روایت دیگر- گزارش اقتصادی سرمورتیمر دوراند ، وزیر مختار انگلیس در تهران(۶)
راه و رسم امتیازگیری از دربار
عالیجناب صدراعظم درنظر نمیگیرد که درواقع حمایت ماست که او را برای این همه مدت در مقامش نگاه داشته است ولی درضمن، من فکر میکنم این طبیعی است که او این گونه فکر کند و او و شاه باید درپیوند با رژی واقعا اوقاتشان تلخ باشد چون درخصوص رژی ما واقعا روی این دو فشار آورده بودیم. از دیدگاه ما، مبلغی که باید سالانه پرداخت شود زیاد نیست، ولی کل درآمد ایران سالی یک میلیون لیره و میزان کسری سالانه هم در سالهای اخیر ۵۰ هزار لیره بود و آن گاه، پرداخت سالی ۴۰ هزار لیره دیگربه عنوان بهره این بدهی، یک مالیات ناچیزی نیست. البته میزان درآمد سالانه باید ۵/۱ میلیون لیره باشد ولی درسالهای اخیر، به تمام پرداخت نمیشود. بهره هم از منابع خاصی پرداخت میشود. آخرین قسطی که پرداختند، مبلغ شان را قرض گرفته بودند. لازم به یادآوری نیست که وقتی حقوق سربازان و دیگر کارمندان دولت پرداخت نمیشود، بدهی بابت رژی موجب محبوبیت ما دراین مملکت نمیشود. همیشه تعداد زیادی هستند که میگویند درحالی که ایرانیها سهمی ندارند درآمدهای ایران را فرنگیها میخورند.
من نمیدانم که آیا حسن نیت دولت ایران آن قدر اهمیت دارد که ما ناچارشویم تعهدات مالی به گردن بگیریم و حتی نمیدانم که آیا میشود با سهامداران «رژی» دراین باره به توافق رسید یا خیر. ولی آنچه که کارصدراعظم را بسیار راحت میکند و باعث میشود که امتیازات زیادی به دست بیاوریم این است که ما این بدهی را پس از گرفتن تضمینهای کافی خودمان به گردن بگیریم و بعد نرخ بهره را به ۳ یا ۴ درصد کاهش بدهیم. این کارباعث میشود که دولت ایران سالی چندین هزار لیره استفاده ببرد و طبیعتا به چشم ایرانیها هم خیلی مطلوب خواهد آمد. البته این کار برای ما هم هزینهای نخواهد داشت چون خودمان میتوانیم این پول را با بهره کمتر وام بگیریم ولی این کار اهرم بسیار موثری در اختیار ما خواهد گذاشت. از سوی دیگر، بدون تردید این کار مارادروضعیت نفرت انگیزی قرار میدهد که باید برای پرداخت بهره به خودمان به دولت ایران فشار بیاوریم ولی عملا، این کاری است که الان هم داریم میکنیم و این نمایندگی برای دریافت اقساط صدراعظم را تحت فشار میگذارد. من فکر نمیکنم که ما با عداوت و دشمنی بیشتری روبهرو شویم اگر این پول مال خودمان باشد، ولی اگراز دولت بخواهیم که علاوه برفرع بخشی از اصل را هم بپردازد، در آن صورت، کنترل ما بردولت ایران بسیار بیشتر خواهد شد. من فکر میکنم که هر ضمانتی که بخواهیم به ما خواهند داد، مشروط به این که ما خودمان را به جنوب ایران محدود بکنیم.
باید اعتراف کنم که این کار باعث منظم شدن وضع مالی کشور نمیشود، ولی بدون تردید، وضعیت اندکی بهبود پیدا خواهد کرد. و من به جد واهمه دارم اگرچیزی شبیه به آنچه که گفته ام انجام نگیرد، ما صدراعظم را که از زمان روزهای رژی از ما دلخور است، از دست خواهیم داد. همچنین واهمه دارم که اگر این گونه بشود، در آن صورت، آنها ممکن است از روسها کمک بخواهند. روسها با وام دادن به ایران مسالهای ندارند و صدراعظم به من اخطار کرده است که اگر به آنها کمک نکنیم، او نخواهد توانست جلوی شاه را برای رسیدن به یک توافق با روسها بگیرد. البته این ممکن است صرفا بهانهای برای ترساندن ماباشد ولی معتقدم که آنچه که صدراعظم میگوید، حقیقت دارد. مدتی پیشتر گزارش کرده بودم که وقتی بانک عثمانی میخواست به شاه پول قرض بدهد، شاه به راستی اغوا شده بود.
علاوه بر به دست آوردن حسن نیت دولت ایران، دادن کمکهای مالی باید به گونهای باشد که به ما دررسیدن به دیگراهداف سیاستهای مان هم کمک کند. این کمکها باید به گونهای باشد که سنگینی راهنماییهای ما را وقتی با پیشروی روسها مخالفت میکنیم بیشترکرده و در پیوند با تجارت و دیگرعرصهها هم باعث شود که ما منافع قابل لمسی به دست بیاوریم. اگرما به خواستههای شاه گردن نهیم، به طور طبیعی انتظار داریم که شاه هم برای ما کاری بکند و این نکته را شاه به خوبی میفهمد. او مشخصا به خود من گفت که اگربه او درخصوص بدهی رژی کمک کنیم او بخش علیای رودکارون را به تجارت انگلیس بازکرده و مسوولیت امنیت این راه تجاری به سوی شرق و شمال از شوشتر به اصفهان و بجنورد را به گردن میگیرد. این نشان میدهد که اعلیحضرت حاضر است به ما امتیازبدهد، چیزی که تاکنون درباره مداخله ما در منطقه کارون علیا خیلی حساس بود. اگر دولت علیاحضرت ملکه آماده است تا تقاضای کمکی که شاه میطلبد را بررسی کند، ما باید به گمان من، از قبل متن کامل قرارداد و جزئیات دقیق امتیازاتی که میخواهیم را مشخص نماییم. مانمی توانیم در این موارد خیلی صریح با ایرانیها سخن بگوییم چون درباره مسائل پولی احساسات ظریفی ندارند و شیوه اش این است که هرچه را که میتوانند بگیرند و به عکس، تا جایی که امکان دارد چیزی ندهند.
تا جایی که به منافع تجاری مربوط میشود، مشکل اصلی این است که از تجار جزئیات آنچه که در وجه عمومی تجارت انگلیس باشد را بگیریم. بهبود دروضعیت راه نه چندان مناسب بین بوشهر و شیراز یکی از این موارد است و بدون تردید، بهبود راههای داخلی ایران است که باعث میشود تا تولیدات این مناطق به منظور تجارت مورد استفاده قرار بگیرد. به نظرمن هیچ کار عمومی مهم دیگری به غیر از جادهها وجود ندارد و دولت ایران هم پولی ندارد که صرف این پروژههای عمومی بکند. آنها در تهران حتی ۲۰ یارد راه درست و حسابی ندارند جایی که جادهای که هست برای ترافیک چرخ دار مناسب نیست. بازکردن کارون علیا به روی تجارت و ایجاد یک مرکز تجارتی در شوشتر به نظر من یک فایده عظیمی برای ما خواهد بود، به خصوص اگرسد اهواز هم تعمیرشود و نقل و انتقال از یک کشتی به کشتی دیگر در این منطقه مرتفع شود. ولی بنگاههای انگلیسی باید پول لازم برای این کار را با فروش آب برای آبیاری به زمینهای مجاور به دست بیاورند و من در این خصوص، نمیتوانم با اعتماد کافی سخن بگویم.
ارسال نظر