گروه تاریخ‌اقتصاد- آنچه می‌خوانید قسمتی از نامه‌های خصوصی اسپرینگ رایس (وزیر مختار انگلیس در ایران) است که در مورخ ۲۲ ژوئیه ۱۸۹۹ نوشته شده. وی در این نامه وضعیت خودش را در تهران و نحوه آموزش و علاقه و اشتیاق فراوانش را نسبت به آموختن زبان فارسی برای خواهرش مارگریت شرح می‌دهد: تصور می‌کنم وضع زندگانی‌ام را در اینجا (تهران) در نامه‌های قبلی برایت تشریح کرده باشم. زندگی یکنواخت است ولی همه ساعات آن با کارهای شخصی و اداری گرفته شده است. حالا ساعت هشت شده و موقع رفتن به دفتر کارم فرا رسیده است. در آنجا میرزا (منشی ایرانی) که به من درس فارسی می‌دهد منتظر است. بی‌درنگ مشغول صحبت به زبان فارسی یا نوشتن به خط فارسی می‌شوم. میرزا داستان‌های ایرانی را به صدای بلند برایم می‌خواند و من آنها را روی کاغذ می‌آورم. سپس نوشته‌های خود را به انگلیسی ترجمه و خصوصیات آنها را (طبق دستور زبان فارسی) در حاشیه قید می‌کنم. مشغولیتی است بسیار جالب و لذت‌بخش و حقیقتا دارم مفتون این مشغله (یاد گرفتن زبان فارسی) می‌شوم. در حال حاضر موضوع اصلی صحبت‌های من و میرزا نجوم و فلسفه است. چنانکه می‌بینی کم‌کم دارم در زبان فارسی پیشرفت می‌کنم. میرزا به من می‌گوید دنیا پیر شده و به آستان مرگ و زوال رسیده است. دلیل اینکه اوضاع کشور روز به روز بدتر می‌شود جز این نمی‌تواند باشد. مردم ایران (به قول میرزا) بر این عقیده‌اند که اگر دنیا به همین وضع خراب پیش برود و آفریدگار ببیند که جهانیان چه می‌کنند، آن وقت ممکن است از فرط خشم یا شفقت امر به تخریب ساخته خود بدهد و بساط زندگی بشر را از جهان برچیند. قیمت خواربار بالا رفته و نسبت به ماه‌های گذشته سه برابر شده است. مردم تهران در نهایت فلاکت و افسردگی به سر می‌برند. با اینکه محصول خرمن‌ها دست داده به نظر نمی‌رسد که سرازیر شدن غلات به تهران تاثیری در پایین آوردن قیمت نان داشته باشد و به این ترتیب که قیمت‌ها اتصالا بالا می‌رود دورنمای زمستان آینده حقیقتا بسیار بد است. موقعی که میرزا از کار خود (یاد دادن زبان فارسی به من) فارغ می‌شود و دفتر کارم را ترک می‌کند بی‌درنگ پشت میز ماشین تحریرم می‌نشینم و مشغول ماشین کردن گزارش‌های سیاسی و نامه‌های رسمی می‌شوم. منبع: نامه‌های خصوصی سرسسیل اسپرینگ رایس ترجمه: جواد شیخ‌الاسلامی