مجلس اول

غوغای گرانی نان در مجلس گروه تاریخ اقتصاد - مذاکرات مجلس شورای ملی در روز پنجم آذرماه سال ۱۲۸۵ هجری شمسی عمدتا حول مساله نان متمرکز بوده است؛ چرا که بحران نان و گرانی این «قوت‌لایموت» مورد نیاز مردم از جمله مهم‌ترین مسائلی بوده که مجلس اول با آن روبه‌رو شده است. در اینجا بخش‌هایی از مذاکرات مجلس - جلسه پنجم- را می‌خوانید: به واسطه تغییر در امر خبازخانه و اغتشاش آن از حیث کمپانی نان موضوع مذاکره وکلا عمل خبازخانه و اصلاح امر نان بود. غالب وکلا تشکیلات مردم را در امر نان اظهار می‌داشتند، عقیده بعضی بر این بود که به واسطه ارجاع این امر به عهده اولیای دولت این اغتشاشات فراهم شده است و لازم است که از طرف مجلس اظهار شود که ترتیب خبازخانه به عهده کمپانی واگذار شود. اظهارات بعضی این بود که باید اظهار کرد در صورتی که اکثریت آرای وکلای مجلس بر این شد که تشکیل کمپانی در این باب بدهند و موسسان آن هم برای تعهد حاضر شدند، چرا از طرف دولت اجرای رای مجلس به تعویق افتاد؟ و از جمله ایراداتی که داشتند این بود در صورتی که مردم به واسطه کمپانی نان ناچار به خریداری آن به‌قیمت سابق هستند، دیگر چرا از طرف دولت بیست هزار تومان از خزانه اندرون توسط حکومت برای مصرف ضرر داده شود و حال آنکه وزرا دست‌اندازی به موجودی خزانه را جایز نمی‌دانستند. جمعی رای دادند که از طرف مجلس چند نفر به رسالت حضور صدارت عظمی بروند. در این خصوص مذاکراتی در میان آمد، جمعی را عقیده این بود که واسطه باید از وکلا باشد. بعضی رسالت وکلا را مخالف نظامنامه می‌دانستند. بعضی رسالت را بر عهده رییس محول می‌داشتند و بعضی دیگر این را هم جایز نمی‌شمردند. اظهار رییس این بود که وزرا در موارد لازمه باید به مجلس حاضر شوند. رییس مجلس نمی‌تواند برای درخواست ترتیب امور به ملاقات وزرا برود. بعضی را در این موضوع عقیده این بود که باید تا سه روز منتظر بود پس از این مدت در صورت عدم اصلاح این امر باید شرحی نوشته و رسولی (نماینده) فرستاده شود. سعدالدوله اظهار کرد که از طرف جناب وزیر مخصوص به ایشان پیغام رسیده و اطلاع شده است که به هیچ وجه مایل به مداخله در امر خبازخانه نیستند و کمال مسرت را حاصل می‌کنند؛ در صورتی که به اقدامات مجلس تعهد این امر به‌ذمه کمپانی باشد و از عهده حکومت خارج شود. در جواب این پیغام گفته شد که خوب است این شرح از طرف حکومت کتبا اظهار شود. از طرف رییس اظهار شد که وزرا باید حاضر شوند و در اصلاح این امر همراهی نمایند. بالاخره به اکثریت آرا شرحی در این خصوص به صدارت عظمی نوشته و در مجلس قرائت شد.مجددا درخصوص اینکه جای وزرا باید در مجلس معین شود و در مواقع لزوم به مجلس حاضرشوند، مذاکره به میان آمد. لایحه هم که از طرف نسوان درخصوص اقدام در تسهیل تحصیل و ترقی معارف دختران مملکت بود در مجلس قرائت شد. منبع: کتابخانه مجازی مجلس شورای اسلامی قیام زنان در برابر گرانی نان محبوبه مقدم- در سال ۱۲۷۷ه .ق کمبود نان تهران را فرا می‌گیرد. در پی آن زنان در پایتخت قیام می‌کنند. مردم تهران از بی‌نانی پریشان حال بودند، دکان‌های نانوایی بسیار شلوغ بود و با راه‌های بد، غله به شهر نمی‌رسید، گرسنگی شرم زنان را برده بود و آنها برای بهبود وضع حتی از برخورد فیزیکی نیز خودداری نمی‌کردند. در یکی از اعتراض‌های زنان که به تعبیری با انقلاب مویی فاصله نداشت، «چند هزار زن جلوی کالسکه ناصرالدین شاه را که از شمال برمی گشت می‌گیرند و از او مصرانه می‌خواهند تا به وضع بی سر و سامان نان، سر و سامان بدهد.» آنها نان می‌خواستند و پیش چشم شاه دکان نانوایی را غارت و چپاول کردند، همین که شاه به قصر خود رسید به دستور او دروازه‌های شهر را بستند. روز بعد آشوب از نو برخاست و با وجود آنکه دروازه ها را بسته بودند، چند هزار زن هجوم آوردند و به ضرب سنگ و چوب دروازه بان را از پای درآوردند [قرار بر آن بود که] مقدمه هنگامه را جماعت زنان فراهم سازند و در پی آنها مردان بریزند و شورش برپا کنند، شاه برآشفت کلانتر را فرا خواند و بی‌درنگ فرمان داد او را به چوب فلک ببندند و بعد اعدام کنند. پس از این واقعه و اعدام کلانتر تهران، کلانتر جدید به دستور شاه، علما و اعیان شهر را در خانه نصرت الدوله دعوت کرد تا جلسه تشکیل دهد و امور نانوایان به آقا محمدی ملک التجار واگذار شد، میرزا محمدخان سپهسالار و نصرت‌الدوله و مستوفی الممالک و سرباز و توپچی به مسجد آمدند، در میان طایفه نسوان یک سیاهی بود که حمله می‌آورد، به زحمت او را گرفتند و گوش چند نفر از مردها را در مسجد بریدند تا فتنه آرام گرفت و زن‌های دیگر متفرق شدند. در مشهد نیز به حمایت عبدالوهاب خان آصف الدوله که به اقدامات اصلاحی فراوانی دست‌زده بود پرداختند و همگی در تلگراف خانه جمع شده به نفع او تلگرافی به تهران فرستادند تا از این طریق او را همچنان به سمت حکومت خراسان حفظ کنند. اعتمادالسلطنه نیز در خاطرات خود به تظاهرات زنان در اصفهان که به دنبال گرانی مس صورت گرفته بود اشاره کرده است. البته وی نکته‌ای را خاطرنشان می‌سازد که می‌تواند یکی از علل حضور گسترده زنان در اعتراضات جمعی باشد، او می‌گوید: کسی شرعاو عرفا اجازه بالا زدن نقاب آنان را نداشت، بنابراین با پیشنهاد شوهران خود به خیابان‌ها ریخته و با تظاهرات اعتراض آمیز خود توانستند تا از قیمت نفت بکاهند و حتی از شاه خواستند دست تعدی نایب‌السلطنه (کامران میرزا) را از سرشان کوتاه کند. عامل ناشناخته ماندن، به دنبال سرکوب شدید این دوره خود سبب شد تا زنان با دست بازتری در حرکات اعتراضی آن دوره شرکت جویند، چنانچه زنان تبریز، همواره برای قلع و قمع عاملان احتکار آماده بودند، حاجی قاسم اردبیلی نیز یکی از دهداران و گندم‌داران تبریز بود که در سال ۱۲۲۵ه .ق به دست زنان به قتل رسید.