انقلاب مشروطه در نگاه دیگران
مجید تفرشی- مطالعات پیرامون تاریخ انقلاب مشروطیت ایران از نخستین روزهای پیروزی قطعی آن و فتح تهران در ۲۲ تیر ۱۲۸۷/ اول رجب ۱۳۲۷/ ۱۹ جولای ۱۹۰۹ آغاز شد. نخست کتاب انقلاب ایران اثر ادوارد گرانویل براون، ایرانشناس بریتانیایی بود که به گواهی دهها هزار برگ دستنوشته باقیمانده از او، نگارش این اثر را از نخستین مقاطع انقلاب در اواخر ۱۹۰۵ آغاز و تنها حدود یک سال پس از فتح تهران در سال ۱۹۱۰ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر کرد. پس از آن نیز این روند در ایران با انتشار ویرایش نخست تاریخ بیداری ایرانیان اثر ناظمالاسلام کرمانی آغاز شد و در پی آن تاکنون هزاران کتاب تحلیلی و خاطرات و مجموعه اسناد و مقالات درباره مشروطیت منتشر شده است.
مجید تفرشی- مطالعات پیرامون تاریخ انقلاب مشروطیت ایران از نخستین روزهای پیروزی قطعی آن و فتح تهران در ۲۲ تیر ۱۲۸۷/ اول رجب ۱۳۲۷/ ۱۹ جولای ۱۹۰۹ آغاز شد. نخست کتاب انقلاب ایران اثر ادوارد گرانویل براون، ایرانشناس بریتانیایی بود که به گواهی دهها هزار برگ دستنوشته باقیمانده از او، نگارش این اثر را از نخستین مقاطع انقلاب در اواخر ۱۹۰۵ آغاز و تنها حدود یک سال پس از فتح تهران در سال ۱۹۱۰ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر کرد. پس از آن نیز این روند در ایران با انتشار ویرایش نخست تاریخ بیداری ایرانیان اثر ناظمالاسلام کرمانی آغاز شد و در پی آن تاکنون هزاران کتاب تحلیلی و خاطرات و مجموعه اسناد و مقالات درباره مشروطیت منتشر شده است. وجود این مدارک منتشر شده، گاهی پژوهشگران و علاقهمندان را به این فکر وامیدارد که همه یا اغلب اسناد و مدارک پیرامون انقلاب مشروطیت منتشر شده یا دستکم در دسترس همگان قرار دارند. با این همه با یک بررسی مختصر میتوان دریافت که صدها هزار برگ از منابع موجود در آرشیوهای عمومی و خصوصی داخلی و خارجی درباره این دوره مهم از تاریخ ایران، ناشناخته مانده و هنوز مورد استفاده پژوهشگران واقع
نشده است. هنوز اسناد و مدارک بسیاری در بایگانیهای مختلف آلمان، ایالات متحده، بریتانیا، ترکیه، روسیه و فرانسه وجود دارد که چندان مورد مطالعه قرار نگرفته و بهطور کامل در نگارش آثار پیرامون انقلاب مشروطیت از آنها استفاده نشده است. در بین مجموعهها، نگارنده به آرشیوهای انگلیسی زبان توجه دارد و از میان آنها نیز به آرشیوهای بریتانیا توجه بیشتری داشته است. در بریتانیا در چهار آرشیو عمده اسناد مربوط به دوره انقلاب مشروطیت نگهداری میشود که به ترتیب اهمیت کمی و کیفی عبارتند از: آرشیو ملی بریتانیا، آرشیو دیوان هند محفوظ در کتابخانه ملی بریتانیا، آرشیو بانک شاهنشاهی ایران محفوظ در بانک اچ. اس. بی. سی و آرشیو بریتیش پترولیوم محفوظ در دانشگاه واریک. دو آرشیو نخست ذکر شده، عمومی و دو آرشیو بعدی، خصوصی محسوب میشوند. البته مجموعههای دیگری نیز در بریتانیا درباره مشروطیت ایران وجود دارد که اشاره به آنها فرصت دیگری میطلبد. ضمنا در این مجال بررسی همه این آرشیوها وجود ندارد و تنها به بررسی آرشیو ملی بریتانیا و تجربه انتقال تصویر بخشی از اسناد آن به آرشیو ملی ایران میپردازم. کل اسناد آرشیو ملی بریتانیا درباره ایران مربوط
به حدود ۶۰۰ سال و تقریبا ۴ میلیون برگ است. در این آرشیو ملی نزدیک به ۷۸۸ پرونده در حدود ۱۵۰ هزار برگ سند درباره تحولات بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۰ ایران شناسایی شده است. این دوره زمانی از مقدمات انقلاب مشروطیت تا تبعات و حوادث پس از فتح تهران را دربرمیگیرد. اسنادی که از آنها صحبت میکنیم شامل گزارشهای خفیهنویسان محلی از ولایات مختلف، گزارشها و تحلیلهای کنسولگریهای بریتانیا از سراسر ایران، گزارشهای سفارت در تهران، گزارشهای وزارت خارجه، وزارت جنگ، وزارت بازرگانی، هیات دولت و دفتر نخستوزیر بریتانیا، مکاتبات و مراسلات فارسی با مقامات ایرانی و عریضههای ایرانیان همراه پاسخ آنها و همچنین عکسها، اسناد و نقشههای جغرافیایی آن دوران است. بدیهی است که مانند هر مجموعه سند رسمی دیگر، این گزارشها نیز بعضا از اشتباه، بدفهمی یا حب و بغض مصون نیستند. با این همه به گمان نگارنده، میتوان مجموعه اسناد آرشیو ملی بریتانیا درباره مشروطیت ایران را مهمترین یا دست کم یکی از مهمترین منابع در این باره محسوب کرد. این اهمیت هم از جهت اطلاعات ریز تاریخی (در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی) است، هم از نظر
بررسی موشکافانه وقایع و هم در جهت شناخت سیاستها و نقشههای بیگانگان بهخصوص بریتانیا در برخورد با تحولات ایران و انقلاب مشروطیت است. در ابتدای بررسی این منابع مانند بسیاری دیگر از علاقهمندان تاریخ معاصر ایران دچار این توهم بودم که با توجه به انتشار مجموعههایی از قبیل کتاب آبی، تاریخ استقرار مشروطیت ایران ترجمه حسن معاصر و اخیرا مجموعه آرکایو ادیشن، دیگر مطلب منتشر نشدهای از این اسناد نمانده است، ولی بعدها به مرور متوجه شدم که همه این مجموعهها در کل شاید ۱۰ درصد اسناد تاریخی در آرشیو ملی بریتانیا در باب مشروطیت ایران را تشکیل بدهد. دوره ۸ جلدی کتاب آبی، گلچینی است از اسناد عمدتا دارای رویکرد مثبت درباره نقش بریتانیا در مشروطه که براساس اغراض و نیات سیاسی که با گزینش وزارت خارجه بریتانیا، همکاری شرکت نفت انگلیس و ایران و با مساعدت مالی علیقلیخان سردار اسعد بختیاری منتشر شد تا از تاثیر منفی قرارداد جنجالی و غیرقابل دفاع ۱۹۰۷ روسیه و بریتانیا در قلوب و اذهان ایرانیان بکاهد. چاپهای بعدی این مجموعه نیز بهرغم نفاست نسبی، چیزی بیش از این از نظر سند ندارد. کتاب تاریخ استقرار مشروطیت در واقع ترجمه ۲ جلد از
برخی از گزیده اسناد حروفچینی و چاپ شده دوره مشروطیت توسط خود وزارت خارجه بریتانیا (موسوم به مجموعه FO416) است که عینا و بدون حذف و اضافه توسط حسن معاصر ترجمه و منتشر شده است. اسناد منتشر شده توسط موسسه آرکایو ادیشن نیز در واقع بازچاپ اغلب گزارشهای نوبهای ماهانه، فصلی و سالانه مربوط به تحولات ایران طی سالهای مختلف هستند. در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاشهایی برای انتقال این اسناد (مربوط به دورههای مختلف و نه لزوما دوره مشروطیت) به ایران صورت گرفت و مقداری از این مجموعهها هم به ایران منتقل شدند، ولی هر بار به دلیلی این کار ناقص ماند و نهایتا متوقف شد. در طول دو دهه اخیر، یکی از دغدغهها و آرزومندیهای نگارنده فراهم آوردن راهی برای محققان داخلی بوده تا بدون دغدغه هزینه سنگین یا مشکلات روادید و سفر بتوانند از این قبیل اسناد استفاده کنند. من در طول مدت این ۲۰ سال، بارها و بارها با محققان و مسوولان فرهنگی ایرانی دراینباره گفتوگو کردهام و آرزویم برای انتقال تصویر این اسناد به ایران را با آنان در میان گذاشتهام. متاسفانه برای من مشخص شده که برخورد مسوولان فرهنگی ایرانی با این قبیل پروژههای
پژوهشی و اسنادی معمولا چهار دسته است: آنها که پول بهرهبرداری از این اسناد را دارند، درک درستی از این کار ندارند. آنها که درک لازم را دارند، پولی در اختیار ندارند و عده زیادی هم هر دو امکان را دارند، اما پرداختن به این اسناد را به مصلحت نمیدانند. البته دسته چهارمی هم هستند که نه درک درستی دارند و نه پول لازم، ولی قادرند با سوءنیت و بدخواهی در لباس خیرخواهی مانع انجام چنین کارهایی توسط دیگران شوند. این اشتیاق من حدود ۶ سال قبل و زمانی شدیدتر شد که برای نخستین بار به مراجعان و پژوهشگران اجازه استفاده از دوربین شخصی و به نوع ابتدایی دیجیتال کردن اسناد (به جای صرفا کپی کردن آنها) در آرشیو ملی بریتانیا داده شد. این مساله تقریبا همزمان شد با آغاز ریاست علیاکبر اشعری بر سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران. وی به سرعت و اجمالا ایده تصاویر انتقال اسناد تاریخی از بریتانیا به ایران را پسندید. این نظر با سفر او به لندن و بازدید رسمی که از منابع آرشیو ملی بریتانیا داشت جدیتر شد. سازمان اسناد و من چند پیشنهاد مختلف برای آغاز همکاری داشتیم که نهایتا دوره مشروطیت بهخصوص با توجه به نزدیکی آن زمان به یکصدمین سالگرد انقلاب
مشروطیت مورد قبول طرفین واقع شد. قرار بر این بود که تصاویر اسناد مشروطیت ایران در فاصله سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۰ طی ۲ فاز (۱۹۰۵ تا ۱۹۰۷ و ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۰) به ایران منتقل شوند. طبق معمول، امور اداری، مالی و اجرایی کار به کندی پیش رفت، ولی نهایتا فاز نخست کار کمی قبل از آغاز سال ۱۳۸۶ شمسی برای پژوهش، شناسایی، گزینش، تصویربرداری و ارسال این مجموعه رسما آغاز شد و یک سالی هم به طول انجامید. ما برای انجام این پروژه از یک دستیار پژوهشی، یک دستیار اجرایی و ۳ عکاس بهره گرفتیم. البته عکاسان ما گاهی تغییر میکردند، ولی معمولا در یک زمان بیش از ۳ نفر عکاس نداشتیم. تیم ۶ نفره ما در طول یک سال در ۱۳۸۶ موفق به تهیه و ارسال کپی و تصاویر دیجیتالی ۷۵ هزار برگ سند منتشر نشده مربوط به سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۷ به مجموعه آرشیو ملی ایران شد. نکته مهم دیگر آن بود که این کار با هزینهای تقریبا معادل یک سوم هزینه کار مشابه یا ضعیفتر رسمی خود آرشیو ملی بریتانیا (بدون پژوهش و گزینش) صورت گرفت. صادقانه
بگویم که این کار تجربه درخشانی برای من بود، چه از نظر انجام یک پروژه انبوه آرشیوی، چه از نظر شناسایی منابع ناشناخته و بعضا از چشم دورمانده سندی و چه از نظر شناخت دوربینهای عکاسی بهخصوص مواردی که برای کار با اسناد و در مراکز اطلاعرسانی مفید هستند یا از نظر دیجیتال کردن اسناد. متاسفانه روند کار در آرشیو ملی موجب شد تا قسمت بعدی آن تاکنون انجام نگیرد. از آن زمان تا امروز طرحها و موضوعات دیگری در مقاطع تاریخی و موضوعات مختلف برای همکاری دوباره مطرح شده که تاکنون عملا به جایی نرسیده است. از ابتدای کار انتقال اسناد مشروطیت آرشیو ملی بریتانیا به ایران، تردیدهایی (عمدتا از سوی افراد فاقد صلاحیت، ولی تاثیرگذار) درباره اهمیت معنوی و صرفه مادی این کار مطرح میشد. با شروع این کار طبعا این انتقادها فروکش کردند، ولی در میانه کار با کارشکنیهای انجام شده معلوم شد که ماجرا تمام شده است. از زمانی که این کار به پایان رسیده من مرتبا پیگیر قابل بهرهبرداری شدن این اسناد برای عموم مراجعان و به بار نشستن زحمات خودم و همکارانم و هزینههای سازمان اسناد ایران بودهام. هربار که جواب امیدوارکنندهای از مسوولان محترم دریافت
نمیکردم، بیشتر نگران به هدر رفتن زحمات و پول صرف شده در این راه میشدم. خوشبختانه در اردیبهشت سال جاری خوشحالکنندهترین خبر ممکن در رابطه با مسائل تاریخی در ایران را شنیدم. در حاشیه یکی از جلسات در آرشیو ملی ایران، رضا مهاجر، پژوهشگر و مترجم باسابقه آرشیو به من گفت که کار روی این اسناد را به منظور آماده بهرهبرداری کردن آنها آغاز کرده است. این اظهارنظر، پایانی بود بر نگرانی من مبنیبر اینکه شاید عدم استفاده عمومی از این منابع موجب شود تا اهمیت پژوهشی آنها در ایران کمتر مورد توجه قرار گیرد. اکنون و با آزادسازی اسناد جدیدتر درباره ایران (فعلا تا سال ۱۹۸۰)، میتوان با یک عزم ملی مجموعه اسناد تاریخی در آرشیو ملی بریتانیا ـ دستکم منابع مربوط به ایران در نیمه دوم قرن بیستم ـ را برای استفاده عمومی به کشور منتقل کرد.
ارسال نظر