گروه تاریخ اقتصاد- در قابوسنامه، یکی از کهن‌ترین آثار اخلاقی، فلسفی و اجتماعی ایران، متعلق به سده پنجم هجری، به قلم امیر عنصرالمعالی کیکاوس‌بن‌اسکندر‌بن‌قابوس‌بن‌وشمگیر‌ بن زیار از شاهزادگان خاندان زیاری، یک فصل تمام (باب‌سی‌ودوم) به تجارت اختصاص داده شده است. در حقیقت می‌توان از زبان نویسنده خطاب به فرزندش، روش داد و ستد و خصایص بازرگانان آن عصر را بازشناخت: «ای پسر بدان و آگاه باش هر چند بازرگانی پیشه‌ای نیست که آن را صناعتی مطلق توان گفت، ولکن چون به حقیقت بنگری رسوم او چون رسوم پیشه‌وران است و زیرکان گویند که اصل بازرگانی بر جهل نهاده‌اند و فرع آن بر عقل (بازرگانی کار نادانان است، اما برای پیش بردن آن خرد لازم است) چنانکه گفته‌اند: «لولا الجهال لهلک الرجال» (اگر نادانان نبودند مردان نابود می‌شدند) یعنی اگر نه بی‌خردان اندی (نمی‌بودند) جهان تباه شدی و مقصودم از این سخن آن است که هر که به طمع افزونی از شرق به غرب رود و به کوه و دریا جان و تن و خواسته در مخاطره نهد از دزد و صعلوک (راهزن)و حیوان مردم‌خوار و ناایمنی راه باک ندارد و از بهر مردمان (غرب) نعمت شرق به ایشان رساند و به مردمان مشرق نعمت مغرب برساند، ناچار آبادانی جهان بود و این جز به بازرگانی نباشد و چنین کارهای مخاطره آن کس کند که چشم خرد دوخته باشد.» و شرط بازرگانی را این می‌داند: «باید که بازرگان دلیر باشد و بی‌باک و با دلیری باید با امانت و با دیانت باشد و از بهر سود خویش زیان مردمان نخواهد و به طمع سود خویش سرزنش خلق نجوید... » منبع: قابوسنامه، به تصحیح سعید نفیسی، ص ۱۷۶