کمبود گندم، مشکل نان و اعتراض مردم
گروه تاریخ اقتصاد- مذاکرات نمایندگان دارالشورای ملی روز پنجشنبه ۱ ربیع الاول ۱۳۲۵درباره مشکل نان و کمبود گندم و وظایف کمپانی مربوط به آن ادامه یافته است که خلاصه آن را در زیر میخوانید: امروز وزیر مالیه بر حسب دعوتی که از طرف مجلس شده بود در دارالشورای ملی حضور به هم رسانیدند. بدوا یکی از وکلا از بابت گندمی که باید دولت به کمپانی نان بدهد اینطورعنوان کرد که آن روزی که وزارت داخله شرحی به مجلس محترم در خصوص گندم نوشته بود در باب گندم بدهی دولت چنین نوشته بود که باید اتمام این مساله از وزارت مالیه خواسته شود، حال که وزیر مالیه حضور دارند، سوال میشود تکلیف گندم بدهی دولت چه شد، عمل نان خیلی مغشوش است و کمپانی هم درست از عهده برنمیآید.
گروه تاریخ اقتصاد- مذاکرات نمایندگان دارالشورای ملی روز پنجشنبه ۱ ربیع الاول ۱۳۲۵درباره مشکل نان و کمبود گندم و وظایف کمپانی مربوط به آن ادامه یافته است که خلاصه آن را در زیر میخوانید:
امروز وزیر مالیه بر حسب دعوتی که از طرف مجلس شده بود در دارالشورای ملی حضور به هم رسانیدند. بدوا یکی از وکلا از بابت گندمی که باید دولت به کمپانی نان بدهد اینطورعنوان کرد که آن روزی که وزارت داخله شرحی به مجلس محترم در خصوص گندم نوشته بود در باب گندم بدهی دولت چنین نوشته بود که باید اتمام این مساله از وزارت مالیه خواسته شود، حال که وزیر مالیه حضور دارند، سوال میشود تکلیف گندم بدهی دولت چه شد، عمل نان خیلی مغشوش است و کمپانی هم درست از عهده برنمیآید.
وزیر مالیه جواب دادند آن گندمی که باید ملاکین بدهند صورت آنرا نوشتیم. حاجبالدوله مامور شدند که بگیرند و به کمپانی برسانند.
باز همان وکیل که بدوا گندم را عنوان کرد، اظهار کرد که مقصود از این بیان این است که زودتر این گندم به کمپانی برسد که عمل نان خیلی مغشوش است و مردم نان میخواهند.
وزیر مالیه جواب دادند اگر کار با یک نفر در وزارت مالیه باشد هیچ اشکال ندارد، ولی کسی دیگر هم مداخله دارد و آنها هم مشغول هستند. در انظار چنین میآید که از یک نفر کار ساخته میشود. یکی دیگر از وکلا چنین عنوان کرد: روسای کمپانی اگر اینجا هستند که سوال و جواب شود، و الا این گفتوگوها فایده ندارد، این یک قراردادی است بین دولت و کمپانی و مخصوصا در آن قرارداد شرط شده که اگر دولت تمام گندم را نرساند خود کمپانی از هر جا هست خریداری نموده قیمت آن را از دولت دریافت دارد.
یکی از روسای کمپانی جواب داد: این گندمی که باید دولت برساند دو گندم است؛ ده هزار خروار مال ملاحسین است و پانزده هزار خروار مال خود دیوان، این شروط برای پانزده هزار خروار آن را چرا نرساندهاند و شرط دیگر هم همراهی دولت بود برای حملونقل گندم. الان در قم در قزوین در عراق گندم است، ولی مال نیست که حمل شود و علاوه اینکه شرط شده کمپانی مجاز است گندم بخرد این در صورتی حاضر است، که از این بیست و پنج هزار خروار گندم که باید دولت برساند دو سه هزار خروار اگر کسر آمد کمپانی خریداری نماید نه دوازده هزار خروار.
یکی از وکلا اظهار کرد: همه اینها صحیح، ولی تشکیل این کمپانی معتبر برای امروز بود که اگر از صد هزار خروار گندم یک من هم نرسیده باشد خودش گرفته بدهد و مردم را بی نان نگذارد. باز مذاکرات زیاد در این خصوص شد همان وکیل که ابتدا عنوان نان را کرده بود چنین اظهار کرد که جناب وزیر مالیه فرمودند از روی این قرارداد باید رفتار شود، از این قرارداد معلوم میشود که هرگاه گندم دیوان نرسید کمپانی خریده و پول آن را دریافت دارد، ولی واقعا آن روز قیمت گندم از امروز کمتر بوده و حالا ضرر کمپانی میشود باید دولت مساعدت نموده گندم را برساند، اما کمپانی هم قرار داده، باید نان مردم این شهر را برساند و این مردم نان میخواهند.
یکی از وکلا چنین اظهار کرد: معنی لفظ کمپانی را تحقیق نمایید معلوم میشود کمپانی یعنی چه؛ یعنی خلاق که از هر جا باشد باید حاضر نماید. یکی دیگر از وکلا چنین تقریر کرد که در چهار پنج ماه قبل در حضور حججاسلام و وکلای محترم آقا شیخ حسین فریاد کرد درخصوص محتکرین که یک قراری بگذارید به جهت امروز بود، حال اگر گندم را بیست و پنج تومان خریداری میکردند گندم فراوان بود؛ چون شرکای کمپانی میخواهند از چهارده تومان بالاتر نخرند، محتکرین هم نمیدهند و الا اگر کمپانی بخواهد گندمهای این شهر بیرون بیاید یا باید به هر قیمتی هست بخرد و ضرر کند، یا از دولت گرفته برساند و در حقیقت اجزای کمپانی نسبت به کمپانی خیانت کردند. گندم را در میدان خوابانیدند که از چهارده تومان بالاتر نخرند. صاحبان گندم هم از پشت دروازه گندم را برگردانده بردند. فعلا آنچه علاج کار است این است که به هر قیمت باشد امروز کمپانی این گندم را بخرد، لابد بعدش ارزان خواهد شد و... بالاخره پس از مذاکرات زیاد در خصوص نان قرار شد روز جمعه وزیر مالیه و وزیر داخله و حکومت دارالخلافه با جمعی از وکلای مجلسی تشکیل داده قرار صحیحی سریع در خصوص عمل نان و گندم بگذارند، پس از
این از بابت اصلاح مالیه صحبت به میان آمد، یکی از وکلا چنین عنوان کرد: جناب وزیر مالیه اینکه دولت شش کرور کسر داشت، جهتش غیر از این بود که حکام مالیات را میگرفتند و خرجتراشی میکردند. امسال یا دولت مرحمت کرد، یا ملت زحمت کشید در هر صورت به تصویب مجلس قرار شد عایدات دولتی توسط مامورین وزارت مالیه عاید شود که دیگر حکام دخالت نداشته باشند. الان یک فقره این است که اغلب حکام گویا بیاطلاع مجلس و بیاطلاع وزارت مالیه مالیات میگیرند.
یکی دیگر از وکلا عنوان نمود مطلبی که اهم است و حقیقت وظیفه مجلس است این است که این کسری را که داریم چه باید کرد؟ در جمع آن نظری بود که از طرف مجلس شد، در خرج چه باید کرد؟ یک نظری این است که وزارتخانهها هر کدام بودجه خود را نوشته بدهند، به تصویب مجلس برسد و یک نظر دیگر این است که خود جناب وزیر مالیه نظری کرده تصحیح نمایند و به تصویب مجلس برسد. حاصل اینکه طوری بشود که جمع و خرج مطابق شده کسر نداشته باشیم. وزیر مالیه چنین جواب دادند ترتیب مالیه یکی از مشکلترین کارها است و در همه جا همینطور است. باری در خصوص خرج البته شما تکلیف نمیکنید که از حقوق این و آن بزنیم و حقوق مردم را نباید زد، اینها بیچارهاند، پس باید از بعضی چیزهای زاید کسر نمود. این هم تنها کار بنده نیست، مکرر گفته شده که با حضور وزرا جمعی از وکلا و بنده هم باشم اقدام کرده اصلاح نماییم و من معنی مسوولیت را اینطور میدانم که هر کس در ادای تکلیف خود سعی بکند. هر وقت نتوانست، بگوید نمیتوانم و حالا عقیده من در این باب این است.
ارسال نظر