تـحـلـیــل - روایت آمریکایی از نفت و پس از کودتا - ۲
خواستههای متفاوت ۳ گروه مذاکرهکننده
انگلیسیها که توانسته بودند پای آمریکا را به کودتا علیه مصدق باز کنند، تصور میکردند در ادامه کار نیز میتوانند روی حمایت آمریکاییها حساب ویژه باز کرده و کار خود را برای اعاده وضعیت قبل از ملی شدن نفت پیش ببرند.
مردم ایران از خلعید نفت از انگلیس خوشحال شدند
انگلیسیها که توانسته بودند پای آمریکا را به کودتا علیه مصدق باز کنند، تصور میکردند در ادامه کار نیز میتوانند روی حمایت آمریکاییها حساب ویژه باز کرده و کار خود را برای اعاده وضعیت قبل از ملی شدن نفت پیش ببرند. اما آمریکاییها دو ملاحظه داشتند که این خوشبینی روسای نفتی و مقامهای وزارت خارجه انگلیس را تبدیل به تردید کرد: اول اینکه مقامهای سیاسی آمریکا به موضوع ایران فراتر از مساله نفت نگاه کرده و استراتژی تبدیل ایران به دژ ضد کمونیسم جهانی در غرب آسیا را پیگیری میکردند و ملاحظه دوم را روسای شرکتهای نفتی که قصد داشتند در سود حاصل از فعالیت در صنعت نفت ایران مشارکت جدی داشته باشند، رقم میزد. جیمزاف گود در ادامه موضوع کنسرسیوم، مذاکرات نفسگیری که ایران، آمریکا و انگلیس داشتند را توصیف و در ضمن جبههبندی سیاسی داخلی ایران را نیز یادآور شده است.
شرکت نفت انگلیس خواستار به عهده گرفتن مدیریت عالی بود
پیج اغلب با شرکای خود در کنسرسیوم بیشتر مشکل داشت تا با مذاکرهکنندگان ایرانی. گفتوگو با طرفهای ایرانی معمولا تا ساعت ده، یازده شب طول میکشید و پیج گزارش رویدادها را صبح زود روز بعد به گروه نمایندگان شرکتهای نفتی ارائه میداد. بدون استثنا در پاسخ به این سوال پیج که «پیشنهاد میکنید که به آنها چه بگویم؟» یکی میگفت: «بگو بروند به جهنم!» و پیج خیلی آرام این جمله را یادداشت میکرد و بعد میپرسید:«بسیار خوب، بعدش به آنها چه بگویم؟»
برخی از نمایندگان شرکت نفت انگلیس پس از گذشت چند سال از ملی شدن هنوز چیزی نیاموخته بودند. یکی از آنها، ج. ام. پتینسون به فریزر گزارش داد که در ایران چیز زیادی تغییر نکرده است، مثل سابق سردرگمی حاکم است و «تقریبا مثل همیشه ژندگی و ویرانی هویداست.» او به رییسش اطمینان داد که ایرانیان از دیدن مجدد او خشنود بودند. «آنها در این دو سال اخیر دوران پر اضطرابی را پشت سر گذاشتهاند و بیشک به بازگشت حمایتی که ما معمولا از آنها به عمل میآوردیم امیدوارند. چون در آن زمان اگر مشکلی برایشان پیش میآمد همیشه یکی از ما حضور داشت که بتوانند به او مراجعه کنند.» نامههای ارباب منشانه او باعث شد که یک دیپلمات به زبان طعنه بگوید: «این نامهها حال و هوای آلیس در سرزمین عجایب را دارد.»
پیج، با وجود دشواری در اردوی خودش، پایداری نشان داد و در اواسط تابستان پیشرفت قابل توجهی حاصل آمد. مطابق سر فصلهای قراردادی که در ۵ اوت /۱۴ مرداد به امضا رسید، شرکت ملی نفت ایران مالکیت صنعت نفت را حفظ میکرد، اما دو شرکت عامل که مالکیت کامل آن از آن کنسرسیوم بود، تشکیل میشد، یکی برای اکتشاف و تولید و دیگری برای پالایش نفت. این دو شرکت «گرچه به لحاظ حقوقی از جانب شرکت ملی نفت ایران اختیارات خود را اعمال میکردند، اما کنترل کامل و نافذ تمام عملیات را در دست داشتند.» مدیریت عالی هلندی بود، اما شرکای کنسرسیوم سطح تولید نفت را تعیین میکردند. قرار شد ایران نیمی از سود خالص را دریافت کند.
در اواسط ژانویه، پرزیدنت آیزنهاور موضوع را از دست دادستان کل خارج ساخت و به دادگستری اطلاع داد که از اختیار خود مطابق فصل ۷۰۸ قانون تولید دفاعی برای استثنا قائل شدن نسبت به قوانین ضد تراست به نفع امنیت ملی استفاده خواهد کرد. او تصمیم گرفته بود به شرکتهای آمریکایی اجازه دهد به کنسرسیوم ملحق شوند. هوور از این پیروزی شادمان شد و گزارش داد که دادگستری هنوز هم دردسر میآفریند. او به ویژه از این واقعیت شادمان شد که لئونارد امرجلیک، رییس قدرتمند بخش ضد تراست، «با قاطعیت سر جایش نشانده شده بود.» در ۲۱ ژانویه براونل به شورای امنیت ملی گزارش داد که کنسرسیوم «به خودی خود ناقض قوانین ضد تراست نیست.» شورا همان روز این طرح را تصویب کرد.
اینک یکی از مسائلی که شرکتهای نفتی با آن روبهرو بودند، حصول اطمینان از این بود که ورود مجدد نفت ایران بازارهای جهانی را بیثبات نکند. تولید در عراق، عربستان سعودی و به ویژه کویت به منظور جبران قطع تولید ایران افزایش یافته بود. در سال ۱۹۵۴ در سطح جهان اضافه تولید نفت وجود داشت. در کوتاهمدت شرکتها میبایست تولید را در جای دیگری محدود میکردند تا به نفت ایران اجازه بازگشت دهند.
دولتهای نفتی خاورمیانه همکاری کردند
هنگامی که چنین استدلالهای متقاعدکنندهای ارائه میشد، آنها به سختی میتوانستند مقاومت کنند. در عربستان سعودی شرکای آمریکایی آرامکو برای ابنسعود امکان بروز هرج و مرج در منطقه را در صورت حل نشدن مساله نفت ایران توضیح دادند. پادشاه عربستان استدلال آنها را برای کاهش استخراج نفت سعودی پذیرفت، تنها درخواست کرد که آنها نفت ایران را بیش از ضرورت استخراج نکنند. کویت نیز همکاری خود رانشان داد. نماینده دیپلماتیک بریتانیا به شیخ اطلاع داد که تولید محلی باید به نحوی کاهش یابد تا ثبات در ایران مجددا برقرار شود و احتمال بهرهبرداری کمونیستها و آشفتگی در بازارهای جهانی نفت برطرف گردد و شیخ رضایت داد.
اکنون که دستیابی به توافق امکانپذیر به نظر میرسید، لازم بود سهامداران کنسرسیوم بدانند که سه سال پس از ملی شدن چه شرایطی بر حوزههای نفتی ایران حاکم است. آنها هیاتی از کارشناسان را برای ارزیابی این که برای راهاندازی مجدد تولید نفت چه مقدار سرمایه لازم است، اعزام داشتند. این هیات در ۱۸ فوریه (۲۹بهمن) به لندن بازگشت، با گزارشی که میبایست تمام کسانی را که قابلیت فنی ایران را ناچیز میشمردند شگفتزده کرده باشد. آنها بسیاری از کارکنان شرکت ملی نفت ایران را صاحب صلاحیت، ماشینآلات و تجهیزات را در آبادان و حوزههای نفتی در وضعیت کاری مناسب، دله دزدیها را کمتر از زمان پیش از ملی شدن و بندرگاهها و باراندازها را آماده کار یافتند. بیمارستانهای شرکت تمام وقت کار میکردند و تمیز و پاکیزه بودند. «در مجموع هیات از آنچه مشاهده میکرد به نحو رضایتبخشی شگفتزده بود.»کم بودند گزارشهای غربیای درباره خاورمیانه که کلیشههای موجود را به چالش میکشیدند، از این رو تعجبی نداشت که وقتی یکی چنین میکرد، کمتر به آن توجه میشد. انگلیسیها از زمان آغاز بحران، مدیریت ایرانی را کم ارج انگاشته بودند. این توجیه کننده پافشاری شرکت نفت انگلیس بود که هر توافقی با مصدق باید مهار کار را در دست غربیها قرار دهد. گزارش کاکس - لرد «این افکار را چندان تغییر نداد. وقتی هوور به شورای امنیت ملی گزارش داد که «ایرانیان توانایی کافی برای مدیریت» صنعت نفت را ندارند، کسی در این نتیجهگیری تردید نکرد. انگلیسیها و آمریکاییها غالبا در مورد ناکارآمدی ایرانیان و اهالی خاورمیانه دیدگاههای مشابهی داشتند، دیدگاههایی که یا بر تجربه شخصی و محدود در ایران و خاورمیانه مبتنی بود، یا بر قصههای دست دوم درباره بیکفایتی مردم این منطقه که تکرار آن برای غربیان در منطقه مایه سرگرمی و وقتگذرانی بود.در سرتاسر ماههای فوریه و مارس اعضای آینده کنسرسیوم به توافق نزدیکتر شدند. با توجه به مشارکت هشت شرکت، گفتوگوها پیچیده بود. گاهی خلقها تنگ میشد. پنج شرکت آمریکایی و شل از این که شرکت نفت انگلیس از روی بیقیدی و بدون مشورت با دیگران سهمی را برای شرکتت نفت فرانسه در نظر گرفته بود واکنش خشمگینانهای نشان دادند.به ویژه مساله غرامت ناراحتکننده بود. شرکت نفت انگلیس ادعای اغراقآمیزی را پیش میکشید که میخواست جزو برنامه گفتوگوهای عمومی کنسرسیوم در تهران قرار داده شود. این ادعا مذاکرات را خراب میکرد و شرکتهای دیگر آن را نمیپذیرفتند و باز هم دولت ایالاتمتحده در دعوا مداخله کرد. در ۱۷ مارس، دالس و والتر بدل اسمیت با زبان بسیار تندی با سفیر مکینز صحبت کردند و هشدار دادند که شرکت نفت انگلیس در خواستههایش از ایران زیادهروی میکند.ایالات متحده در پی ایجاد ایرانی مقتدر و ضدکمونیست و حفظ حقوق سرمایهگذاران خارجی بود. اگر نمیتوانست به هر دو دست یابد، شاید مجبور میشد روی اولی متمرکز شود. آنها همچنان هشدار میدادند که «بدون توافق در ایران و مصر، ایالات متحده ممکن است مجبور شود خط مشی خودش را در خاورمیانه دنبال کند.»
تعرض آمریکا نتیجهبخش بود. با آن که ایدن کوشید از دعاوی شرکت نفت انگلیس دفاع کند، هنگامی که مکینز هشدار داد که اگر شرکتهای نفتی آمریکایی خود را کنار بکشند، شرکت نفت انگلیس هیچ نصیبی نخواهد برد، او عقب نشست. وزیر خارجه گفت دولت بریتانیا برای غرامت با ایرانیان به طور جداگانه مذاکره خواهد کرد و حداکثر ادعا ۱۰۰ میلیون پوند خواهد بود. فریزر با اوقات تلخی رضایت داد.بدین ترتیب آخرین مانع از سر راه اعزام یک هیات نمایندگی برداشته شد. شرکتها یادداشت تفاهمی امضا کردند که در آن در مورد سهم خود و مبالغی که هر کدام باید بابت خرید سهام کنسرسیوم به شرکت نفت انگلیس میپرداختند توافق کردند. آنها سه نماینده به تهران اعزام داشتند: اولیور هاردن (از استاندارد اویل آو نیوجرسی)، جان لودن (از شل) و هارولد اسنو (از شرکت نفت انگلیس).سفیر جدید بریتانیا، سر راجر استیونس که جمعه وارد شده بود برای خوشامدگویی به آنها حاضر بود. با آنکه به تازگی به ایران آمده بود، اوضاع محلی را به دقت تحلیل میکرد. او تازه کار نبود؛ در واقع این آخرین ماموریت او بود که به کارنامهای ممتاز افزوده می شد. او در مورد حساسیت موقعیت زاهدی هشدار داد و توصیه کرد که هر توافقی باید قابل عرضه باشد. او مصدق زندانی شده را به آدم سالخورده بدقلقی تشبیه میکرد که «زنده و مردهاش اسباب زحمت است» و ارادهاش بر مذاکرات سایه افکنده به طوری که آنچه را مذاکرهکنندگان در خفا آزادانه بیان میکنند در ظاهر نمیتوانند بیان کنند. او نگرانی خود را در این مورد با وایتهال در میان گذاشت که هوور به حل مسائل کمک نمیکند، بلکه در حاشیه میماند و «شگردهای پر پیچ و خمی را دنبال میکند که پیشتر در لندن به کار برده بود.»مذاکرهکنندگان با استقبال گرم و رسمی مواجه شدند و به افتخار آنها مهمانیهایی داده شد که در آنها با اعضای تیم مذاکره کننده ایران ملاقات کردند. از میان این تیم شش نفره، علی امینی وزیر دارایی باهوش و پرانرژی از همه پرنفوذتر بود. او در اروپا اقتصاد خوانده و در سالهای اولیه پس از جنگ متحد سیاسی خویشاوندش، احمد قوام، بود. در دولت نخست مصدق عضویت داشت که به خاطر اختلاف بر سر سیاست اقتصادی کنارهگیری کرد. زاهدی هوشمندانه او را به وزارت دارایی منصوب کرده بود.
از پی این آشنایی، هاردن که به نظر میرسید نگران سلامت خویش است، و اسنو، نماینده «شرکت سابق»، از معاشرتهای خودمانی و گفتوگوهای غیررسمی اجتناب ورزیدند و آن را به لودن واگذاشتند که به نحو تحسینبرانگیزی از عهده آن برآمد.اختلافاتی بین طرفین بروز کرد؛ به ویژه موضوعهای کنترل و مدیریت و ملیت شرکتهای عامل باید حل و فصل میشد. در دور اول مذاکرات در این موارد پیشرفت چندانی صورت نگرفت، چراکه انگلیسیها بر این عقیده بودند که قبلا به اندازه کافی امتیاز دادهاند و حالا باید روی ملیت بریتانیایی برای حضور در کنسرسیوم پافشاری کنند تا هر توافقی از تصویب پارلمان بگذرد.علاوه بر این مسائل، آمریکاییها چند سخنگو در تهران داشتند - هاردن، هندرسن و هوور - هیچکس مطمئن نبود که چه کسی دارد چه چیزی را به چه کسی میگوید. هاردن پنهانکار بود و از آنجا که تحمل مداخله دولت رانداشت در مطلع ساختن هوور و سفارت اهمال میکرد. هوور از این بابت اوقاتش تلخ می شد و آخر سر با او رودررو شد. هوور در جلسات مشترک درباره انگلیسیها لغز میخواند که بیهوده باعث افزایش تنش میشد.هنوز هم عدهای از طرفداران مصدق و جبهه ملی در مجلس دلیرانه از آنها دفاع میکردند و با بحثهای خود شادی را از دلهای نمایندگان حاضر میزدودند. شمس قناتآبادی، یکی از نمایندگان، استدلال میکرد که در مورد مجلس هفدهم هیچ چیز غیرقانونی وجود نداشت، و بسیاری تصدیق میکردند. نخستوزیر پیشین اراده مردم را عملی ساخته بود و با آنکه اشتباهاتی داشت، برای برکناری دولتش هیچ توجیهی وجود نداشت. نماینده دیگری، دکتر بینا، از نهضت ملی در برابر شرکت نفت انگلیس و انگلیسیها دفاع میکرد و اظهار میداشت: «ملت ایران به خارجیان» اجازه نخواهد داد نهضت مقدسشان را به اشتباه کاری متهم کنند.» هنگامی که نمایندگان طرفدار دولت حکومت مصدق را به فرمانروایی چنگیزخان تشبیه کردند، هیاهو بلند شد و بسیاری از نمایندگان صحن مجلس را ترک کردند.
ارسال نظر