وقتی تاریخ پوست می اندازد

گروه تاریخ اقتصاد- در روزگاری که رسانه‌‌های صوتی و تصویری وجود نداشتند، توصیف جهان و انسان تنها به یاری کلمه امکان‌پذیر بود و در این میان جهانگردان نقشی پررنگ و اثرگذار در وصف مناطق جهان داشتند. برخی سفرنامه‌ها جدای از ارزش تاریخی و ادبی و فرهنگی، منابعی یگانه برای بررسی احوال و اوضاع اقتصادی کشورها در گذر زمان نیز به شمار می‌آیند. در مسیر تاریخ ایران نیز سفرنامه‌هایی نوشته شده که هر یک واجد ارزش‌های خاص خود هستند از سفرنامه ناصرخسرو و وصف بلاد عجم و عرب گرفته تا سفرنامه ابن‌بطوطه و... در عهد صفوی هم که پای جهانگردان و سفیران کشورهای اروپایی به ایران باز شد چندین سفرنامه خواندنی و تامل‌برانگیز نوشته شده که در شناخت آن دوران بسیار راهگشا هستند، سفرنامه ژان بابتیست تاورنیه، پیر لووتی، شاردن و... دکتر ویلز، پزشک و جهانگرد انگلیسی که در سال‌های ۱۸۸۱-۱۸۶۶ در مناطق گوناگون ایران زیسته و طبابت کرده است. تجربه زندگی‌اش را در این سال‌ها نوشته و در۱۸۹۳ در لندن منتشر کرده است. عنوان کتاب او «درسرزمین شیر و خورشید یا ایران مدرن» است که فصل هفدهم این کتاب را با ترجمه احمد سیف می‌خوانید:

اصفهان

هزینه زندگی در ایران بسیار پایین است و برای اینکه از هزینه واقعی اطلاعاتی به دست بدهم می‌توانم بگویم که من با ۵۰۰ لیره درسال در اصفهان می‌توانستم این هزینه‌ها را بپردازم.

یک آشپز ۵۰ قران ماهانه

یک پیشخدمت ۴۰ قران ماهانه

یک دستیار پیشخدمت ۲۵ قران ماهانه

یک فراش ۲۵ قران ماهانه

یک ظرفشور ۲۰ قران ماهانه

یک غلام ۱۵ قران ماهانه

یک میرآخور ۳۰ قران ماهانه

یک میرآخور ۲۰ قران ماهانه

زنی که لباس می‌شوید ۲۵ قران ماهانه

یک دستیارلباس شور ۱۵ قران ماهانه

جمع ۲۶۵ قران، حدود ده لیره

غذا و لباس این خدمتکاران به عهده خودشان بود فقط غذاهای اضافی منزل مرا مصرف می‌کردند. درخانه من، ۱۴ لیره هم هزینه تنباکو بود که به طور متوسط ماهی ۸ قران می‌شود. یک ناهارمفصل شامل ۳ یا ۴ غذای مختلف در ساعت ۱۲ صرف می‌شد و صبح پس از بیداری، چای می‌نوشیدیم و غذای سبک می‌خوردیم. درساعت ۸ شب شام شامل ۴ نوع غذا به اضافه دسر صرف می‌شد. روزها قبل از اسب‌سواری، حدود ساعت ۴ بعدازظهر هم چای و کیک می‌خوردم.

کل هزینه ماهانه من، زنم و دوبچه و پرستار انگلیسی، هزینه نگهداری ۵ اسب، کرایه خانه و حقوق خدمتکاران ۳۵ لیره بود البته حقوق پرستار انگلیسی و همچنین بهای نوشیدنی‌ها و غذاهای کنسروی اروپایی را دراین رقم منظور نکرده‌ام. این را هم بگویم که غیر از زمانی که آدم به سفر می‌رود یا غذا به دشواری گیر می‌آید یا غذای خوب کم است، غذاهای کنسروی اصلا مورد نیاز نیست.

به تجربه من، هزینه زندگی در اصفهان، تهران و تبریز شبیه یکدیگر است. در همدان و کرمانشاه قیمت‌ها بسیار کمتر بود، ولی الان فکر می‌کنم مثل یکدیگر شده‌اند.

برای اینکه از یک مغازه‌دار ایرانی تخفیف بگیری هم چانه‌زدن لازم است و هم اتلاف وقت و تصوراتشان از ثروتمندی اروپایی‌ها آنچنان اغراق آمیز است که به سختی یک اروپایی می‌تواند با اینها معامله کند.

لیست قیمت‌ها دراصفهان، سال ۱۸۸۲

برنج، من شاه (حدودا ۵/۶ کیلو) ۲ قران

گوشت گوسفند، من شاه ۲ قران

گوشت گاو، من شاه ۵/۱ قران

مرغ، عدد ۷۵/۰ تا یک قران

جوجه، عدد ۳۳/۰ قران

کبک، عدد ۵/۰ قران

تخم مرغ ( ۴۰ تا ۶۰ عدد) ۱ قران

کره، من شاه ۵ قران

قهوه، پوند( تقریبا نیم کیلو) ۱ قران

تنباکو، من شاه ۴ تا ۱۲ قران

سیب زمینی، من شاه ۵/۰ تا ۲ قران

هیزم، بار ( حدودا ۱۳۰ کیلو) ۵/۲قران

قند، پوند ۱- ۷۵/۰ قران

زغال الک شده، من شاه ۵/۰ تا ۱ قران

زغال الک نشده، من شاه ۲۵/۰ تا ۵/۰ قران

انگور، من شاه ۳۵/۰ تا ۷۵/۰ قران

شمع، من شاه ۴ قران

نان، من شاه ۵/۱- ۱ قران

ازاصفهانی‌ها و تهرانی‌ها انتظار صداقت نمی‌توان داشت ولی شیرازی‌ها بسیار قابل اعتمادند. یک عادت خاصی دراصفهان وجود دارد. مردی می‌رود سراغ تاجر وقراری می‌گذارد. صبح روز بعد « دبه » در می‌آورد و می‌کوشد به تعهداتش عمل نکند و خیلی خونسرد می‌گوید «مغبون شدم». در نتیجه، معامله باطل است. برای کاستن از قیمت توافق شده یا وقتی قیمت محصول متغیر است، مثل تریاک و برای بهره گرفتن از بالا و پایین رفتن قیمت در بازار، این کار بسیار متداول است. به همین دلیل، همه قراردادها باید کتبی باشد و در اصفهان هم برای کاستن از احتمال به هم زدن معامله دادن بیعانه مفید است.

تفاوت بین خرده‌فروشی و عمده‌فروشی بسیار چشمگیر بوده و خرده‌فروشان هم کم اتفاق می‌افتد که به سودی کمتر از ۲۰ درصد راضی باشند. نرخ بهره معمولی دربازار ۱۲ درصد است یا یک‌درصد هرماه نرخ بهره ساده. اغلب و تقریبا همه معاملات تجاری به صورت نسیه انجام می‌گیرد و تخفیف برای خرید نقدی یا قیمت متفاوت برای پرداخت نقدی یک استثنا است. به واقع معامله نسیه آن قدر متداول است که قیمت یک کالا را با طول ماه مشخص می‌کنند. یعنی در مورد قند ممکن است قیمت یک من شاه، یک تومان باشد به طور نسیه برای ۴ ماه یا وقتی قیمت‌ها نزول می‌کند، برای هجده ماه. بخش عمده‌ای از معاملات عمده‌فروشی از طریق دلالان انجام می‌گیرد که به صورت تاجران سیار عمل کرده و با دریافت حق کمیسیون معمولا از هر دو طرف سفارش می‌گیرند. در بین دلالان تعداد اندکی آدم‌های صادق می‌توان یافت؛ ولی آدم‌های صادق اساسا استثنا هستند، تا قاعده.

در میان نژاد ایرانی‌ها، تاجران از بقیه متعصب‌تر و خسیس‌ترند. تنها وقتی که از کار بازنشسته می شوند فرصتی برای خودنمایی پیدا می‌کنند. هرگونه ظنی درباره ثروت باعث می‌شود تا توجه قدرتمندان جلب شده و زیاده‌خواهی کنند.

همه اختلافات بین تجار با مراجعه به مجتهد یا معلمان قوانین مذهبی رفع می‌شوند. هیچ هزینه‌ای علنا برای محضر پرداخت نمی‌شود؛ ولی رشوه‌های کلان اغلب به کار برده می‌شود. آنهایی که به عنوان حکم کار می‌کنند مشکل را با رضایت طرفین حل می‌کنند. اغلب یک قضاوت قاطع به نفع یا علیه متهم و شاکی نمی‌‌شود. تقریبا همیشه مصالحه انجام می‌گیرد. موارد بی‌عدالتی علنی خیلی نادر است ولی وقتی چنین می‌شود، تجار تصمیم می‌گیرند دیگر سراغ آن قاضی نروند مگر اینکه تصمیم غیر رضایت‌بخش را بازنگری کند. به تهران اعتراض می‌کنند و اگرقاضی کله شقی کند، معمولا برکنار می‌شود؛ چون هر دوطرف رشوه می‌دهند، به عنوان یک قاعده قضاوت منصفانه می‌شود.

مغازه‌داران طبقه فرودست تجارند. یک مغازه دار چون از خود سرمایه‌ای ندارد همه اجناس را نسیه می‌خرد. به عنوان یک قاعده هر محصولی دو قیمت دارد. یک قیمت، قیمت نقدی و دیگری هم قیمت نسیه فروشی آن است. بدترین جنس‌ها را به خریداران نسیه می‌فروشند و حتی کم فروشی هم می‌کنند. با مشتریان نقدی که مغازه‌دار بسیار مایل است آنها راحفظ کند، بسیار بهتر برخورد می‌کنند.

کاسب یا صنعت کار خرده پا به عنوان یک قاعده کلی آدم پاک و صادقی است. رقابت سالمی درجریان است چون تجار مختلف در یک محل گرد هم آمده‌اند و این گرد هم آمدن نیز پیامد سنت و عادت است نه اینکه اجباری درآن باشد. به این ترتیب همه مس‌فروشان در یک بازارند و سروصدایی که ایجاد می‌کنند به راستی کر کننده است.

همه آنچه که به وسیله محلی‌ها/ بومی‌ها ساخته می‌شود خیلی محکم و اساسی‌اند. دیگ‌های غذاپزی همیشه از مس محکم برای نسل‌ها دوام می‌آورد ووقتی هم کهنه و قدیمی می‌شود به عنوان مس قدیمی به نصف قیمت مس جدید به فروش می‌رود. نقره‌کاران هم معمولا در همان حوالی کار می‌کنند، بعضی‌هاشان مهارت زیادی دارند ولی محصولات با کیفیت پایین که معمولا روستاییان متقاضی شان هستند، کیفیت کار را کمی پایین می‌آورد. بشقاب‌های باریک که با نقره قلمکاری شده با گل و گیاه به عنوان قاب آیینه متقاضیان فراوانی دارد. ورق‌های نقره را در کوره‌ها عمل آورده چکش کوبی می‌کنند. نتیجه کار خیلی خوب است. بازوبند برای حفظ طلسم خیلی طرفدار دارد و معمولا از طلا، نقره یا فولاد همراه با طلا آنها را می‌سازند.

فولاد را به طرز زیبایی رگه دار می‌کنند که بخش عمده‌اش تزئین شده و با طلا منبت‌کاری شده است. ولی قیمت بسیار بالای این نوع فولاد کاری و تقاضای دائمی برای صادرات موجب شده که این اجناس گران باشند. گروه‌های کفش دوز متنوعند. کفش دوزها و دمپایی سازان از چرم‌های رنگین کفش می‌دوزند یا دمپایی‌های ساغری که معمولا زن‌ها آن را می‌پوشند. این دمپایی‌ها تنها همان ابتدای مچ پا را می‌پوشاند ووقتی نو است بسیار زیبا است. اینها را باپاشنه آهنی می‌سازند که خودش رشته مجزایی است.

ارسی دوز یا کسانی که کفش مردانه می‌دوزند تجارت جداگانه‌ای دارند و چکمه دوزان نیز با این دو متفاوتند. آنها، چکمه‌ها را همیشه اندکی بزرگ‌تر می‌دوزند که راحت از پا دربیاید که برای سفرهای طولانی مدت روی اسب از پوتین‌های مشابه اروپایی بسیار بهتر است. گیوه‌دوزان هم هستند که گیوه می‌دوزند که رویه‌اش پنبه‌ای است و به وسیله زنان روستایی بافته می‌شود و آن را بر یک تخت گیوه که خودش تجارت دیگری است می‌دوزند. تخت گیوه را هم مثل قالی می‌بافند وبعد درحاشیه با استفاده از شاخک برایش چیزی شبیه به نوک می‌‌گذارند. گیوه‌ها سبک وزن و خنک‌کننده‌اند و برای راه رفتن بسیار مناسبند و معمولا در تابستان مورد استفاده قرار می‌گیرند. جوراب هم نمی‌پوشند و به همین خاطر، در کوه پیمایی به خاطر امنیت و آرامشی که تخت گیوه به آدم می‌دهد هیچ پاپوش دیگری با گیوه برابری نمی‌کند. وقتی کثیف می‌شود آن را با گل سفید، سفید می‌کنند. یک جفت گیوه معمولی بین ۲ تا ۵ قران قیمت دارد. البته می‌توان برای یک جفت گیوه نقش و نگار دار و گل‌دوزی شده تا یک لیره هم پرداخت.

مچ پیچ از چرم ساخته می‌شود و فاصله بین زانو و مچ پا را می‌پوشاند. متقاضیان آن مردان قبایل، مهترها و چارواداران هستند ؛چون اگرچه به اندازه چکمه مفید است ولی بسیار ارزان‌تر است. معمولا با چرم گل دوزی شده تزئین می‌شود و اینها را با گیوه، نعلین و کفش‌های زمخت می‌پوشند. ترکش دوزان هم فروشنده و سازنده کالاهای چرمی از قبیل کیف تپانچه، افسار، زین و غیره‌اند.

عطار هم فروشنده همه داروهایی است که از آنها درکشور استفاده می‌شود. بخش اعظم‌شان گوشت نمک زده و خشک و حتی چای هم می‌فروشند.

علاف هم گندم و علف و کاه می‌فروشد و همچنین شبدر که خشک شده است و به صورت ریسمان درآمده، فروشنده چوب و زغال هم در بازار اصفهان دیده می‌شود.

بقال، مخلفات می‌فروشد از جمله خشکبار، سبزیجات و هر آن چیزی که یک روغن فروش در انگلیس می‌فروشد. بعضی از محصولاتی که علاف معمولا به طور عمده فروشی به فروش می‌رساند، به وسیله بقال‌ها به مردم خرده فروشی می‌شود.

رنگرزان درایران کارشان پر رونق است چون اغلب پارچه‌های پنبه‌ای، چیت، چلوار خریداری شده بعد رنگ می‌شوند. رنگرز را همیشه از رنگ دست‌هایش می‌توان تشخیص داد که معمولا به رنگ آبی تیره یا دیگر سایه‌های آبی است چون باید از نیل در رنگرزی استفاده کند. همه شلوارهای مردان، چادر زنان و پیراهن طبقات به سرعت با نیل رنگ‌آمیزی می‌شود. ایرانی‌ها رنگ‌هایی که سریع نیستند را دوست ندارند، مثل رنگ شیمیایی و جوهر . آنها ترجیح می‌دهند از همان رنگ‌های قدیمی یعنی روناس، یا نیل استفاده کنند.

خیاط‌ها در همه موارد همه چیز را برای مشتریان خود می‌دوزند. در این جا لباس ازپیش دوخته و شلوار کوتاه ناشناخته است. خیاط همیشه پالتو را درحضور مشتری اندازه گرفته، می‌برد. قیمت دوختن یک پالتو یک تومان است یا به عبارت دیگر، برای یک خیاط مزد ۲ یا ۳ قرانی دریک روز. خیاط زنانه با مزد کمتری کار می‌کند و برای روزی نیم قران به اضافه ناشتایی هم کار می‌کند. همه دوختن‌ها با نخ ابریشمی انجام می‌گیرد که به صورت وزنی خرید وفروش می‌شود.

اطو کش‌ها برای این به کار گرفته می‌شوند تا لباس‌های نه چندان مرغوب را که از چلوار ساده یا گل دار دوخته شده است اطو کنند. اطوکشی هم به این صورت است که طرح را با استفاده از گوشه‌های اطو روی پارچه قرار می‌دهند و بعد با اطو که به واقع عموما اطوی جعبه‌ای است که با زغال پرشده است و اغلب هم چیزی بیشتر از یک قطعه فلز گرم شده نیست، اطو می‌کنند. اطوکش معمولا از یک کوزه دهن گشاد و بزرگ استفاده می‌کند، آن را میان پاهایش نگاه داشته پارچه را رویش اطو می‌کند. اطوکش‌ها همچنین آنچه را که برای ضخیم کردن لباس زیر لازم است آماده می‌کنند.

مغازه‌های کوزه‌گری فراوانند. لگن برای زغال، کوزه برای انبار کردن گندم با خاکی که در آفتاب خشک می‌شود، ساخته می‌شود. البته ظروف ساخته شده ازگل رسی که در آتش پخته می‌شود هم برای فروش ارائه می‌شود. قلیان‌ها وسرچپق‌های ارزان، گلدان براق به رنگ‌های سبز، آبی و بنفش، کاشی، خمره برای شراب، آب یا سرکه، لگنچه، ظروف آب‌خوری که طوری ساخته می‌شوند که آب را خنک نگاه می‌دارد. این ظروف رنگ پریده، زرد متمایل به سبز و بسیار شکننده‌اند. بهترین نوعش را در کاشان می‌سازند. ظرف‌های محکم‌تری از خاک رس سرخ ساخته می‌شود و به رنگ‌های گوناگون لعاب داده می‌شود. یک نوع خاک سیاه رنگ هم زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد و آن را به رگه‌های نقره تزئین می‌کنند که این ظروف بسیار جالبند.

هنر ساختن سفالینه‌هایی که شبیه به متالیک باشند در ایران از بین رفته است. آن کاشی‌های دیواری که در اروپا این همه طرفدار دارد دیگر در این جا پیدا نمی‌شود. بدلی‌های خیلی خوبی دراصفهان ساخته می‌شود ولی هنر ساختن موزائیک‌های براق از بین رفته است.

کاروانسراها در شهرهای عمده با حجره احاطه شده‌اند و این حجره‌ها هم یا با یک کرکره چوبی یا پنجره بلورین محافظت می‌شوند. در این حجره‌ها تجار معاملاتشان را انجام می‌دهند و در اتاق درونی، که گاه به آن انبار هم می‌گویند و با یک دریچه سنگین به بخش بیرونی راه دارد، صندوق محکمی هم هست که محصولات باارزش‌تر را در آن حفظ می‌کنند.

بانکداران در ایران به صورت تجار خرده‌پا ملاحظه می‌شوند. در واقع کارهای صرافان همیشه مورد تحقیر قرار می‌گیرد. چون کسی که رباخواری می‌کند نمی‌تواند مسلمان خوبی باشد. در اسلام رباخواری حرام است. سود اصلی صراف از ارسال پول از یک شهر به شهر دیگر و خرید و فروش اوراق مالی در هندوستان و لندن به دست می‌آید. تعداد معدودی از بانکداران در کاروانسرا حجره دارند و در موقعیت تجارند ولی هیچ‌گونه پیشخوان چوب ماهون و صفی از منشی‌ها جلوی حجره‌هایشان دیده نمی‌شود. یک برده سیاه پوست اغلب همه کارمندان یک صراف را تشکیل می‌دهد. بانکداران با همین حداقل امکانات و کارمندان این همه کار می‌کنند. طلا تا این اواخر به ندرت رویت می‌شد و چون همه معاملات به قران و نیم قران انجام می‌شد شمارش پول بسیار کسل‌کننده و وقت گیر بود و قران‌های کم عیار هم کم نبودند. شیوه معمولی این بود که برای مثال ده تومان را به قران می‌شمردند و بعد آن را وزن کرده و سپس بقیه پول به این ترتیب، با وزن کردن شمرده می‌شد. بعضی از این صرافان بسیار قابل اعتمادند و ثروت خارق‌العاده‌ای انباشت کرده‌اند. حاجی میرزا کاظم درشیراز یکی از آنها است. او یکی از معدود صرافانی است که از سوی همشهریانش به عنوان یک مسلمان خوب و از سوی ایرانی‌های دیگر و اروپایی‌ها به عنوان یک آدم خوب، مورد احترام است.