اهمیت وقف‌نامه‌ها در تاریخ نمایی از بیمارستان نجمیه وقف شده توسط نجم‌السلطنه

خیلی از آستانه‏ها، بقاع و مزارات مقداری کتاب دارند؛ مساجدی هستند که کتاب‌هایی دارند یا دیروز داشتند و امروز ندارند. یا امروز دارند و خدای نکرده فردا ممکن است نداشته باشند. به هر حال در طول تاریخ وقف، کتاب یکی از اجناسی بوده است که به کرات وقف شده است. الان قدیم‏ترین شیئی که در مشهد وقف شده و وقفیتش مسلم است یک تکه ازکتابی عربی است در زمینه‏ کلام که به سال ۳۷۱ هجری کسی آن را وقف کرده و پشتش هم بیتی در لعن نوشته است. اگر این کتاب از بین رفته بود چیزی از این ماجرا برای ما باقی نمی‏ماند. ولی خوشبختانه این کتاب همراه کتاب‌های دیگر لای دیواری پیدا شد که در زمان حمله‏ ازبک‏ها کتاب‌هایی را مخفی کرده بودند. چهل سال پیش موقع تعمیر، دیوار را که برداشتند این کتاب‌ها و کاغذها را یافتند.

پیشنهاد دیگر بنده این است که در صورت امکان فهرست مشترکی از کتبی که وقف بوده و الان در جاهای مختلف موجود است تهیه شود. اغلب در پشت جلد این کتاب‏ها نوشته شده است که این کتاب برای فلان مکان یا بر شخص معینی وقف شده. تهیه‏ یک فهرست کامل از کتاب‌هایی که وقف‏نامه در یکی از اوراق آن ثبت شده است ما را به شناخت رابطه‏ وقف‏نامه با تاریخ نزدیک می‏کند و تاثیر این وقف را در تاریخ نشان می‏دهد. اگر مقداری کتاب پیدا کردید که وقف شده بود به یک مدرسه‏ای که امروز وجود ندارد خود دلیلی است بر وجود فلان مدرسه در فلان شهر که امروز نه خودش وجود دارد و نه وقف‏نامه‏اش. این نکته‏ها برای تاریخ ما مهم است. وقف و وقف‏نامه را تنها برای درآمدزایی و استحصال منفعت نباید در نظر گرفت. باید موقوفات مملکت را در کل و در جریانی که با تاریخ ما داشته مورد توجه قرار داد. هر چه دیر بجنبیم بیشتر صدمه خواهیم دید و این اسناد فراموش‌تر و پراکنده‏تر خواهد شد.

موضوع سوم که می‏خواهم بیان کنم مساله‏ سنگ قبرهاست. الان گورستان‏هایی در بیابان‌ها و شهرها وجود دارد که متروکه شده است. به هر حال چیزی که الان از اینها باقی مانده معمولا چند تا سنگ قبر است. بنده وقتی کتاب یادگاری‏های یزد را می‏نوشتم به سراغ توران پشت که جایی نزدیک یزد است رفتم، قبرستان متروکه‏ای در بیابان بود که سنگ قبرهایی داشت مربوط به علما و رجال با عناوینی خیلی معتبر، که متعلق به تاریخ چهارصد هجری تا هفتصد هجری بود. زمانی آن آبادی بر اثر جنگ یا حوادث دیگر از بین رفته و قبرستان متروکه شده بود. حالا میراث فرهنگی متولی آن باشد یا اوقاف یا نهاد دیگر، و حکم فقهی‏اش چه باشد بحث دیگری است. ولی هر چه باشد اینها جزء تاریخ این مملکت است. به چیتاب در یاسوج رفته بودم دیدم بقعه‏ای را طبق مرسوم خراب کرده‏اند تا نوسازی بکنند. یک مشت تیرآهن به هوا برده بودند و داشتند امامزاده می‏ساختند. دیدم تعدادی سنگ قبر را جمع کرده و یک گوشه‏ای ریخته‏اند. پرسیدم اینها را برای چه کار می‌خواهید؟ گفتند اینها را جمع کردیم تا سنگ‏تراش‌ها ببرند. سنگ‌ها را نگاه کردم، دیدم این سنگ‏ها بسیار بسیار از نظر این که عشایر چه بودند، مهم است. دیدم نکته‏های بسیار مهمی در این سنگ‌ها است. نه اینکه آدمش مهم بوده باشد مطالبی که روی این سنگ‌ها نوشته بود خبر از طوایفی می‏دهد که از بین رفتند. این طوایف جزء تاریخ ما بوده‏اند. اگر متعلق به وقف است به هر حال اوقاف باید حافظ تاریخ ما باشد و آن چیزی را که در حوزه‏ وقفیت قرار می‏گیرد پاسداری کند. به هر حال این پیشنهادی است که باید ببینیم چه مرجعی آن را، سرانجام می‏دهد.

فواید تاریخی وقف‌‏نامه‏ها

نکته دیگری که باز باید بر آن تاکید کنم این است که این وقف‏نامه‏ها متاسفانه اغلب «سواد» هستند. یعنی آن چیزی که ظاهر می‏شود و دست به دست می‏گردد، صورت سواد دارد، اصل وقف‏نامه‏ها در دست متولی که باید حافظ باشد می‏ماند و در خانواده به دست فرزندش می‏رسد. به هر حال دست به دست می‏گردد و معمولا اصل معتبر در دست نیست. البته سوادهایی هم تهیه می‏شود و به امضای عده‏ای می‏رسانند و مهر می‏کنند. در هر حال چه سواد باشد و چه اصل باشد از نظر تاریخی، چه وقف‏نامه‏های خیلی مهم مثل وقف‏نامه رشیدالدین فضل‏الله چه وقف‏نامه‏های خیلی معمولی که در یک آبادی کوچکی نوشته می‏شود، به جهت تسجیلاتی که دارند و شناساندن افرادی که شخصیت‏های مملکتی یا محلی بودند، فوق‏العاده مهم هستند و تاریخ را هم اشخاص به وجود آورده‏اند. ما باید این اسامی را حفظ کنیم.

باز به ربع رشیدی بر می‏گردم، زیرا به هر حال مهم‏ترین وقف‏نامه‏ای است که در این مملکت پیدا شده است. خانواده‏ای به نام عتیقی بوده‏اند که در دوره‏ ایلخان‌ها یعنی زمان غازان خان خیلی نفوذ داشتند و عده‏ای از آنها از علما و شعرای وقت خودشان بودند. یکی از ایشان جلال‏الدین عتیقی است که پای این وقف‏نامه را امضا و تسجیل کرده است. اخیرا که کتاب معروف سفینه‏ تبریز که ده سال بعد از وقف‏نامه‏ ربع رشیدی نوشته شده است به دست آمد و چاپ عکسی آن منتشر شد، در این کتاب، از دیوان این شخص نام برده شده است. جلال‏الدین عتیقی که از وی دیوانی وجود نداشت حالا معلوم می‏شود این شخص که صاحب دیوان بود. چنان شخصیتی داشته که رشیدالدین فضل‏الله برای تسجیل سند خودش به او مراجعه کرده است. یکی دیگر از کسانی که وقف‏نامه را تسجیل کرده، علامه حلی است که البته بعدها صحت وقف‏نامه را تایید کرده است. اینها نکته‏هایی است که در مرحله‏ اول از نظر فواید وقف یعنی تاریخ مملکت در وقف‏نامه‏ها باید مورد نظر کسانی باشد که این اوراق به دستشان می‏رسد و به صورت اجمالی به آنها نگاه نکنند که فقط مصرف وقف چیست یا موقوفه چیست؟ بلکه قسمت‏های تاریخی‏اش اهمیت بیشتر دارد.

نکته‏ دوم در وقف‏نامه‏ها مساله‏ جغرافیای تاریخی است. یک رشته‏ مهمی از جغرافیا که اکنون اهمیت دارد موضوع جغرافیای تاریخی است. جغرافیای تاریخی عبارت از همین است که شما ببینید در گذشته در یک منطقه یا یک شهر چه حوادثی رخ داده است. به عنوان مثال، تا دیروز «ابرقو» جزو شیراز بود الان ابرقو جزو یزد است، جز آن طبق تواریخ یک روز ابرقو جزو اصفهان بوده. این دست به دست گشتن‏ها یا جابه‏جا شدن‏ها گوشه‏ای از جغرافیای تاریخی یک شهر است.وقف‏نامه‏ها گوشه‏های مهمی از جغرافیای تاریخی را به ما نشان می‏دهد. مثلا در یک وقف‏نامه‏ای ممکن است نوشته باشد این آبادی کوچک وابسته به چه شهر بزرگی است، در حالی که آن شهر بزرگ امروز به آنجا وابسته نباشد و تقسیمات کنونی استانی تفاوت کرده باشد. این نکته‏ها هم از نظر جغرافیایی تاریخی باید ملحوظ باشد و اگر وقف‏نامه‏ای پیدا شد که چنین نکاتی در آن هست بدانید که به درد تاریخ ایران می‏خورد، یعنی یک سند شخصی و خصوصی و فقط در حوزه‏ وقف نیست. وقف‏نامه، عبارت از سندی است برای نگرش بالاتر و مهم‌تر نسبت به علمی که اسمش را جغرافیای تاریخی گذاشته‏اند.

سومین فایده‏ای که باز به تاریخ مربوط می‏شود احوال شخصیه است. یعنی از طریق وقف‏نامه به مشخصات هویتی صادرکننده واقف موقوفه پی می‏بریم. چون ممکن است که هیچ چیز دیگری از این شخص باقی نمانده باشد. طبعا افرادی مانند رشیدالدین فضل‌الله که به علت تالیفاتش و کارهای بزرگ مملکتی که داشته اسمش باقی مانده است امری مستثنی است، ولی فرد دیگر ممکن است چنین حالتی نداشته باشد و تنها از طریق وقفش نشان بدهد که چه شخصیتی داشته است. و چه مقدار از اموالش، از کجا تا کجا وقف بوده است. حتی شما همین رشیدالدین فضل‏الله را در نظر بگیرید اگر به وقف‏نامه‏اش مراجعه نکنید به هیچ وجه نمی‏فهمید که از لبنان تا فارس و یزد و همدان ایجاد موقوفات کرده بود. این اموال را از کجا آورده بود؟ چی شد؟ چرا به اینجاها علاقه پیدا کرده بود؟ مناسباتش با این شهرها چه بود؟ پس وقتی شما در وقف‏نامه به نکته‏هایی بر بخورید که حکایت از دقایقی داشته باشد می‏توانید به شخصیت واقف و حوزه‏ قلمرو او پی ببرید. داماد رشیدالدین در وقف‏نامه‏اش می‏گوید: «کاروانسرا بسازید» بنده تصورم این است که شاید در قدیم راه‌ها را به اشخاص و مردم و رجال مهم منطقه و دولت واگذار می‏کردند. شاید راه یزد تا تبریز به همین داماد رشیدالدین واگذار شده بود تا مدیر چنین کاری باشد و بتواند راه را به صورتی درست نگاهبانی و کاروانسراهایی در راه ایجاد بکند که مردم راحت باشند؛ بنابراین نکته‏هایی بسیار مفید تاریخی را می‏شود از درون این وقف‏نامه‏ها استخراج کرد.

ضرورت تدوین واژه‌نامه

اصطلاحات وقف

نکته‏ دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد مساله اصطلاحات وقف‏نامه‏ها است. وقف‌نامه‏ای که امروز نوشته می‏شود با اصطلاحات جدید است و با نصوصی که در پانصد سال یا هزار سال پیش بوده متفاوت است. فرهنگ وقف به معنی واژه‏نامه وقف باز به مقوله‏ تاریخ بازمی‏گردد.شما اصطلاحی را که همین امروز به کار می‏برید در موارد گوناگون متفاوت است. مثلا در مورد وقف کتاب یک اصطلاحات خاصی به کار برده می‏شود که در وقف‏نامه‏ مربوط به حمام یا مدرسه آن مصطلاحات نیست. بنده پیشنهاد می‏کنم واژه‏نامه‏ای از اصطلاحات ملکی، ساختمانی، زراعی، حقوقی که در وقف‏نامه‏ها هست به تدریج فراهم شود. این واژه‏نامه به فهم وقف‏نامه‏ها کمک خواهد کرد. شما اگر یک وقف‏نامه‏ قرن هفتم داشته باشید و لغاتش را استخراج کنید اگر وقف‏نامه‏ دیگری از همان زمان به دستتان افتاد فورا می‏توانید مشکلاتتان را به وسیله‏ آن لغتنامه حل بکنید، هم در خواندن و هم در فهم آن. اینها کلیاتی در امر ارتباط تاریخ و وقف‏نامه‏ها بود. امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد.

* متن سخنرانی ایرج افشار در چهارمین نشست علمی، پژوهشی وقف، دی‏ماه ۱۳۸۳