نقش نیروهای اجتماعی در انقلاب مشروطه - ۲۷ مرداد ۹۲
گروه تاریخ اقتصاد- آنچه میخوانید بخش دوم (پایانی) مقاله مریم ابراهیمی است که به بازشناسی نیروهای موثر در انقلاب مشروطه میپردازد. در بخش نخست این مقاله، نقش نیروهای مرجع؛ علما و روحانیت، روشنفکران، بازرگانان و پیشهوران و اصناف مورد بررسی قرار گرفت. امروز نقش دیگر نیروهای اجتماعی و گروههایی چون زنان، ایلات و عشایر و دهقانان، طبقات مرفه و خانوادههای کلیدی و زمینداران و دو دولت استعمارگر روسیه و انگلیس (برای حفظ منافعشان) واکاوی میشود. زنان ایراد سخنرانیهای آتشین و جنگیدن در کنار داوطلبان مبارز از جمله فعالیتهای زنان به نفع مشروطیت بود.
گروه تاریخ اقتصاد- آنچه میخوانید بخش دوم (پایانی) مقاله مریم ابراهیمی است که به بازشناسی نیروهای موثر در انقلاب مشروطه میپردازد. در بخش نخست این مقاله، نقش نیروهای مرجع؛ علما و روحانیت، روشنفکران، بازرگانان و پیشهوران و اصناف مورد بررسی قرار گرفت.
امروز نقش دیگر نیروهای اجتماعی و گروههایی چون زنان، ایلات و عشایر و دهقانان، طبقات مرفه و خانوادههای کلیدی و زمینداران و دو دولت استعمارگر روسیه و انگلیس (برای حفظ منافعشان) واکاوی میشود.
زنان
ایراد سخنرانیهای آتشین و جنگیدن در کنار داوطلبان مبارز از جمله فعالیتهای زنان به نفع مشروطیت بود. و گاه نیز در جنگها زنان شرکت میجستند. در یکی از جنگهای آذربایجان وقتی درگیری پایان یافت در میان کشتهها بیست جسد متعلق به زنانی بود که لباس مردان را پوشیده بودند. (فوران، ۱۳۷۷:۲۸۵) و البته پس از مشروطه به تدریج حضور زنان در عرصههای اجتماعی و همچنین در دفاع ازمنافع ایران در مقابل بیگانگان پررنگ تر شد. به طوری که در پی اولتیماتوم روسیه ۱۲۹۰ش هزاران زن کفن به تن کردند و همراه مردان آمادگی خود را برای دفاع اعلام کردند. سیصد زن مسلح به مجلس رفتند و به نمایندگان توصیه کردند در برابر روسیه پایداری کنند.
فوران مینویسد: «محروم کردنشان از حق رای نیز آنان را از مشارکت در آموزش سیاسی و سایر اشکال فعالیت مثل تاسیس مدرسه و روزنامه باز نداشت، زنان دهها انجمن خاص خود را برپا کردند». (فوران، ۱۳۷۷:۲۷۶) نمونههای زیادی از فعالیتهای زنان در تاریخ این دوره ثبت شده است.
اجتماعات زنان به طور معمول در مسجد سپهسالار انجام میگرفت و گاهی سلاح نیز همراه داشتند. زنان ابتدا به خاطر مجلس، قانون اساسی و سپس جمعآوری وجوه بانک ملی و تحریم پارچههای خارجی در نهضت فعال شدند. در این مرحله تعداد قابل توجهی در پشتیبانی مردان و درخواست روحانیون به مبارزه پرداختند و به محض آنکه هدفهای اولیه انقلاب حاصل شد ائتلاف گروهها دستخوش تزلزل گردید. مباحث بحثانگیز پیرامون تحصیل زنان، قانون جدید انتخابات و خواستاری حق رای برای زنان و مخالفت با جنبههایی از جامعه سنتی مردسالاری از طریق نشریهها و انجمنهای مختلف طرح و دنبال شد.
غالب زنان فعال در این دوره ویژگی تقید دینی را در نوشتهها و اظهار نظرهای خود داشتند، ولی پیشرفت و آزادیهای زنان در ممالک خارجه را نمونه و الگو ذکر میکردند این نکته نشان خاستگاه طبقاتی این زنان نیز میباشد. در داخل این انجمنها گرایش واحدی وجود نداشت. اتحادیه غیبی نسوان مسائل اقتصادی سیاسی کشور را نقد میکرد و از حقوق زنان طبقه پایین عمدتا دفاع میکرد و اینها از روحانیون محافظه کار حمایت میکردند. برخی به بحث در مورد فرهنگ مردسالاری، حجاب، چند همسری و حق طلاق میپرداختند. بررسی نامهها، مقالهها و گزارشهای روزنامههای دوره انقلاب مشروطیت نشان میدهد که نهضت مبارزه برای حقوق زن عمدتا ریشه در انقلاب مشروطیت دارد.
ایلات و عشایر دهقانان
ایلات و عشایر دهقانان گروه دیگری از جمعیت ایران را شامل بودند. در این دوره بیش از دو میلیون نفر ایلات و عشیرهای یعنی حدود یک چهارم جمعیت ایران را تشکیل میدادند. در جامعه ایلاتی بر مبنای مناسبات عشیرهای مردم اطاعت پذیری محض از روسایشان داشتند و از سویی داشتن نیروی مسلح ازضروریات زندگی ایلی بوده است و در اختیار داشتن این دو مولفه دو اهرم قدرت برای سران ایلات و عشایر فراهم کرده و این توانمندی موجبی بود که در آن شرایط آنها از بازیگران مهم تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه گردند. برخی از اینها چادرنشین و شبانکاره بودند و برخی در روستاها اسکان یافته بودند که میان آنها تفاوت زیادی وجود دارد. آنها در وفاداری نسبت به دولت در یک طیف متنوعی قرار میگیرند به طوری که خصومت شدید تا وفاداری صادقانه در این طیف به چشم میخورد. (ریچارد کاتم،۱۳۷۱:۵۳)
محمدعلی شاه با کمک تعدادی از همین قبایل علیه مشروطه خواهان تبریز و همچنین بعد از سقوط به منظور بازپسگیری تاج و تخت خویش اقدام کرد. از سویی بختیاریهای ایالت اصفهان در سال ۱۲۸۸ش به جهت پشتیبانی از مشروطیت به یک قدرت ملی تبدیل شدند. در معدود مواردی رهبران بختیاریها انگیزههای آزادیخواهانه داشتهاند، اما در عین حال دوستی با بریتانیا وتصمیم به تضعیف نفوذ روسیه نیز در این میان مدنظر بوده است. خلاصه اینکه قبایل و ایلات ضمن اینکه انگیزه چندانی برای جنگیدن به نفع یکی از دو طرف نداشتند، اما در بیثبات کردن اوضاع کشور در فاصله سالهای۱۲۹۰ـ۱۲۸۴ش نقش آفرینی داشتهاند و این امر بر افزایش مشکلات داخلی تاثیر نهاد و اوضاع را برای مداخله قدرتهای بزرگ و ضد انقلاب آماده ساخت. (فوران، ۱۳۷۷:۲۸۰)
در اوایل قرن بیستم کشور ایران یک کشور فلاحتی بود. در برآوردهای انجام شده بیش از نصف جمعیت را دهقانان تشکیل میدادند که با عشایر ۸۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند و این جمعیت بزرگ میتوانستند بر هر روند اجتماعی تاثیرگذار باشند. برخی بر این عقیدهاند که دهقانان در انقلاب مشروطیت مداخلهای نداشتند، اما وقایع ثبت شده حکایت ازحضور آنها دارد از جمله موارد ذکر شده روستاییان در سال ۱۲۸۴ش، خارجیان و مأموران مالیاتی را از چند روستا اخراج کردند، در چندین روستا دست به تشکیل انجمن زدند و مالیات جمع میکردند، در جاهایی از پرداخت بهره مالکانه امتناع میورزیدند (اتحادیه، ۱۳۷۵:۵۲) یا همراه با سایر اهالی از پرداخت مالیات خودداری میکردند. (اسناد وزارت امور خارجه انگلیس، ۱۳۷۷، گزارش بارکلی در مورد اهالی سیستان، ش ۳۱۳: ۲۴۶) و در پارهای مناطق شمالی انبارهای اربابی را مصادره کردند.
گاه نیز دهقانان اطراف شهر تبریز در برابر ایلات طرفدار شاه ، مقاومت میکردند زیرا این ایلات در محاصره تبریز در سال ۱۲۸۷ش روستاها را مورد تاخت و تاز قرار میدادند و گیلان تنها ایالتی بود که دهقانانش عملا به جنبش پیوستند. پس این حرکتها مشخص میکند این نظر که دهقانان در انقلاب مشروطیت مداخلهای نداشتند صحیح نیست. این نظر شاید در خصوص دهقانان سراسر ایران در یک جنبش دهقانی سراسری مصداق داشته باشد، اما باید تأکید داشت همانطوری که نمونههایی ذکر شد مواردی از رویدادهای محلی حاد وجود داشته است که دهقانان به طور جدی درگیر آنها بودهاند پس این قشر در برخی مناطق به شکل فعالی وارد جریان مشروطیت شدند، اما بنا بر دلایلی چند نتوانستند به طور عمومی حضور فعالی در این انقلاب داشته باشند. از جمله این دلایل سلطه مالکان بر روستاها، جدایی و پراکندگی روستاها، مشکلات سازماندهی آنان و مشخص نبودن منافع آنها در سطح ملی و...است. بنابراین نتوانستند اقدامهایی بیش از عملیات پراکنده جسته گریخته انجام بدهند. (فوران، ۱۳۷۷:۲۸۱) و شاید هم روستاییان و ساکنان دهات و قصبات کوچک و ایلات و عشایر از مشروطه چیزی ندانسته، اما به دلایل جنگ و
اغتشاشات ناشی از انقلاب به ورطه سیاسی کشیده شدند، به طور کلی نقاطی که در معرض جریانهای سیاسی قرار داشتند از آگاهی بیشتری برخوردار بودند. (اتحادیه،۱۳۷۵:۵۲)
اردوی ضد مشروطیت
طیف گستردهای که میتوان گفت در اردوی ضد مشروطیت دخیل و موثر بود، فقرات اصلی آن را خانواده و دودمان قاجار و درباریان، وزیران نهادهای کلیدی خاصه نیروهای مسلح تشکیل میدادند. خلاصه اینکه در راس دولت، حکام ایالتها، شاهزادگان قاجاریه، همه مستمریبگیران و حدود دو هزار درباری بودند که وسیله معیشت همگی بر اثر قطع بودجه کلان دربار از سوی مجلس محدود میشد. بزرگترین متحدان دولت در برابر انقلاب مشروطیت طبقات زمیندار و در کل «اعیان» کشور بودند. اشرافیت زمیندار که بخش عمده روشنفکران را نیز فرزندان اینها تشکیل میدادند، در اوایل سده بیستم خود را متحد طبیعی خاندان سلطنتی قاجار میدانست و در مجلس اول با وجود اینکه برای تهران و تبریز بیش از حد معمول نماینده در نظر گرفته بودند، اما باز اکثریت با زمینداران یا وکلای مورد حمایت آنها بود.
اشرافیت زمیندار که در آن مقطع در آستانه تشکیل و سازماندهی بود متوجه شد چه خطری از جانب مشروطیت موقعیتشان را تهدید میکند و چون توان مقاومت را در خود نمیدید و از سویی متوجه شد که روحانیت و بازرگانان خواهان تغییر نظام هستند، بنابراین قانون اساسی را پذیرفت و سعی کرد با حضور در مجلس شورای ملی از هر نوع اقدام افراطی که خطری را متوجه مقام و موقعیت اشرافیت میکرد، جلوگیری کند. (ریچارد کاتم، ۱۳۷۱:۴۹) به طوری که پس از ممنوعیت تیولداری توسط مجلس اول کل طبقه زمیندار از مشروطیت دور شدند و افرادی از اینها از سوی دربار به مقامهای بلند دیوانی در وزارت منصوب شدند. در دوره قاجاریه مقامهای حکومتی که اغلب ملاکان بودند، بین ۲۷ تا ۴۰ درصد تعداد نمایندگان مجلس اول را تشکیل میدادند.
از سال ۱۲۸۸ ش زمینداران حتی تا رهبری مشروطیت ارتقا پیدا کردند؛ سپهدار تنکابنی یکی از شاخصترین آنها است که به عنوان وزیر جنگ و نخست وزیر نظام مشروطیت تعیین شد و تا حد زیادی از ظرفیت انقلابی مشروطیت کاست. در مجلس دوم نسبت تعداد نمایندگان، روسای قبایل و دیوان سالاری زمیندار قاجار به کل نمایندگان تا ۶۸ درصد افزایش داشت. (فوران، ۱۳۷۷: ۲۸۲-۲۸۱)
روسیه و انگلیس
احتمالا مهمترین دلیل قطع حمایت فعال انگلیس از انقلاب پیمان مخفی ۱۹۰۷م بین روسیه و انگلیس و تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ بین این دو دولت و یک منطقه بیطرف بوده است. منافع مادی بریتانیا در ایران مناسبات بازرگانی، میدانهای پر ارزش نفت جنوب قویا بر اثر این قرارداد که نوعی «مصالحه تاریخی» در آسیا بود تضمین شد و بریتانیا بهآن وسیله خواست مستملکات خود در هندوستان را حفظ کرده درعوض دست روسیه را در شمال ایران، یعنی عمدهترین کانون انقلاب باز بگذارد و در واقع با امضای این قرارداد مهر پایان بر حمایت جدی خود از انقلاب زده و مخالفت با نقشههای ضد مشروطه خواهی روسیه را کنار نهاد. گزارشهای متعدد ماموران انگلیس از آن پس حکایت از همکاری و مواضع مشترک آنها در قبال ایران وانقلاب مشروطیت است (ن ک. به اسناد وزارت خارجه انگلیس، ۱۳۷۷) دولت روسیه در سراسر دوران انقلاب مشروطیت به مخالفت علنی و عملی با آن پرداخت.
نتیجهگیری
شرایط اجتماعی ایران در دوره مشروطیت، کمسوادی و بیسوادی اقشار عمومی، فقدان احزاب سیاسی و مذهبی بودن جامعه گروههای مرجع را مشخصا به دو یا سه گروه مشخص محدود میکرد که در بین آنان روحانیون با نفوذ و اقتداری که داشتند نقش عمدهای در بسیج عمومی و مخالفت با رژیم حاکم ایفا میکردند. بازرگانان غیر وابسته که سیاستهای اقتصادی دولت را تهدیدی برای منافع خود تلقی میکردند از دیگر گروههای موثر در انقلاب مشروطه بودند. اغلب زنان گرچه به اقتضای شرایط اجتماعی این دوره فاقد آگاهی سیاسی یا حساسیت سیاسی ویژهای هستند، اما به دلیل سهم آنان در بنیاد خانواده و ماهیت دینی و ضد استبدادی مبارزه نقش موثری در کشاندن مردان به انقلاب و تداوم حضور آنان ایفا میکنند. آنها گرچه حق رای در مشروطه نیافتند، اما منشا حرکتهای جدیدی در ابعاد سیاسی و اجتماعی و به ویژه فرهنگی در این دوره گردیدند به طوری که میتوان از اسناد این دوره استنباط کرد که نهضت مبارزه برای حقوق زن عمدتا ریشه در انقلاب مشروطیت دارد و ایلات و عشایر و نیز دهقانان از گروههای دیگر اجتماعی موثر بر انقلاب مشروطه بودهاند که انگیزههای آنان تاثیرپذیر از دیگر گروههای اجتماعی
یا سمت گیری سران ایلات بود. دیگر بازیگران انقلاب مشروطیت دول روس و انگلیس بودند. انگلستان به رغم حمایت اولیه از انقلاب مشروطیت با انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ و اجرای مصالحه تاریخی پشتیبانی خود را در تداوم انقلاب قطع کرد و به نوعی همگرایی با سیاستهای روسیه در سراسر دوران انقلاب مخالفت علنی و عملی با مشروطیت بوده تن داد. این همگرایی براساس تضمین منافع این کشور در مناطق مدنظرش توسط رقیب دیرینهاش بود.
منابع:
اتحادیه (نظام مافی)، منصوره، (۱۳۷۵): مجلس و انتخابات از مشروطه تا پایان قاجاریه، تهران، نشر تاریخ.
آفاری، ژانت، ( ۱۳۷۹): انقلاب مشروطیت ایران ۱۹۰۶ـ ۱۹۱۱م/۱۲۸۵ـ۱۲۹۰ش، ترجمه رضا رضایی تهران، بیستون.
حقیقت، عبدالرفیع، (۱۳۷۵): تاریخ جنبشهای مذهبی در ایران، تهران، کومش.
جواهری، مریم (۱۳۸۰): نقش علما در انجمنها و احزاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
رضازاده ملک، رحیم، ( ۱۳۷۷): انقلاب مشروطه ایران (به روایت اسناد وزارت خارجه انگلیس ـ کتابهای آبی)، تهران انتشارات مازیار، انتشارات معین.
مدنی، جلال الدین، (۱۳۶۱): تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، جلد ۱و۲.
ناظم الاسلام کرمانی، محمدبن علی، (۱۳۸۱): تاریخ بیداری ایرانیان، تهران امیرکبیر، چاپ ششم.
فوران، جان (۱۳۷۷): مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی)، ترجمه احمد تدین، تهران، خدمات فرهنگی رسا.
کاتم، ریچارد (۱۳۷۱): ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین با مقدمه حاتم قادری، تهران، کویر.
ارسال نظر