شرایط مالی وخیم  و تجارت توسعه نیافته

نمایی از رجال دربار مظفرالدین‌شاه

گروه تاریخ اقتصاد- گزارش سرمورتیمر دوراند از آن رو واجد اهمیت تاریخی است که چشم انداز اقتصادی ایران در آستانه انقلاب مشروطه را به گونه‌ای دقیق - و البته همراستا با سیاست‌های مداخله گرایانه انگلیس- ترسیم می‌کند. وزیر مختار وقت دولت بریتانیا در تهران از طریق روابط خاص با شاه ایران، صدر اعظم و عناصر دربار، اهداف تجاری و دیپلماتیک دولت متبوعه اش را پیش می‌برد. در گزارش او به روشنی می‌توان استیصال و درماندگی رجال دوره قاجار را دریافت. بخش پایانی این گزارش را بخوانید:

اگر مسائل تجاری را کنار بگذارم، من فکر می‌کنم که کمک مالی به این دولت به ما فرصت نیکویی می‌دهد تا با قدرت بیشتری در مسائل مربوط به جنوب ایران دربرابر این دولت قرار بگیریم. من براین نکته اصرار خواهم کرد که با توجه به منافع زیادی که در جنوب ایران داریم دولت ایران باید در عزل و نصب حکمرانان تازه، به خواسته‌های ما توجه کنند. البته نمی‌توانیم به طور رسمی وعمومی چنین چیزی را بخواهیم یا آن را شرط کمک مالی به دولت ایران قرار بدهیم ولی دولت ایران دراین موارد معمولا با ما مشورت می‌کند، ولی من دوست دارم به من اجازه بدهید تا به طور رسمی دراین باره با دولت صحبت کرده و قرارهایم را بگذارم. نباید در بوشهر و نقاط مشابه دیگر، کسانی را به ما تحمیل کنند که با آنها موافق نیستیم، فقط به این دلیل که این شخص در مقایسه با دیگران به شاه پول بیشتری پرداخت کرده است. من فکر نمی‌کنم که می‌توانیم روی انتخاب‌های نامناسب تاثیر بگذاریم واعتقاد دارم که کنترل این مسائل چندان دشوار نباشد به ویژه اگر دولت تردیدی باقی نگذارد که به این مسائل علاقه‌مند است. هیچ چیزی درباره جنوب ایران به ما وزنه بیشتری نمی‌دهد، مگر اینکه بدانیم حاکمی که مورد قبول ما نباشد، منصوب نخواهد شد. تا چند سال پیش، روال این انتصاب‌ها دقیقا به این گونه بود و من دوست دارم که این قرار ومدار رضایت‌بخش دوباره برقرار شود.

حتی درحوزه اصلاحات شیوه اداره امور درایران، من فکر می‌کنم که کمک مالی به دولت ایران احتمالا به ما امکان می‌دهد که بتوانیم در این حوزه‌ها هم خوب عمل کنیم. من تردید ندارم که اگرکمک پولی قابل توجهی بکنیم، این چنین خواهد شد. برای مثال اصلاح واحد پولی، من تقریبا مطمئنم که این کاربه این بستگی دارد که به شاه رشوه بدهیم. اگر«پیشکشی» که فعلا دریافت می‌کند را ضمانت بکنیم و اگرهم مبلغی به لیره به او بپردازیم او بدون تردید ضرب سکه را به بانک شاهنشاهی یا هرکه مامعرفی کنیم واگذار خواهد کرد. و همین است در پیوند با دیگر مسائل، اگر به این نمایندگی اجازه بدهید که پول کلانی به شاه بپردازد، این نمایندگی می‌تواندتقریبا هر کاری که دوست دارد به دست شاه انجام بدهد. در پیوند با شاه هیچ چیز بی‌فایده‌تر از پرداخت یک سوبسید سالانه به او، که از ما انتظار دارد نیست. اگربرسر این یارانه توافق شود و میزانش هم ضمانت شود، او دیگر کاری نخواهد کرد، ولی با یک نظام عریان پرداخت به ازای ارزشی که دریافت می‌کنیم، ما عملا می‌توانیم هرچه که می‌خواهیم از شاه بگیریم. هرحاکمی را که ما تعیین کنیم، شاه منصوب خواهد کرد. بدون تردید او صدراعظم را برکنار خواهد کرد. او فعلا در این مقام است تنها به این دلیل که در تهیه پول برای شاه توفیق داشته است. تنها عاملی که امتیازات اعطایی شاه را محدود می‌کند خوف و ترس او است، واهمه‌ای که از روس‌ها دارد یا از یک شورش عمومی می‌ترسد. برای من دشوار است که این نکات را بهتر از این بیان بکنم.

درخصوص مالیه من معتقدم که باید به دولت ایران شدیدا در باره مجبورکردن وواداشتن اداره ضرب سکه به ضرب پول مسی خیلی زیاد هشدار بدهیم. دلیلش هم این است که شاه اجاره زیادی از این بابت می‌گیرد. در این جا تاحدودی باید صدراعظم را با خودمان همراه کنیم و حتی اگرنتایج مثبت خیلی زیادی نداشته باشد حداقل به ما اعتبار می‌دهد که کوشیدم جلوی ضرب سیل‌واره «پول سیاه» را بگیریم.

احتمالا مفید خواهد بود که اگرچند مامور قابل مالیه انگلیسی را به ایران مامور کنیم که به دولت ایران درباره نظام مالی و آنچه که باید اصلاح شود گزارش بدهند. البته روس‌ها به چنین مامورانی حسادت خواهند کرد و ماموران اعزامی با مشکلات زیادی روبه‌رو خواهند بود ولی مشروط به شرایط خاصی، صدراعظم احتمالا این پیشنهاد را خواهد پذیرفت. اگرما بتوانیم یک متخصص مالیه قابلی را مامور بکنیم که به آرامی کارش را بکند و سعی نکند که همه چیز را زیرورو کند، احتمالا پس از مدتی نتایج خیلی خوبی خواهیم داشت. نتیجه این پیشنهاد این خواهد بود که دولت ایران متخصص آلمانی یا فرانسوی را به کار خواهد گرفت.

برای لغو نظام فروش مقامات حکومتی و اصلاح سیستم حسابداری سخیفی که سرهنگ پیکو درگزارشش به آن اشاره کرده است بایدبه شاه فشار بیاوریم. راهنمایی ما درباره اصلاح نظام حسابداری احتمالا امکاناتی با در اختیار صدراعظم قرارخواهد داد.

من درباره رفرم نظام گمرکی که بزرگترین منبع افزایش درآمد است چیزی نگفته‌ام. گفته می‌شود که به اندازه درآمد صدراعظم نصیب اجاره‌کنندگان فرعی و تجار می‌شود که هرگز به مقداری که باید، عوارض نمی‌پردازند. به سخن دیگر، مقداری که به خزانه نمی‌رسد احتمالا ۲۵۰ هزار لیره است. همگان قبول دارند که با اجاره داری گمرک صدراعظم می‌ماند یا معزول می‌شود و من فکر می‌کنم که به نفع ما است که او سقوط نکند.

هشداری درباره حقوق تقاعد بی در و پیکر و ادامه اش نیز به گمان من بسیار مطلوب خواهد بود.

نهایتا، ما به دشواری می‌توانیم به بررسی هزینه‌های شاه بپردازیم، ولی نظر به این که ازما راهنمایی خواسته است می‌توانیم به او یادآوری کنیم که توجه به این مساله هم بسیار اهمیت دارد. او می‌تواند با بررسی لیست کارمندان دولتی به مقدار زیادی صرفه‌جویی کند، البته اگر او بخواهد. اغراق نیست اگربگویم که شاه پول را به واقع تلف می‌کند. فکر می‌کنم که صدراعظم این هشدارها را با علاقه دریافت خواهد کرد و شاه هم بعید نیست به آنها توجه کند.

احتمالا می‌توان گفت که اگرقراراست به شاه کمک مالی بکنیم، اوراباید مجبور کنیم که به این رهنمودها توجه کرده و به آنها جامه عمل بپوشاند. البته این حقیقت دارد که اگرما کمک مالی بدهیم این حق ماست که انتظارداشته باشیم که رهنمودهای ما به طور کلی نادیده گرفته نمی‌شود. ولی من براین که همه اینها باید به یک باره انجام گیرد اصرار نمی‌ورزم. این کار به نظرم اشتباه خواهد بود. مانباید انتظارات زیادی داشته باشیم و این برنامه اصلاحات هم بسیار گسترده است. من فکر می‌کنم بهتر است که دولت ایران را به وظایفی که می‌کوشد به گردن ما بیندازد، واقف سازیم. تا آنجا که به ما مربوط می‌شود ما بهترین رهنمودها را ارائه خواهیم داد ولی دولت ایران را تنها می‌گذاریم که کل قضیه را خودش بررسی نماید و کاری که باید بکنیم این که اگرقرار است کمک پولی بکنیم این را پیش شرط می‌گذاریم که دولت ایران باید مارا از توانایی و میلش به افزایش درآمد و کاهش هزینه‌ها، یا ترکیبی از این دو و برای توازن حساب‌ها برای آینده متقاعد نماید. من معتقدم که صدراعظم اگر بخواهد می‌تواند از پیشنهاد ما به عنوان یک اهرم استفاده کرده و این کار را انجام بدهد و اگراو این کار رابکند به مقدار زیادی امور اصلاح خواهد شد.

پیش ازآن که این گزارش را تمام کنم که تا به همین جا بسیار طولانی‌تر از آنی شد که انتظار داشتم، ولی یک موضوع دیگر هست که باید به اختصار به آن هم اشاره کنم. این نکته آخر، گوش بزنگ بودن درباره کارهای روس‌ها است. این تنها یک قضیه ایرانی نیست. تاموقعی که صدراعظم دوست ماست، او ما را در جریان آن چه که روس‌ها در ایران می‌کنند، قرار خواهد داد ولی او درباره آنچه که دربیرون از ایران می‌گذرد خبرندارد. و برای دولت هندوستان و این نمایندگی بسیار مهم است که درباره این امور اطلاعات دقیق داشته باشیم. درباره این امور تاکنون نمایندگی ما در مشهد تنها منبع جمع آوری اطلاعاتی ما بوده است ولی به نظرم نمی‌آید که این ترتیبات به اندازه کافی موفق بوده باشد. به همین خاطر من از سرهنگ پیکوخواسته ام به این نکته هم به ویژه با توجه به مسائل نظامی بپردازد و گزارشی را که نوشته است ضمیمه می‌کنم. فکر می‌کنم که اگربه واقع می‌خواهیم بدانیم که چه می‌گذرد، ما باید از سرزمین روسیه، کارهای روسیه را بررسی کنیم نه در خارج از آن کشور. من نمی‌خواهم از حوزه دانش خودم فراتربروم و درنتیجه در این باره دیگرچیزی نمی‌گویم ولی اگردولت علیاحضرت ملکه می‌خواهد که مراکز اطلاعاتی در مناطق دیگر ایجاد کند، این کار می‌تواند با کاستن از هزینه‌های مشهد و رشت تامین شود. واحد مشهد البته در اختیار دولت هندوستان است وبعید نیست که آنها با این عقیده موافق نباشند.

درآن چه که نوشته ام من نظریاتم را درباره اوضاع این کشور بیان کرده ام. اگر بخواهم جمع بندی کنم باید بگویم: ایران بسیاربداداره می‌شود و شرایط کلی اش رضایت بخش نیست. وضع مالی اش خراب است. تجارت و منابع اش توسعه نیافته اند و بعضی از نشانه‌های شورش و ناآرامی هم درآن مشاهده می‌شود، درضمن ارتشی هم وجود ندارد که دولت بتواند با استفاده ازآن اتوریته خودش را حفظ نماید. نفوذ روسیه که در مقابل ما قراردارددرتهران غالب است و عقیده براین است که این نفوذزیادی به ضرر ایران است.از سوی دیگر، ایران تقریبا هیچ بدهی ندارد و منابع طبیعی اش قابل توجه است. شرایط داخلی کاملا ناامید کننده نیست یا حداقل به گونه‌ای نیست که باعث نگرانی جدی فوری باشد. ونفوذ روسیه اگرچه غالب است ولی کامل نیست. انگلیس هنوزدرسرتاسر کشور موقعیت بسیار مستحکمی دارد وروسیه که از ضعف هایش درآسیا با خبر است بعید است درایران کاری بکند که بطورجدی باعث ناراحتی ما بشود.شرایط کلی اگرچه بد است ولی به طورکلی به گونه‌ای نیست که ما بتوانیم با رضایت خاطر کاری به آن نداشته باشیم.بعید به نظر می‌رسد که روسیه با انگلیس دربازسازی ایران و بهبود وضع تجارتی‌اش همکاری کند. از دیگر ملت‌های اروپایی هم نمی‌توان انتظار مساعدت داشت چون آنها در تهران نفوذ زیادی ندارند.انگلیس به تنهایی، مخصوصا اگرروسیه هم چوب لای چرخ بگذارد، نمی‌تواند با مخالفت عناصر صاحب قدرت در مقامات بالا مقابله نموده و یک برنامه اصلاحی برای احیای ایران را به اجرادربیاورد. درواقع انگلیس به احتمال زیاد نمی‌تواند هیچ گونه اصلاحات رادیکالی درایران انجام دهد و بهترین کاری که می‌تواند بکند این که به سیاست فعلی اش تکیه کرده و آن را ادامه دهد. یعنی سعی کند که ضمن حفظ یکپارچگی و استقلال ایران، مواظب تجاوزات روسیه بوده و آن را کنترل نماید، حسن نیت مردم و اعتماد دولت ایران را به دست بیاورد، تجارتش را افزایش بدهد و ازهرفرصتی که پیش می‌آید دولت ایران را ترغیب نماید تا سیاست هایی را که به نفع کشور است اجرا نماید.

با توجه به حفظ یکپارچگی و استقلال ایران یکی از کارهایی که باید بکنیم این است که شرایط را برای به سلطنت رسیدن آرام و بدون دردسر ولیعهد پس از مرگ شاه کنونی آماده کنیم. با حفظ یک دکتر انگلیسی به همراه ولیعهد و بابهبود وضعیت دفتر نمایندگی مان در تبریز باید سعی کنیم نفوذمان در ولیعهد بیشتر بشود. برای این منظور، هرکاری که لازم است باید انجام گیرد. ما باید کاری بکنیم که همگان بفهمند که هرگونه اقدام تجاوزگرانه درشمال از سوی انگلیسی‌ها، فورا با اقدام مشابه ما در جنوب روبه‌رو خواهد شد.

برای افزودن بر نفوذمان و هم چنین حفظ احساسات دوستانه نسبت به انگلیس در بخش‌های مختلف کشور، کارگزاران دست‌چین شده ما باید ترغیب شوند که در میان روسای قبایل و در داخل کشور به سفر بروندو در مناطق مهم باید نمایندگی‌های تازه ایجاد نماییم. ما هم چنین باید سعی کنیم که به نفع مردم وضع واحد پولی بهبود یابد.

به دولت ایران باید هشدار بدهیم که نمی‌تواند همان گونه که بعضی اوقات با ما درگذشته بازی کرده است درآینده هم با ما به همان گونه رفتار نماید. ما باید سعی کنیم که حسن نیت دولت ایران را به دست بیاوریم و به هرطریقی که می‌توانیم به آنها کمک کنیم. اکنون موقعیتی فراهم شده است که باسبک کردن باربدهی شان به رژی که برایشان بسیار دشوارشده است، می‌توانیم تعهدات لازم را ازآنها اخذ کنیم. شاه عاجزانه از ما خواسته است که به او دراین مورد کمک کنیم و به‌طور رسمی هم از ما درباره اصلاحاتی که بایددرنحوه اداره امور انجام بگیرد رهنمود خواسته است. من فکر می‌کنم تا جایی که برای ما امکان پذیر است باید این رهنمود را بدهیم و برای پرداخت بدهی رژی به دولت ۵۰۰هزار لیره با نرخ بهره ۳ یا ۴ درصد قرض بدهیم البته مشروط به ارائه تضمین‌های کافی و شرایط کاملا مشخص و تعریف شده. این شرایط باید شامل امتیازات تجاری برای ما، برای نمونه بازکردن کارون علیا به روی تجارت و همین طور ضمانت رضایت بخش که درآمد و هزینه‌های دولت در آینده به توازن خواهد رسید، باشد.تا جایی که به ما مربوط می‌شود، نتایج احتمالی این عملیات درپیش گرفتن اصلاحات مشخص درنحوه اداره امور و افزودن برنفوذما درایران مخصوصا درمناطق جنوبی است جایی که ما باید بتوانیم این کار را بکنیم حتی وضعیت را مستحکم‌تر نماییم.

اگربه شیوه‌ای که گفته ام به دولت ایران کمک نکنیم، این خطربرای ما وجود دارد که صدراعظم را از دست بدهیم که تا به همین جا به خاطر بدهی رژی از ما دلخور است و او را درآغوش شاهی خواهیم انداخت که حرص وآزش برای پول با بالارفتن سن هرساله بیشتر می‌شودو بعید نیست به مبادلات سازشکارانه‌ای با روسیه دست بزند.

باید اضافه کنم که شرایط کنونی به نظرمن کاملا استثنایی است. با وجود همه کوششی که کردم تا به امید کاذب دامن نزنم ولی شاه و صدراعظم انتظارات عجیب وغریبی از نتایج انتخابات اخیردرانگلیس دارند. درباره این انتخابات، خیلی امیدوارند و مطمئن اند که انگلیس از این به بعد توجه جدی و بیشتری به مسائل ایران نشان خواهد داد. آنها همچنین بیشتر ازهمیشه آماده‌اند که به نظریات دیگران گوش بدهند. شیوه رفتار دولت ملکه به طور تنگاتنگی دراین جا نظاره می‌شود و هرگونه عملی که از سوی ما انجام بگیرد، به نظرمن، پیامدهای ماندگاری برروابط آینده ما با ایران خواهد داشت.

تهران ۲۷ سپتامبر ۱۸۹۵