روایت دیگر
تغییر رویه وصول مالیات اراضی در عهد قباد، پادشاه ساسانی
مصطفی جباریان- تا زمان قباد بن فیروز پادشاه ساسانی مالیات عواید و محصول املاک مزروعی به مآخذ مختلف و بر حسب میزان آبادی و نزدیکی و دوری آن به وسیله مباشرین پادشاه وصول میشد به این صورت که چون موقع برداشت محصول فرا میرسید کشاورزان و باغداران موظف بودند مباشر منطقه را خبر دهند تا محصول را اعم از صیفی و شتوی و سردرختی و موستان و غیره ارزیابی کرده و سهم دولت را به نسبت موقعیت و کیفیت محصول هرمحل به قرار چهار یک یا پنج یک یا ده یک و بعضی جاها بیست یک مجزا تقسیم کند سپس زارع اختیار داشت که در محصول خود تصرف کند. و بهطوریکه ابو علی محمد بلعمی وزیر دانشمند سلاطین آل سامان مترجم تاریخ طبری (از عربی بهفارسی) در تکمیل تحقیقات تاریخی محمدبنجریر طبری مصنف تاریخ الامم و الملوک مشهور به تاریخ طبری مینویسد؛ «روزی قبادسوار بر اسب و در روستایی از ایالت سواد میرفت و موبد موبدان با وی بوده. ناگهان صیدی به نظر رسید و قباد از پی صید تنها بتاخت و هنگام رسیدن انگور بود. قباد بر سر کوهی رسید و نظر کرد دهی در دامنه آن کوه دید و بر کنار موستانی زنی دید که بر سر تنوری نان میپخت و پسرکی سه ساله پیش وی ایستاده در این حال پسرک بهباغ درآمد و خوشه انگوری بکند و خواست بخورد که زن نهیب بر او زد و خوشه انگور از دستش بگرفت و بر شاخ رز بست.
قباد را این واقعه عجیب نمود و حمل بر بخل آن زن کرد و از کوه فرود آمد و بر آن باغ شد و زن را گفت این موستان از کیست؟ گفت از آن من.پرسید این کودک از کیست؟ گفت این کودک هم از من است.
باز پرسید انگور چرا از او گرفتی و نگذاشتی بخورد. جواب داد مرا بر سهم خود منعی نیست، ولی پادشاه را در این محصول سهمی است تا مباشر پادشاه نیاید و بهره مالیات جدا نکند ما دست به محصول نمیزنیم.
قباد پرسید اینکه میگویی در همه دهات مرسوم است؟زنک جواب داد آری این شیوه در همه جا معمول است.
قباد را بر رعیت دل بسوخت و عنان بگردانید تا به همراهان پیوست و به موبد موبدان ماوقع را بیان کرد و گفت که من میبینم که بر توانگران و مالکان بزرگ قیدی نیست و مالیات قابل توجهی به دیوانخانه نمیدهند و روز بهروز غنیتر میشوند در حالی که به کشاورزان و رعایای کمدرآمد تعدی زیاد از طرف مباشرین و عمال دولتی میشود و با این مالیات سنگین به مرور تهیدستتر میگردند و از او خواست تدبیر و ترتیبی بیندیشد که مالیات واقعی دیوانی هرمحل معلوم گردد تا رعایا در مال خود حق تصرف داشته باشند و به انتظار ارزیابی مباشرین از محصول دسترنج خود محروم نباشند.
موبد موبدان گفت: تدبیر آن است که اراضی همه مملکت و باغات و موستانها مساحت کنیم و برای هرمقدار از اراضی مزروعی و باغات خراجی معین کنیم تا رعیت از میزان مالیاتی که هرسال باید به مباشرین دیوان پادشاهی بدهند مطلع بوده و از عواید خود به موقع سهم دیوان را ادا کرده قبض بگیرند و مباشرین را حق توقیف محصول نباشد، مگر درباره کسانی که از دادن مالیات سرپیچی کنند.
قباد این تدبیر را بپسندید و فرمان داد تا مساحان را احضار کردند و برای هرایالت و منطقه گروهی تعیین و بفرستاد و به حکام و امرا فرمان داد که از مساحت مایملک رعایا با کمک مساحان احصائیهها تهیه کنند و نسختی هم به پایتخت بفرستند و چون این امر در اواخر سلطنت قباد اتفاق افتاد؛ لذا با مرگ او این کار به پایان نرسید ولی به انوشیروان ولیعهد خود وصیت کرد که این رویه را دنبال و به فرجام برساند.
و چون شیروان به پادشاهی رسید فرمان داد که آن مساحت که قباد وصیت کرده بود تمام کنند تا خراج نهند و ده یک و پنج یک از میان برخیزد و شیوه نوین مالیاتی برقرار گردد و رعیت را اختصار تصرف محصول و منفعت حاصل شود پس مساحت را تمام کردند و جریده آن بپرداختند و سرزمینهای آبادان که در فارس و عراق بود به رسن پیمودند تا چند جفت آید و بههر جفتی زراعتی درمی خراج نهادند و یک قفیز غله و هرکجا درخت بارور بود بر هردرختی چیزی قرار دادند و بر جهودان جزیه نهاد و بر مردم توانگر بیشتر و بر درویش کمتر از شش تا هشت تا دوازده تا بیست و چهار و تا چهل و هشت درم به نسبت توانایی و دارایی هرکس مالیات مقرر گردید.
پس مجلس کنکاشی از موبدان و بزرگان و دبیران ترتیب داد و پس از خطبهای در پرستش خدای یگانه و لزوم گستردن مبانی عدل و داد در مملکت مقررات نوین خراج را بازگفت و پس از مشاوره کافی به هر شهری کارداران بفرستاد تا این طریقه را مجری دارند و این رویه و رسم بماند تا حتی به وقت خلافت عمر بنخطاب دومین خلیفه اسلامی که مملکت ایران به تصرف اعراب درآمد عمر در عراق هیچ رسمی عادلانهتر از آن نیافت و آن رسم را باقی گذاشت.»
ارسال نظر