش اینجا بودند حبس هم نبودند در کمال راحتى بودند چند روز هم اینجا مى‌ماندند‌ هیچ طورى نمی‌شد. چه شد که رفتند؟
آقا میرزا ابوالحسن خان: قوام‌الملک و پسرانش را گفتند نباید در شیراز باشند، باید تبعید شوند چند تلگراف از نظام‌السلطنه رسید که بالاخره اگر قوام‌الملک نیاید امن نمی‌شود تا وقتی که آمدند اینجا قسم خوردند اطمینانى حاصل شد، گفتند بروند. حالا حاجى سید عبدالحسین لارى به شهر آمده، اغتشاش می‌کند، ربطى به رفتن قوام یا نرفتن او ندارد، باید او محرک داشته باشد. از این حرکات خوب است امشب وکلاى شیراز بروند تلگرافخانه از نظام‌السلطنه تحقیق کنند که اصل مطلب چیست.
آقا سید حسین: این مطلب باید به واسطه وکلاى شیراز‌تسویه شود؛ خوب است همانطور که گفتند وکلاى شیراز بنشینند یک ترتیبى بدهند و مطلب دیگر شروع شود.
رییس: وکیل شیراز همه هستند مجلس باید از تمام مطالب مسبوق باشد.
صدیق حضرت: ما یک قانون اساسى نوشتیم که هیچ‌کس را نمى‌توان مجبور به اقامت در محلى نمود؛ حالا به چه قانون مى‌توان گفت که قوام نباید برود.
احسن‌الدوله: اگر یک گرگى را گفتیم در میان یک گله گوسفند نباشد، حالا نمی‌توانیم بگوییم باشد تا این اغتشاشات بشود.
آقا میرزا ابوالحسن خان: همین راى‌ها را دارید که باعث این اغتشاش‌ها شد از کجا او اغتشاش کرده است.
آقا سیدحسن تقى‌زاده: می‌خواستم همین مطلب قانون را یادآور شوم، بلى آن اشخاصی که از دولت نشان و امتیاز ندارند نمی‌شود از وطن و مکان تبعید کرد، اما کسى که از دولت نشان و امتیاز دارد و نوکر دولت است به محض خواستن دولت باید حاضر شود، او هم مختار است؛ اگر میل دارد از تمام شئونات و امتیازات استعفا داده همانجا بماند، منتهى از طرف دولت حکم می‌شود که با او هم مثل سایر رعایا رفتار شود! می‌گوییم وزیر مسوول داریم و حاکم مسوول نظم شهر است اینها الفاظ قانونى است، اما فارسى آن این است که خون مردم را خوردند و اسباب فتنه فراهم آوردند لابد وکیل هم براى رفع ظلم در این مجلس شکایت می‌کند تا اینکه او را حاضر نمایند او می‌آید به این و به آن پول داده شاید با وکلا هم به ملایمت رفتار می‌کند باز او می‌رود تهران در این اواخر از مطهرات شده؛ هر کس مى‌آید دو ماه می‌ماند ملک می‌شود! مجلس هم به همه کارها مداخله می‌نماید.
آقا شیخ یوسف: این حرف‌ها صحیح نیست که فلان پول می‌گیرد، فلان پول می‌دهد وقتی که مردم در سفارت انگلیس متحصن شدند، مردم می‌گفتند سفارت انگلیس پول می‌دهد.
حاج محمد اسمعیل آقا: تمام این مفاسد از رؤسا است، در هر جا اگر آنها خواسته شوند مسلم است رعیت بیچاره منشأ فتنه نیست.
وکیل‌الرعایا: حال قوام معلوم است وقتی که می‌گوییم تحقیق نمایید چه کرده است می‌خندند، اما اینهایی که می‌گویند قوام پاک شده است باید پرسید چه تلافى کرده است که ما از تقصیر او بگذریم؟ در جاهاى دیگر که می‌خواهند ترقى کنند، اول این اشخاص را می‌کشند. تا اینها بر مشاغل باقى هستند، همین است.
رییس: در مساله شیراز رأى این شد که نظام‌السلطنه را در تلگراف‌خانه بخواهند و معلوم کنند که تکلیف چیست؟
اسد الله میرزا: حاکمى را که به یک محلى می‌فرستید او مسوول نظم آنجا است. نظام‌السلطنه خودش نظم شیراز را به وجود پسران قوام می‌داند دیگر اینها زیاد است.
رییس: بلى باید وکلاى فارس بروند تلگرافخانه تحقیق کنند تا تکلیف معلوم شود.