گروه تاریخ اقتصاد- فتحعلی شاه قاجار بر این باور بود که آمریکا کشوری است که زیر کره زمین قرار دارد. جیمز موریه که همراه سفیر انگلستان برای انعقاد پیمانی با ایران در سال 1808م. به این کشور آمده بود، در این باره می‌نویسد: «پس از بستن عهدنامه، فتحعلی شاه ما را به حضور طلبید و مهربانی‌های زیادی کرد و به من خلعت داد، بعد از آن پرسید: می‌گویند مملکتی است آمریکا نام دارد این چگونه است و چطور بدان سفر می‌کنند؟ آیا این مملکت زیر کره زمین است؟»
قاره آمریکا در ایران معروف به «ینگی دنیا» بود. چنانکه میرزا محمد تقی سپهر، تاریخ‌نویس عصر قاجار، در مورد قراردادی که بعدها در ۱۸۵۶ م. در استانبول میان دولت ایران و آمریکا به امضا رسید، عنوان عهدنامه را چنین ذکر کرده است: «صورت عهدنامه دولت ایران با دولت جمهوری ینگی دنیای شمالی». از این رو بود که در عصر قاجار از آمریکا تنها دانسته‌های پراکنده و ناقصی از طرف کشورهای اروپایی به ایران می‌رسید و به احتمال قوی قدیمی‌ترین مطلبی که می‌توان در متون ایرانی درباره آمریکا یافت در کتاب تحفه‌العالم است که در جایی از آن آمده: «نخستین کسی که به سنگ مغناطیس رسید و به خاصیت او علم به هم‌رسانید حکیم دانشمند مستر کلمبوس بود. وی از مردم جزیره‌العرب و به لغت عربی و تمام السنه مردم فرنگی عالم و صاحب عزم بلند بود. موجد علم ریاضی و هندسه به طریق فرهنگ اوست... » سپس به صورت مختصر و ناقص شرح کشفیات کریستف کلمب و مراجعت وی و دوران آزار، زندان و مرگ او را به تصویر می‌کشد.
بستان السیاحیه اثر حاج میرزا شریف زین‌العابدین شیروانی، کتاب دیگری به زبان فارسی است که در مورد قاره آمریکا نوشته است: «لفظ ینگه ترکی است به معنای دنیای جدید و آن را ارض جدید نیز می‌گویند و آن در حدود نهصد و اند هجری ظهور نموده و مابین جنوب و مغرب روم و مغرب ایران است و آن خارج از ربع مسکون و از اقالیم سبعه بیرون است و ملکی است به قدر ربع شمالی. حکیم مستر کلمبوس که او را فلون نیز می‌گویند، از جماعت فرنگان ظاهر ساخت و حدود اربعه آن ملک از سمت مشرق به دریای محیط اتصال دارد.
در کتاب کشف الغرائب نیز شرحی درباره آمریکا وجود دارد: «این دیار را وسعت بسیار است، اما مقدار آن را از روی تحقیق نمی‌توان نوشت؛ زیرا حدود و ثغور آن به وجهی که شاید، معلوم نشده است. این مملکت از طرف شمال به دریای یخ و از طرف جنوب و از طرف‌های شرقی و غربی به دریاهای محیط می‌رسد و هوای آن چون کوهستان و هم در طرف شمال واقع‌است بسیار سرد و نه ماه زمستان ...».
تنها فرد ایرانی که موفق شده بود بر حسب اتفاق پا بر خاک قاره آمریکا گذاشته و از آن جا دانسته‌هایی را با خود به ارمغان آورد، حاجی میرزا ابوالحسن خان شیرازی، ایلچی فتحعلی شاه در دربار انگلستان بود.
اصولا ایران تا قبل از صدارت امیرکبیر هیچ‌گونه سفارتخانه‌ای در کشورهای بیگانه نداشت، بلکه بنا به شرایط زمانی و صلاحدید پادشاه افرادی تحت عنوان «ایلچی» برای انجام ماموریت‌های موقت به کشورهای مورد نظر اعزام می‌شدند و پس از اتمام ماموریت‌های محوله ناگزیر به ایران بازمی‌گشتند. مشهورترین ایلچی در عصر قاجاریه حاجی میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی است. او بارها از سوی فتحعلی شاه به‌عنوان ایلچی به دربار دولت‌های بزرگ آن روزگار اعزام گشت که از جمله این ماموریت‌ها اعزام وی به لندن در معیت یکی از منشیان کارکشته سفارت انگلیس در تهران به نام جیمز موریه در تاریخ ربیع‌الاول ۱۲۲۴ ه .ق. /۱۸۰۹ م. بود و در همین سفر بود که دست سرنوشت او را به قاره آمریکا برد: «بر سیاحان روزگار و جهان دیدگان تجربه کار پوشیده نماند که حقیر سراپا تقصیر ابوالحسن... و به مقتضای آبشخور امر قدر قدرت پادشاه گردون بارگه... سفارت مملکت فرنگی از راه روم اتفاق افتاد و مراجعت از آنجا، از طریق بحر و خشکی به دنیای نو که به لغت ترکی ینگی دنیا و به اصطلاح فرنگی آمریکا نامند... وارد شدم».
منابع:
- مقاله روابط ایران و آمریکا در دوره قاجار، منصور چهرازی
- علی‌اکبر بینا، تاریخ سیاسی و دیپلوماسی ایران، دو جلد، تهران، دانشگاه تهران: ۱۳۴۸ جلد دوم، ص ۱۳۵.
- میرزا ابوالحسن خان ایلچی، حیرت نامه، به کوشش حسن مرسلوند، تهران رسا، ۱۳۶۴، ص ۴۶.