نگاهی به جغرافیای اقتصادی عصرصفوی
عصری که تجارت ابریشم و قالی شکوفا شد
جغرافیای اقتصادی عصر صفوی به مطالعه در ابعاد مختلف نقاط جغرافیایی و مکانی ایران میپردازد که در محدوده حاکمیت سیاسی صفویان قرار داشته و در نظام اقتصادی آن دوره سهم و نقشی را ازآن خود کرده بودند.
یحیی آریابخشایش
جغرافیای اقتصادی عصر صفوی به مطالعه در ابعاد مختلف نقاط جغرافیایی و مکانی ایران میپردازد که در محدوده حاکمیت سیاسی صفویان قرار داشته و در نظام اقتصادی آن دوره سهم و نقشی را ازآن خود کرده بودند. این نقاط جغرافیایی شامل شهرها، روستاها و مناطق اسکان ایلات و شبانکارگان است که مردم مستقر در آنها به فراخور فعالیتهای اقتصادی، اعم از تولیدی، صنعتی و خدماتی، در میزان بهرهوری و منابع درآمدی عصر صفوی موثر و در فرآیند اقتصادی سلطنت صفویان حتی به طور اندک دارای نقشی بودهاند. انجام دقیق این مطالعه و بررسی جامع درباره آن، به سبب نبود آگاهیهای آماری قابل استناد، قدری سخت و در مقاطعی ناممکن است. اما در صورت دستیابی به نتایجی، حتی اندک اما به طور حتم، مبادی اقتصادی ایران در عصر صفویه را معین و در ادامه مشخص خواهد کرد که چه مناطقی از کشور، در اقتصاد پولی و مالی صفویان نقش تعیینکنندهای را داشتهاند. این نقش اگر چه در دورههای مختلفی تغییرپذیر بوده و جای خود را به معیارهایی چون سیاست و فرهنگ میداده است، اما وابستگی اقتصادی صفویان را نسبت به آنها نمیتوان نادیده گرفت.
در این مقال کوشیده شده است که به مناطق جغرافیایی، که در اقتصاد عصر صفوی نقشی داشتهاند، بیش از هر عامل دیگری توجه شود. در واقع این مبحث آمیختهای از عوامل جغرافیایی و اقتصادی است که به عنوان یک نهاد درونی، دراقتصاد صفویان دارای نقشی تاثیرگذار بوده است. از این رو از پرداختن به مباحث و موضوعات صرفا اقتصادی یا جغرافیایی، خودداری میشود. به سخنی دیگر عمدهترین هدفی که این نوشتار دنبال میکند پاسخ به این پرسش اساسی است که اصولا در اقتصاد پولی و مالی و به عبارتی در تامین منابع اقتصادی عصر صفویان، کدام یک از نقاط جغرافیایی ایران که در قلمروحکومت شاهان صفوی قرار داشتهاند، بیشترین سهم را دارا بودهاند و این سهم آنها شامل چه فعالیتهایی در کدام حوزههای شغلی است؟ پاسخ به این پرسش همه نقاط جغرافیایی اعم از شهرها، روستاها یا مناطق اسکان ایلاتی را دربرمیگیرد که ساکنان آنها با انجام دادن فعالیتهایی تولیدی و صنعتی یا خدماتی بخشی از هزینههای کشورداری صفویان را تامین میکردهاند. این هزینهها به گونهای عامیانهتر، آن بخش از مخارج معیشتی شهرنشینان، روستانشینان یا شبانکاران را هم در خود جای میدهد که به عنوان یک نهاد یکپارچه با تامین این بخش از هزینههای کلی جامعه به طور غیرمستقیم، محلهای هزینهای حکومت صفوی را به دوش میکشیدهاند.
به منظور سهولت در امر مطالعه و تحقیق و برای اینکه بتوان نتایج به دست آمده از این پژوهش به صورت عینی در اختیار قرار گیرد هر کدام از مناطق جغرافیایی مورد اشاره در سطور بالا، جداگانه و مستقل از نقطه جغرافیایی قبل یا بعد از خود، آمده است که همین تفکیک را میتوان به طور ضمنی به عنوان روش مطالعه و تحقیق در این موضوع به شمارآورد. در همین باره اشاره به این نکته لازم است که ترتیب نقاط جغرافیایی ذکر شده در این نوشتار، براساس اولویت و متناسب با میزان تاثیراتی است که هر کدام از آنها در اقتصاد عصرصفوی به جا گذاشته، به فراخور میزان سهمی که در تامین منابع مالی و پولی صفویان از آن خود کرده بودهاند مطالب مربوط به آنها هم در این مقال ذکر شده است. در ذکر سر عنوانها نیز نوعی خلاصهنویسی و گزیدهگویی صورت گرفته است؛ به این معنی که چون در عصر صفوی تقسیمات کشوری براساس تعاریفی که امروزه در حوزه جغرافیای سیاسی مورد نظر است صورت نگرفته به طور واقعی و عینی جغرافیای سیاسی مناطق مختلف ایران که تحت سلطنت صفویان بودهاند، معین نبوده است، از ذکر عنوان ایالت، ولایت یا هر عنوان دیگری برای مناطق جغرافیایی در این نوشتار خودداری و تنها به ذکرعنوان شهرهای مهم بسنده شده است. این توضیح به آن سبب بیان گردید که به عنوان مثال اگر درتشریح مبادی اقتصادی نقاط شهری، روستایی و ایلیاتی اصفهان، تنها نام اصفهان در سرعنوان مطالب مربوطه ذکر شده است برای جلوگیری از اطناب سخن و سهولت فهم موضوعاتی است که در بخش مربوط به محدوده جغرافیایی اصفهان بیان میشود؛ نه به طور خاص شهر اصفهان که ساکنان آن به عنوان نمونهای ازشهرنشینی در کل اقتصاد عصر صفوی به تنهایی سهم زیاد و موثری داشته باشند.
ساختاراقتصادی و اجتماعی ایران در دوره صفویه
جان فوران بحث درباره ساختار اقتصادی عصرصفوی را با پرداختن به میزان جمعیت ایران در آن دوران شروع و به طور تقریبی برآورد کرده است که جمعیت ایران در سده هفدهم (۹۷۹ تا ۱۰۷۹ش) بین ۵ و ۶ تا ۱۰ میلیون نفر، یعنی معادل جمعیت کشور در سال ۱۹۰۰م/۱۲۷۹ش بوده است. وی در ادامه افزوده است که این ۶ تا ۱۰ میلیون نفر در سه بخش به هم مرتبط اقتصادی یعنی قبایل شبانکاره، دهقانان و روستاییان و پیشهوران شهری توزیع شده بودند. براساس برآوردهای آماری وی بیشترین جمعیت ایران در عصر صفوی یعنی در حدود ۳ میلیون نفر به صورت قبیله ای زندگی میکردهاند که شامل شبانکارگان و بیابانگردان میشدند. این قبایل از گروههای کوچک وبزرگی تشکیل میشدند که گاه در راس همه آنها یک ایل (کنفدراسیون) مرکب از چند قبیله قرار میگرفت. به بزرگترین واحد نیز اویماق گفته میشد که گروه سیالی از حامیان نظامی قبیلهای را به خود اختصاص داده، در چارچوب دولت صفوی از شأن و منزلت و نفوذ درخوری برخوردار بوده است. مهمترین هدف شبانکارگان و بیابانگردان عصر صفوی (چه به صورت یکجانشین و چه به صورت کوچ نشینی ـ ییلاقی و قشلاقی) تامین نیازهای اساسی از راه چراندن رمه، اشتغال به صنایع دستی و در مواردی پرداختن به امور کشاورزی بوده است. آنان از این راه مهمترین اقلام مورد نیاز خود اعم از غذا (گوشت، پنیر، ماست و شیر)، پوشاک (پشم و پوست)، سوخت (تاپاله) و وسایل حمل و نقل (اسب، شتر، گاونر و الاغ ) شان را فراهم میکردند. چراگاهها و مراتعی که در اختیار داشتند در اقتصاد خانواری و دولتی عصر صفوی نقش عمدهای را به آنان بخشیده بود. به همین سبب میتوان گفت که موقعیت جغرافیایی آنان در این نقش موثر ومهم بوده، فراوانی بالایی را بدیشان بخشیده است. به طوری که همین امر بر اقتصاد سیاسی آنان سایه افکنده بود و در عرصههای حکومتی و اداری نقش تعیینکنندهای را از آن ایشان کرده بود.
بخش دهقانی هم در حدود ۴۵ تا ۵۵ درصد از کل جمعیت ایران در عصر صفوی را به خود اختصاص داده بود. جان فوران تعدادشان را بین ۲۷۰۰۰۰۰ تا ۵ میلیون نفر برآورد کرده است. این بخش بیشتر به زمین وابسته بوده است که با انجام فعالیتهای کشاورزی به اقتصاد جامعه و دولت کمک میکردند. زمینها عموما به چهار نوع تقسیم میشدند: زمینها (خاصه یا خالصه)ی متعلق به شاه، زمینهای دولتی، زمینهای موقوفه و نهایتا زمینهای شخصی که هرکدام از آنها به ترتیب، نسبت به ردیف بعدی حجم بیشتری از املاک کل مملکت صفوی را از آن خود کرده بودند. همچنان که دریافته میشود در این بخش نیز اقتصاد محتاج به زمین و به عبارتی بهتر و ملموستر، وامدارو وابسته به نمایه جغرافیایی بوده است. تنها در بخش شهری که براساس برآورد جان فوران، حدود ۱۵ درصد از کل جمعیت ۶ تا ۱۰ میلیون نفری ایران را در دوره مورد بحث تشکیل می داده است تا اندازه به صنعت یا پیشههایی اشتغال داشته است که به نوعی فارغ از نیاز به زمین بودهاند. هر چند این بخش از ساختار اقتصادی هم در تامین منابع پولی جامعه صفویه نقش عمدهای برعهده داشتهاند و با اشتغال در حرفهها و امور مختلفی که بیشتر در زمینههای صنعتی، تولیدی، خدماتی و صنفی خلاصه میشوند به رفع احتیاجات عصر خویش یاری میرساندند.
ساختار اجتماعی دوران صفوی به شکل هرمی بوده که شاه در راس آن و مردم عادی که شامل دهقانان، صنعتگران، دکانداران و تجار کوچک بودند در قاعده هرم قرار میگرفتند. بین این دوطبقه اشراف لشکری و کشوری و گروهی از مقامات روحانی در سطوح مختلف بودند. اقشار مردم دارای اصناف و انجمنهای اجتماعی و مذهبی بودند به طوری که در هر شهر با اهمیتی، کسبه، بازرگانان، کارگران و سایر گروها نمایندهای برای خود داشتند. ویژگیای جامعهای صفوی تلاش برای ایجاد پیوند میان جامعه ایرانی و ترکمن قزلباش و اتحاد میان علما و بازاریان بود. مقامات روحانی اداره املاک بسیاری را بر عهده داشتند که یا از طریق وقف یا بخششهای افراد برای امور مذهبی، تحت اختیارشان بود. پایههای اقتصاد داخلی را گله داری و کشاورزی تشکیل میداد. ترکمانان گلهدار و ایرانیان دهقان و کشاورز بودند. به این طریق دو گانگی که میان ردههای بالای حکومت وجود داشت در بین مردم نیز به چشم میخورد. از دیگر منابع اقتصاد داخلی کارگاههای سلطنتی بودند که بالغ بر پانصد هنرمند و صنعتگر را در رشتههای مختلف گرد هم آورده بودند. در این زمان به دلیل احداث راههای بین شهری و کاروانسراها و بازارهای گوناگون در شهرها تجارت داخلی رونق فراوانی پیدا کرده بود و کسبه بازرگان از رفاه نسبی برخوردار شده بودند. اما بزرگترین منبع درآمدی این دوره را باید تجارت ابریشم دانست که در انحصار بازرگانان ارمنی قرار داشت. با تسهیل داد و ستد بینالمللی و ثبات ایجاد شده در بنادر جنوب کشور، تجارت با کشورهای شرق و غرب شدت گرفت و ایران با صادرات ابریشم، قالی، ظروف چینی و... توانست اقتصاد خود را شکوفا سازد.
ارسال نظر