تاریخ ایران
روایت «دیولافوآ» باستانشناس فرانسوی از کشتیهای ایران
میرزا محسنخان مظفرالملک حکمران لرستان و خوزستان (۱۲۶۴ ش) نظریههای «دیولافوآ» را درباره کشتیهای ایران در کارون و کنارههای جنوب، چنین گزارش داده است: کشتی بزرگ «پرسپولیس» نه تجارتی است نه جنگی چون انبار و مخزنی ندارد که کالا در آنجا گذاشته شود و به کار تجارت نمیخورد و از جهت اینکه زرهپوش و سایر ابزار و وسایل جنگی در آن مهیا نیست به کار جنگ هم نمیآید. میتوان به وسیله این کشتی جمعی را به مسافرت برد ولی کشتی طوری ساخته شده و میزان مخارج آن به قدری است که در صورت پر بودن تمام طبقات آن از جمعیت باز کفاف خرجش را که سالی دوازده هزار تومان میشود نمیدهد.
فایده این کشتی آن است که هرگاه یکی از رجال و بزرگان دولت با جمعی از کارکنان و اجزای خودشان بخواهند به کشورهای اروپا به سفارت یا گردش بروند و نخواهند که کشتی خارجی سوار شوند میتوانند به وسیله این کشتی بروند و به جز این فایده دیگر برای این کشتی نیست چون از وقتی که این کشتی را به آب انداختهاند در همه حال در حالت توقف بوده و حرکت نکرده است. به واسطه شوری آب دریا زیر کشتی جرم غلیظی به هم رسانیده و سخت شده است که میباید حتما به «بمبئی» برده و از آنجا به محل موسوم به «گودی» ببرند و این عیب و نقص را مرمت و اصلاح نمایند و مخارج این کار هم زیاد است و چنانچه چندی دیگر به همین حالت بماند به کلی بیمصرف خواهد بود.
کشتی کوچک که محل گردش آن کارون است چندان به کار نمیآید، در صورتی که بخواهند از خرمشهر به اهواز که خلاف جریان آب است این کشتی را حرکت بدهند آن قدرت را ندارد و اسباب معطلی و زحمت است برای آنکه این کشتی هم بیشتر اوقات در حالت توقف بوده همان عیب کشتی بزرگ را به هم رسانیده و زیر آن را جرم گرفته است.
***
به خط ناصرالدین شاه زیر گزارش چنین نوشته شده است: «همین طور است که نوشته است، کشتی بزرگ را به بمبئی فرستادیم و خرج تعمیرش را هم دادیم چند روز دیگر باز میگردد به دریای فارس، اما کشتی کوچک باید مخارجش را شیخ خزعل خان بدهد و برای شان دولت در لنگرگاه محمره (خرمشهر) همیشه برای مسافرت و حرکت خودش و مامورین دولت حاضر و مهیا باشد.
تلگراف خواندنی ناصرالدین شاه
تلگراف ناصرالدین شاه به ظلالسلطان مورخ شعبان ۱۳۰۳ ق (اردیبهشت ۱۲۶۵ ش):
درباره کشتی کوچک دولتی که در کناره محمره (خرمشهر) است سابقا به شما نوشتم که یک قراری بدهید و فکری برای آن بکنید و آدم بفرستید کشتی را تحویل گرفته قرار اداره آن را بدهید که حالت این کشتی و بیصاحب بودن آن خوب نیست و برای شان دولت زیان دارد.
حالا لزوما نوشتم که البته هر طور مصلحت بدانید یک قرار درستی برای این کشتی بدهید و به طور قاعده درست اداره بکنید و آن کشتی را در روی رودخانه کارون و شطالعرب به کار بیندازید.
اعلان عمومی کشتیرانی در رود کارون
ناصرالدین شاه پیش از آنکه در ماه صفر ۱۳۰۶ ق (۱۲۶۷ ش) آگهی آزادی کشتیرانی در کارون را صادر کند مورد واخواهی دولت روس واقع شد، او در یادداشتی که با خط خودش نوشته در این باره چنین یاد کرده است:
در موضوع رود کارون به روسها باید این طور گفت: ماموریت ولف به اسم تجارت جنوب خیلی چیزهای عجیبی است از ساختن راههای آهن در جنوب و بستن قراردادها برای کارون و... که دولت ایران به هیچ وجه نمیتواند آنها را قبول کند، لیکن اصرار آنها آخر طوری خواهد کرد که در آن موضوعات گفتوگو شود.
پس تدبیری خیال کردهایم که رود کارون را اعلان عمومی بکنیم که برای بازرگانی عموم دنیا باز است و منحصر به هیچ دولتی نیست و این اعلان هم بدون بستن یک قرارداد با یک دولتی منتشر خواهد شد. تا سد اهواز بالاتر هم کشتیهای بیگانه نمیتوانند حرکت کنند، از آن بالاتر را خود دولت ایران کشتی حاضر میکند که کار بکند و از تمام این کشتیهای تجارتی هم دولت ایران باج (مالیات) خواهد گرفت در آمدن و رفتن و این کار را خیلی برای ایران و جلوگیری از گفتوگوهای بزرگ با دولت انگلیس صلاح میدانم.
چنانچه حالا هم کشتیهای تجارتی اعراب و عثمانی و فرنگی میآیند و هم میروند و این یک منت خشکی است که با آنها میدهیم، از ترس خیالات انگلیس که میخواست در قرارنامهاش شکستن و صاف کردن سد اهواز را هم بنویسد که کشتی تا دزفول و شوشتر برود. ما مبلغی پول نقد از خزانه داده مهندس فرستادیم که سد اهواز را از نو تعمیر کنند. خواهشهای انگلیس زیاد است، مثلا میگویند برای تجارت روسها در قوچان راهشوسه ساختهاید، برای ما هم از بوشهر تا طهران بسازید، نمیسازید ما خود میسازیم، اگر راهآهن نشود.
خلاصه برای همینها در حقیقت خیال خوبی کردیم که اعلانی بکنیم همه دنیا کشتی تجارتی کوچک به رود کارون بیاورند و ابدا کشتی بزرگ اجازه ندارد، آن هم تا سد اهواز.
ارسال نظر