خـواندنیهای تـاریخ
روسها و دیگر دولتها در خلیجفارس
در حالی که انگلیسیها معتقد بودند آن کسی میتواند بر خلیجفارس حکومت کند که بر تجارت هندوستان حکومت میکند و در حالی که لرد کرزن انگلیسی نایبالسلطنه هند معتقد بود حضور هر نیروی دیگری به جز انگلستان در خلیجفارس، توازن حساسی را که با آن همه زحمت به وجود آمده برهم خواهد زد و تجارتی را که حجم آن میلیونها لیره استرلینگ ارزیابی میشود نابود خواهد کرد و به آتش جنگجویان محلی برای کسب استقلال دامن خواهد زد. روسها براساس وصیتنامه منسوب به پطر کبیر تلاش میکردند تا به دریای آزاد راه بیابند. در این وصیتنامه آمده بود هرچه بیشتر که ممکن باشد به استانبول نزدیک شوید کسی که در آنجا حکومت کند، سلطان حقیقی روی زمین است. علیه عثمانی و علیه ایران جنگهای پیاپی ایجاد کنید. در کناره دریای سیاه بندرهایی برای کشتیرانی ایجاد کنید، کمکم آنجا را متصرف شوید، همچنین دریای بالتیک را زیرا این دو نقطه برای پیروزی و دست یازیدن به مقصود، لازم است. انحطاط ایران را تسریع کنید، تا به خلیجفارس نفوذ نمایید، تا هندوستان پیشروی کنید، زیرا این سرزمین انبار دنیا است همین که به آنجا رسیدید میتوانید خود را از طلای انگلیس بینیاز نمایید. با این همه روسها از مرز خویش فراتر نرفتند و... .
«حمله آنها به ایران با تصاحب بخشی از خاک ایران به اتمام رسید، روسها تمایلی به جنگ و لشکرکشی در خارج از محدوده خود نداشتند. انگلیسیها نیز در این دوره تمام تلاش خویش را برای دور نگهداشتن روسیه از مرز هند به کار بستند. برآیند این دو سیاست موجب به وجود آمدن سیاست خودداری از جنگ و احترام متقابل بین روسیه و انگلستان شد.»
«متصرف شدن بخشی از خاک ایران و سعی در تثبیت آنها توسط روسیه به نوعی از خواستههای دولت انگلیس بود، که موجب تضعیف ایران و سرگرمی روسیه میشد. تا سالها بعد که برخی از اقدامات روسیه در خلیجفارس زنگ خطری برای کمپانی هند شرقی انگلیس و گرفتن امتیازات دیگر در اروپا و دیگر جای جهان برای روسیه شد. ایجاد کنسولگری در اوایل قرن نوزدهم در بصره توسط روسیه و ایجاد کنسولگری منظم در بغداد و اصفهان در اواخر قرن نوزدهم و سپس زیر نفوذ قرار دادن بخش وسیعی از کرانههای ساحلی و شهرهای جنوبی ایران، روسها را واداشت که به ایجاد خط راهآهن از روسیه تا بندرعباس، جزایر قشم، هرمز، لارک، هنگام یا به چابهار فکر کنند و هیاتی را برای بخش مطالعاتی این کار به ایران اعزام دارند.» این اقدامات نگرانی دولت انگلیس را برمیانگیخت.
روسها با برنامهای تنظیم شده و با فرستادن جهانگرد و کمک پزشکی و روابط بازرگانی دوستانه با حکام محلی سعی در ارتباط با دولت ایران و سواحل جنوب خلیجفارس داشتند که کم و بیش به علت دخالت دولت انگلیس، ارتباط روسها در بازهای کوچک قرار گرفت و همه تلاشها برای داشتن یک بندر روسی در کویت و مسقط و برخی دیگر از بندرهای خلیجفارس ناکام ماند.
دیگر دولتها
از دیگر دولتهایی که در خلیجفارس فعالیت کردند میتوان به بلژیک، آلمان و آمریکا اشاره کرد، پس از پیشرفتهای اقتصادی و تسلیحاتی، آلمانها در اندیشه گسترش نفوذ در کشورهای دیگر برآمدند. یکی از بهترین گزینهها سرزمینهای جدا شده از کشور عثمانی بود. ایجاد راهآهنی که از هامبورگ، استامبول، بغداد و بصره گذشته و به کویت برسد یکی از فکرهای آلمانها برای گسترش نفوذ آنان بود.
رقابت آلمانها با فرانسه و بلژیک در سال ۱۲۶۳ هـ.ق(۱۸۸۴م) در صادرات قند نتوانست پیروزی برای آنها به ارمغان بیاورد. آلمانها در سالهای بعد اقدام به بازرگانی گستردهتری با بوشهر و بصره و دیگر بندرهای خلیجفارس کردند و همزمان با آن، تلاش خویش را برای مستقر شدن در کویت که به علت آنکه امیر کویت تحت الحمایه انگلیس بود این امر را برای آنان دشوار کرد. آلمانها کارهای بسیاری چون جهتدهی حکومت عثمانی برای به دست آوردن بحرین، ایجاد خطوط مسافربری از اهواز تا خرمشهر(که با مخالفت شیخخزعل دست نشانده انگلیس مواجه شد) همچنین نزدیک شدن به کشور اماراتمتحده برای تاسیسات استخراج معادن انجام دادند، که همگی با دخالت انگلیس در منطقه بیسرانجام ماند. و از دیگر مسائل قابل بررسی آلمانها نقش آنها در همراهی با برخی از حرکتهای ضداستعماری و ضدانگلیسی مردم تنگستان است.
از دیگر دولتهای اروپایی میتوان به بلژیک اشاره کرد. دولت ایران پس از وام گرفتن از روسیه و انگلستان برای سامان دادن و اداره کردن گمرک خود مستشاران بلژیکی را فراخواند، بلژیکیها تلاش کردند به کارگزاران محلی و گمرکها و بندرهای خلیجفارس و کارمندهای ایرانی کمک کنند و کارهای اداری و روش اداره درست گمرک را بیاموزند. و از دیگر حکومتهای سودجو در منطقه میتوان به آمریکاییها اشاره کرد که حضور آمریکاییها و چالشهای در منطقه فصل جدیدی را میطلبد. تنها درباره ورود آمریکاییها به منطقه میتوان گفت: در آن زمان که امیرکبیر صدراعظم ایران شد، اندیشه آن داشت که دستآز روسیه و انگلیس را از خوان ایرانیان برچیند.
برای به بار نشستن این اندیشه در جستوجوی کشور سومی بود که در این معادله جای گیرد و هدفهای استعماری را در ایران دنبال نکند، از دیدگاه امیرکبیر آمریکا دارای چنین ویژگیهایی بود. در همین راستا موافقتنامهای نوشته شد که بر پایه آن دولت آمریکا و ایران با قراردادی دوطرفه، بیآنکه اندیشه امیرکبیر در ساماندهی ناوگان دریایی ایران در خلیجفارس (با همکاری آمریکا) عملی شود، آمریکاییها به گونهای از زیر بار این قرارداد شانه خالی کردند، تا در جنگ ایران و هرات و دستاندازی انگلیسیها به ساحل ایران هیچگونه اقدامی را در برابر انگلیس انجام نداده باشند.
ارسال نظر