سینمای ایران؛ تاریخ سپری شده
لالهزار، غوغای گیشههای فروش بلیت و دادزن جلوی در سینما؛ سوفیا لورن! بریجیت باردو! دوک مانتی، قاتل فراری امشب قرار است مردم را در پمپ بنزین به گروگان بگیرد. «جنگل وحشتزده» روی پرده است و همفری بوگارت، گانگستر رمانتیک سینما همه را مجذوب خود کرده. تفریح برای جوانترها باقالا، لبوی داغ، نوشابه کانادا و همین سینماست. باید سریعتر به فیلم برسند. بچههای کوچک که اجازه ورود به سالن را ندارند به عکسهای سیاه و سفید بیرون سینما خیره ماندهاند. بعد از ظهر خنک تابستانی تهران و پرندههایی که گهگاه در آسمان پاکیزه شهر میپرند، لیموناد شیشهای دو قران، هربرگ لواشک یک شاهی.
لالهزار، غوغای گیشههای فروش بلیت و دادزن جلوی در سینما؛ سوفیا لورن! بریجیت باردو! دوک مانتی، قاتل فراری امشب قرار است مردم را در پمپ بنزین به گروگان بگیرد. «جنگل وحشتزده» روی پرده است و همفری بوگارت، گانگستر رمانتیک سینما همه را مجذوب خود کرده. تفریح برای جوانترها باقالا، لبوی داغ، نوشابه کانادا و همین سینماست. باید سریعتر به فیلم برسند.
بچههای کوچک که اجازه ورود به سالن را ندارند به عکسهای سیاه و سفید بیرون سینما خیره ماندهاند. بعد از ظهر خنک تابستانی تهران و پرندههایی که گهگاه در آسمان پاکیزه شهر میپرند، لیموناد شیشهای دو قران، هربرگ لواشک یک شاهی. خاطرات به یادماندنی لالهزار گم شده در دفتر خاطرات با سینماها و گرمی مخاطبان سینما، شهر فرنگ دیگر از تبوتاب افتاده است.
سینما زمانی که به سرزمین ما ایران رسید، اسباببازی ملوکانهای در دست شاه قاجار بود و اگر سفر مظفرالدین شاه به فرنگ در شروع قرن مصادف با نمایش برادران لومیر نمیشد سینما در ایران چه سرنوشتی پیدا میکرد؟ مظفرالدین شاه سینماتوگراف را میبیند و دستور خرید آن را میدهد و به ایران میآورد تا از آن به طور خصوصی استفاده کند و سینما در پس پرده حرم باقی میماند. سینما را مظفرالدین شاه وارد مملکت کرد؛ اما نه به قصد خدمت به ملتش؛ بلکه در جهت ارضای ذهن تنوعطلب و نوجویش!
در سال ۱۲۸۵ اولین تماشاخانه در تهران تاسیس شد. اولین ایرانی که نخستین فیلم ناطق را میسازد، در آن سوی مرزها، در هند اجازه کار پیدا میکند که از همان ابتدا، اقتباس و تقلید، ساختار سینمای ایران را دچار تنش کرد و بنایی بدون استحکام، فکر، ذوق و سلیقه پیریزی شد. پیشگامان سینمای ایران هنر سینما را سالها پیش در این ملک متولد ساختند، کسانی چون: آوانس اوگانیانس، عبدالحسین سپنتا، خان بابا معتضدی، ابراهیم مرادی، اسماعیل کوشان، محسن بدیع، احمد شیرازی، ساموئل خاچیکیان، مهدی امیرقاسمخانی، واهاک وارتانیان، آرمان، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، نعمت حقیقی، فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، امیر نادری، محمدعلی فردین، بهروزوثوقی، روبیک منصوری، ناصر ملک مطیعی، سهراب شهید ثالث، پرویز کیمیاوی، ابراهیم حاتمیکیا و انبوه زنان و مردان دیگری که این هنر را کشف کردند، به بلوغ رساندند و گسترش بخشیدند.
در تمام این سالها، سینما در هر دوره و زمانهای به شکلی درآمد؛ گاه هنر ناب بود و گاه وسیله تبلیغ، گاه اسباب تفریح و سرگرمی و زمینهای برای انتقال پیام.
اولین فیلم ناطق سینمای ایران به نام «دخترلُر» به کارگردانی اردشیر ایرانی (کارگردانى هنرى با عبدالحسین سپنتا و کارگردانى فنى با اردشیر ایرانى) در آبانماه سال ۱۳۱۲ به اکران عمومی درآمد که به فیلم جعفر و گلنار نیز مشهور شد. نمایش این فیلم، فیلمهای صامت دوره خود را از رونق انداخت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، سینما مخاطبان بسیاری را به سینماها میکشاند تا از دیدن فیلمهای خارجی و ایرانی لذتی ببرند. نبود تلویزیون یا عدم امکان تهیه آن برای همه و نبود اماکن تفریحی، رونق سینماها را تضمین کرده بود و هیچ کس را به اندازه هنرپیشگان معروف سینما، همچون محمدعلی فردین، تقی ظهوری، ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری... محبوب عام و خاص نمیکرد، یافت.
سال ۱۳۰۰ یعنی سالهای ابتدایی قرن حاضر شمسی تا حال حاضر بیش از ۱۵۰ سینما در تهران تاسیس شده است، طبق آمار در دهه اول قرن حاضر شمسی ۱۰ سینما در تهران در حال فعالیت بوده و از سال ۱۳۱۰ به بعد در طول یک دهه ۱۶ سینمای جدید ساخته شده است. دهه ۱۳۲۰ جهان شاهد جنگ جهانی دوم بود که در این مدت به ساختار اقتصادی و سیاسی کشورها لطمههای بسیاری وارد شد. این موضوع خود یکی از دلایل اصلی رکود صنعت سینما بود. در این سالها تنها ۱۰ سینمای جدید در تهران افتتاح شد. در طول دو دهه ۳۰ و ۴۰ جمعا ۱۰۴ سینمای جدید برای استفاده مخاطبان در تهران افتتاح شد که به نوعی اوج شکوفایی صنعت سینما در ایران به شمار میرود. هر چند قیمت بلیت سینما به خصوص در اوایل دهه ۳۰ به نظر بالا است که این نیز به دلیل نبود سیستمهای DVD، VCD، VHS و ماهوارههای خانگی و همچنین تلویزیونهای غول پیکر و حضور سیستمهای پیشرفته پخش صدا که امروزه در خانههای ایرانی موج میزند، توجیه میشود. در این دوره سینمای خانگی مفهومی نداشت و برای بسیاری از ایرانیها حضور در سینماها رویا بود. شاید همین روند علت موفقیت فیلمها در گیشه بود.
در سال ۱۳۴۵ سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران تاسیس شد، ولی سینما همچنان جایگاه خود را حفظ کرد و قیصر (مسعود کیمیایی) رکورد فروش تازهای به جا گذاشت. این در حالی بود که در تاریخ سینما چند بار اعتصاب برای افزایش بلیت سینماها رخ داد که دو بار آن در سال۱۳۵۷ با اوجگیری انقلاب اسلامی و به آتش کشیده شدن سینماها و تعطیلی سینماها همراه بود. در سال ۱۳۵۸ کار سینماها و واردکنندگان فیلمهای خارجی به واسطه نمایش فیلمهایی که سالها توقیف بودند رونق یافت. یکی از ویژگیهای سینما حرکت آن در راستای روند تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه است. ولی ورود و هجوم آثار خارجی در دهههای آخر قبل از پیروزی انقلاب از سوی کمپانیهای بینالمللی خصوصا آمریکایی بزرگترین ضربه را به سینمای قبل از انقلاب وارد کرد. اینگونه فیلمها که غالبا آثار بیمایه و کم ارزشی بودند علاوه بر تبلیغ مصرف زدگی و در پی آن سرازیر شدن کالاها و لوازم لوکس غربی به ایران، فرهنگ و آداب و رسوم غنی مردم را نشانه رفتند. مدیریت سینما از سال ۵۸ تا سال ۶۰ یک سری فراز و فرودهایی داشت تا اینکه در همین اثنا، وزارت ارشاد سکاندار سینما شد.
در دهه ۶۰ با نمایش فیلمهای موفقی مانند عقابها، دونده، واجاره نشینها صلابت سینمای ایران تا حدودی حفظ شد و راه فیلمهای ایرانی به جشنوارههای خارجی باز شد. البته در کنار کاهش عوارض فروش فیلم ایرانی در سال ۱۳۶۳، قیمت بلیت سینماها افزایش یافت. این آغازی بود برای حذف سوبسید دولتی در صنعت سینمای ایران و به تبع آن افزایش سرسامآور قیمت بلیتها و کاهش مخاطب. استفاده از فیلمهای ویدئوکلوبها و حمایت بی رویه از برخی فیلمها بهرغم رکورد فروش فیلم هنرپیشه، ریزش شدید مخاطب سینما را در پی داشت. در سال ۱۳۷۴ مجلس شورای اسلامی قانون ممنوعیت استفاده خانگی از ماهواره را تصویب کرد و مجددا فروش سینماها افزایش یافت. در اواخر دهه۷۰ اتفاق خوبی در سینمای ایران افتاد. حضور بازیگران پولسازی در سینمای ایران و همچنین کاربرد ژانرهای متفاوت در کنار بالا بودن قیمت بلیت، سینمای ایران را تکان داد. قیمت بلیت ۴۵۰ تومانی سینما در سال ۸۰ به چهار هزار تومان در سال ۸۹ رسید. از سویی کهنه بودن فضای سینماها، لذت تماشای فیلم در سینما را از مخاطب گرفت و بحث قاچاق فیلم ضربه دیگری بود که به سینمای ایران وارد شد.
گردآورنده: اعظم پورکند
ارسال نظر