روایت دیگر
نامه تقیزاده و سیاست موازنه منفی
گروه تاریخ اقتصاد - سید حسن تقیزاده در نامهای که در مورخ ۲۶ بهمن ۱۳۲۶،خطاب به وزارت امور خارجه نوشته به موضوع نفت و مقاصد شوروی و انگلیس و آمریکا پرداخته است و از مقوله سیاست «موازنه منفی»سخن به میان آورده و طبعا نظرش به نظریهای است که دکتر محمد مصدق در آن وقت عنوان و مطرح کرد. بخشی از این نامه را بخوانید: جناب آقای انتظام، وزیر امور خارجه
اگرچه تا حد امکان سعی کردهام شمهای را از آنچه از اوضاع سیاسی بینالمللی و این مملکت فهمیده و استنباط کردهام مرتبا از گاهی به گاهی به وسیله تلگرافات رمز معروض بدارم، ولی غالبا تصور میکردم که اگر میتوانستیم هرچندی یکبار یک چاپار سیاسی از لندن به تهران و بالعکس داشته باشیم، ممکن بود مطالب را بهتر و بیشتر تشریح کرده، بیملاحظه شرح داد.
در این موقع که اجازه فرمودید آقای قدس[نخعی]به سمت چاپار سیاسی عازم تهران شود، من میخواهم شرحی راجع به کلیه اوضاع سیاسی، نه مطابق آنچه عین حقیقت است، بلکه مطابق فهم و استنباط بنده و در واقع آنچه از این نقطه مشاهده میشود، عرض کنم. قبلا لازم میدانم به سه نکته که برای رفع بعضی اشتباهات بیان آنها ضرور به نظر میآید، اشاره کنم.
نخست،آنکه اطلاعات شخص خارجی صاحبنظر در سیاست مملکت خود و امور بینالملل که در این مملکت (انگلستان)مقیم است، در این زمان جنگ در درجه اول از نشریات مختلفه از جراید و مجلات و کتب و رسایل و بعد از مذاکرات با اشخاص کم و بیش باخبر از بطون امور حاصل میشود. این اطلاعات در حقیقت غالبا چیزی است تهیهشده با نظر مدیران امور و وزارت اطلاعات و وزارت خارجه و مقامات عالیه نظامی و حاوی است به آنچه صلاح یا لازم میدانند اعلام کنند و بهطوری که خود میخواهند نشر کنند. یعنی چیزی است که اولیای امور میخواهند مردم مملکت آنطور اعتقاد [پیدا] کنند و خارجیان نیز غیر از آن به چیزی پی نبرند و به اصطلاح معروف آنچه را که میخواهند به خورد مردم بدهند، به دقت تهیه کرده و نشر میدهند و اگرچه این ترتیب محدودیت دلیل آن نیست که آنچه انتشار داده میشود، صحیح نباشد، بلکه قسمت زیادی از آن چون برای مردم خودشان و وکلای مجلس نیز همان را اظهار میکنند،دارای شمهای از حقیقت است.
لیکن،عیب کار در اینجاست که به قول معروف انگلیسی، وقتی اطمینان به یک اظهاری حاصل میشود که یقین توان داشت که آن اظهار«مطابق حقیقت و کل حقیقت است و چیزی غیر از حقیقت در آن نیست»، آنچه در اظهارات از مجاری رسمی نقص دارد، این است که شرط دوم و سوم را فاقد است، یعنی آنچه بیرون داده میشود، غالبا تمام حقیقت نیست، بلکه قسمتی از آن است (اگر اصلا دارای حقیقت باشد) و قسمتهای باقی حذف شده و نیز قسمتهای خلاف حقیقت گاهی به توریه یعنی به شکل قابل تاویل (یا به اصطلاح فرنگیمآبها دروغ دیپلماسی) در آن داخل است.
این است که چون برای مشاهده منظره امور عالم و حقایق اوضاع دنیا و جریان اصلی و حقیقی کارها چنانکه هست، از ده دریچه فقط یکی را باز میکنند و باقی را میبندند و آنچه فقط از آن دریچه توانید دید نیز گاهی دارای اغفال بصر است،بنابراین آنچه را که شخص مقیم لندن مثلا میشنود و میبیند، عین حقیقت به تمامه نیست و ناچار باید فهم و عقل خود را به قدری که کم یا بیش خدا به او داده، اعمال کرده و نتیجه استنباط خود را بگوید و اینجا است که اختلاف اعتقاد در اشخاصی که در یک نقطه ساکن هستند و همان جراید را میخوانند، پیدا میشود.پس اگر اینجانب مطالب را به نحوی بیان کنم که موافق با بیان یکی دیگر از آنها که به همان منابع اطلاع و دسترس دارند، نباشند، نباید موجب تعجب گردد.
ظاهرا عقلای انگلیس به حصول آنچه به قول بعضی ناطقین در ایران «موازنه منفی» نامیده شده، مایلترند و گمان میرود بیشتر راغب باشند که هم روسها عقب بروند و هم خودشان و باز «مملکت حائل» مستقر شده سر و سامانی گرفته، موجب اطمینان از نگاه داشتن روس در پشت سرحد شمالی گردد.
و بنده در قلب خودم هیچ شکی ندارم که اولین مقدمه هر تدبیری برای حفظ مملکت و وحدت ملی و تمامیت ملکی و استقلال آن و موجودیت ملت، با اتحاد ملی و ثبات و قدرت حکومت و فداکاری و گذشت و مقدم داشتن منافع عالیه ملی و رضای صرف الهی بر اغراض خسیسه و منافع شخصی یا مادی است و مخصوصا امساک از یاوهگویی و بیهودهنویسی و بحث و جدالهای بیمعنی کوتهنظرانه در موقع اندیشه خطر براساس دوام حیات ملت و بقای دولت قدیم است که آنجا که خانه از پایبست ویران است، نباید در بند نقش ایوان بود.
از گوشه و کنار شنیده میشود که ممکن است پیشنهاد شود در موضوع نفت شمال هم شرکتی روسی و ایرانی بهطور نصف و نصف مانند شیلات و از روی نمونه آن تشکیل شود.واضح است که چنین چیزی عینا باز نظیر امتیاز خواهد بود و شخصا گمان میکنم ما از نظر ثابت خود نباید اصلا قدمی چپ و راست بگذاریم و پایمان نباید بلغزد، بلکه باید ثابتقدم باشیم و خود را به موضوع کنار آمدن و حد وسط تا ممکن است آشنا نکنیم. البته این تصورات در باب احتمال پیشنهاد و غیره در حکم اطلاعات امروز است و بعد با آنچه اطلاع پیدا میکنیم شاید مطابقت تام ندهد،در هر صورت، کمترین چیزی که باید بکنیم مقاومت انفعالیست...»
منبع: تقیزاده، سید حسن، نامههای لندن، به کوشش ایرج افشار، تهران، نشر فروزانروز
ارسال نظر