هزاران سپاهی ایران ناپدید شدند!
در تابستان سال ۵۲۵ پیش از میلاد، و طبق محاسبات تقویم نویسان بر پایه نوشتههای هرودت و سایر مورخان باستان نگار؛ ژوئیه (جولای) این سال (چنین ماهی در دو هزار و ۵۳۷سال پیش)، یک سپاه چهل هزار نفری ایران که از سوی کامبیز دوم (کامبوزیا = کمبوجیا = کمبوجیه، پسر و جانشین کوروش بزرگ) مامور شناخت و تصرف مناطق جنوبی و جنوب شرقی لیبی و ضمیمه ساختن آنها به متصرفات ایران در مصر شده بود در غرب صحرای مصر و در منطقه «واحه سیوا» گرفتار طوفان شن شد و در زیر شن مدفون شد که فصلی از تاریخ قرون قدیم تحت عنوان «سپاه گمشده پارسیان» را تشکیل میدهد.
در تابستان سال ۵۲۵ پیش از میلاد، و طبق محاسبات تقویم نویسان بر پایه نوشتههای هرودت و سایر مورخان باستان نگار؛ ژوئیه (جولای) این سال (چنین ماهی در دو هزار و ۵۳۷سال پیش)، یک سپاه چهل هزار نفری ایران که از سوی کامبیز دوم (کامبوزیا = کمبوجیا = کمبوجیه، پسر و جانشین کوروش بزرگ) مامور شناخت و تصرف مناطق جنوبی و جنوب شرقی لیبی و ضمیمه ساختن آنها به متصرفات ایران در مصر شده بود در غرب صحرای مصر و در منطقه «واحه سیوا» گرفتار طوفان شن شد و در زیر شن مدفون شد که فصلی از تاریخ قرون قدیم تحت عنوان «سپاه گمشده پارسیان» را تشکیل میدهد. یک سپاه دیگر ارتش ایران از طریق شمال مصر و ساحل دریای مدیترانه مامور تصرف لیبی شده بود که به انجام ماموریت خود موفق شد. در سالهای اخیر باستان شناسان موفق به یافتن آثاری از سپاه ناپدید شده ایران در منطقه سیوا شدهاند و تلاش در این زمینه ادامه دارد. باستان شناسان با یافتن محل مدفون شدن سپاه گمشده ایران و به دست آوردن سپر، نیزه، شمشیر، خنجر، کمان، زره، کلاه خود، نیم تنه چرمی و زیرپوش نظامی و ...، بر این باورند که با بررسی این اشیا خواهند توانست بر تجهیزات و پیشرفت صنایع نظامی ایران باستان عمیقا دست یابند. به علاوه، از طریق آزمایش «دی. ان.ا.DNA» باقی مانده استخوانها و تشخیص نژاد، بدانند که آیا ارتش ایران آن زمان از سرباز خارجی (مِرسنِر) استفاده میکرده یا اینکه همه نظامیان از اقوام ایرانی بودند. به نوشته باستان نگاران (برپایه طرز قرار گرفتن اشیا و استخوانهای مکشوفه در محل)، این سپاه ایرانی در بامداد و هنگامی که افراد آن سرگرم خوردن ناشتایی بودند با طوفان عظیم شن روبهرو شده بود. فرمانده سپاه پس از آغاز طوفان شن پیکی را روانه «تبس» واقع در جنوب مصر کرده بود تا کامبیز را از ماوقع آگاه سازد و بداند که اگر در انجام ماموریت تاخیر افتد؛ علت چه بوده است.کامبیز پس از تصرف مصر و به اسارت درآوردن و سپس بخشودن فرعون وقت (پسامتیک سوم)، در شهر تبس بود که تصمیم به فرستادن یک سپاه تماما سوار از طریق جنوب مصر و یک سپاه پیاده و سوار از مسیر سواحل جنوبی مدیترانه به لیبی گرفت که یک مهاجرنشین یونانی ـ فنیقی بود.به نوشته هرودت و سایر مورخان، سپاه سوار ظرف هفت روز خودرا به خرگاه (واحه «الخارجه» که اینک به صورت شهری ۶۰ هزار نفری در آمده است) رسانید و از آنجا در مسیر یک راه کاروانی بسیار قدیمی به سوی «سیوا» که آخرین نقطه صحرای غربی مصر بود به راه افتاد و ۳۲۵ کیلومتر راه را در ۳۰ روز طی کرد، زیرا حرکت در صحرای داغ و طوفانی کاری دشوار بود. اشتباه کامبیز (کامبوزیا) این بود که این سپاه را در اواخر بهار روانه کرده بود و سپاه (طبق محاسبات تقویمی) اواخر دهه اول ژوئیه به سیوا رسیده بود. گم شدن این سپاه و دسیسههای پسامتیک که مورد عفو کامبیز دوم قرار گرفته بود وی را افسرده ساخت که به نوشته یکی ـ دو مورخ، از فرط خشم «گاو مقدس مصریان (آپیس)» را خنجر زد. اسناد به دست آمده خلاف این نوشته را ثابت میکند که کامبیز گاو آپیس را کشته باشد. داریوش بزرگ (جانشین کامبیز) در جریان سفر خود به مصر جهت افتتاح آبراه دریای سرخ به رود نیل، به خرگاه = کمپ (الخارجه) رفت تا شخصا برای یافتن اجساد افراد سپاه گمشده کوشش کند و این اجساد را به وطن بازگرداند تا در غربت باقی نمانند که موفق نشد، زیرا که طوفانهای شن به تدریج در آن ناحیه ایجاد تپههای متعدد کرده بودند و این تپهسازی طبیعت در طول زمان ادامه یافته است. با وجود این، داریوش بزرگ به یادبود این سپاهیان، معبدی را در «الخارجه» ساخت. این معبد و علائم دولتی و مذهبی ایران که تا به امروز دست نخورده و کامل برجای ماندهاند و هر سال دهها هزار گردشگر از آنها دیدن میکنند؛ دیدار داریوش بزرگ از این منطقه، حد مرز غربی ایران در آفریقا و ضمیمه شدن مصر به ایران را ثابت میکند. انوشیروان کیهانی زاده
ارسال نظر