تـحـلـیـل
داوریهای اقتصادی ریچارد نیکسون-۱
ریچارد نیکسون از جنجالیترین، باهوشترین و قاطعترین روسای جمهوری آمریکا بوده است. نیکسون پیش از افشای داستان تلخ «واترگیت» که منجر به استعفای او شد به مدت ۳۰ سال در قلب رویدادهای تاریخی بزرگ در دوران اوج جنگ سرد قرار داشت. او بارها با خروشچف و پس از آن برژنف، دو رهبر قدرتمند حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی (روسیه امروزی) دیدار و با آنها مذاکرات نفسگیری انجام داد. ریچارد نیکسون با ورود به پکن و گفتوگو با مائوتسه تونگ رهبر حزب کمونیست چین که به دیپلماسی پینگپنگ مشهور شد و گشودن دروازه چین به سوی غرب، نام خود را در تاریخ آمریکا و جهان پرآوازه کرده است. در سالهایی که نیکسون ایالات متحده آمریکا را رهبری میکرد اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، رشد حیرتانگیزی در تولید انواع سلاحهای استراتژیک به دست آورده و در این عرصه به برابری با آمریکا دست یافته بود و این موضوع موجب نگرانی شده بود.
در سالهایی که نیکسون رییسجمهور آمریکا بود، پیشرفت کمونیسم در دنیا روندی فزاینده را تجربه میکرد و نوعی وحشت در میان آمریکاییها ایجاد کرده بود. در چنین وضعیتی بود که نیکسون میخواست جلوی رشد کمونیستها را بگیرد و حتی پس از برکناری از مناصب دولتی، توصیههای سیاستی خود را به رهبران آمریکا ارائه میداد. نیکسون، ۵ سال پس از برکناری، کتاب «جنگحقیقی» را نوشته است. وی بخشی از این کتاب را به موضوع «قدرت اقتصادی» اختصاص داده است. او در این بخش از کتاب با یادآوری جملهای از ژرژ مارشال (بنیانگذار طرح مارشال) که «آنچه شورویها به آن کاپیتالیسم فاسد میگویند، ممکن است فاسد باشد، ولی بوی مطبوعی دارد که مردم شوروی از استشمام آن لذت میبرند» شروع کرده و نکات ارزندهای را درباره آن روزگار و پیشبینی وضع آینده ارائه کرده است که در چند بخش میخوانید:
قدرت نظامی نمایشگر توانایی و نیرومندی است و قدرت اقتصادی نیز به مثابه خون و جوهر استراتژی و موثر برای فتح و پیروزی در جنگ سوم جهانی به شمار میرود. قدرت اقتصادی نه تنها امکان حفظ و نگاهداری نیروی نظامی را در سطح لازم و مورد نیاز برای ما فراهم میآورد بلکه این قدرت سلاح نیرومند و برندهای است که در صورت استفاده صحیح و توام با تدبیر موجب تامین و تضمین منافع ما میشود. قدرت اقتصادی سبب ترقی و پیشرفت میشود. نه شکست و ناکامی. ما آمریکاییها باید یکبار و برای همیشه به داشتن چنین قدرت اقتصادی غرور و مباهات ورزیده و از شک و تردید در استفاده و بهرهوری از آن احتراز نماییم. (حقیقت و واقعیت مسلم و آشکاری که برای عموم واضح و مبرهن میباشد این است که غرب به طور اعم و ایالات متحده آمریکا به طور اخص اقدام به ایجاد و بنیانگذاری آن چنان ماشین اقتصادی خارقالعادهای کردهاند که بشریت تاکنون نظیر آن را به خاطر ندارد. کمونیسم یعنی سیستم اجتماعی که به همه جهانیان وعده و نوید رفاه و آسایش و ثروت را میدهد در عمل مبدل به قحط و غلای همگانی شده و به عبارت دیگر فراوانی مبدل به نایابی و ثروت و غنا تبدیل به فقر و تنگدستی شده است.) سنگینی این بار باید به طور مساوی بر دوش تمامی قشرهای جامعه وارد و به طور برابر توزیع و تقسیم شده و همچنین با کمترین تاخیر ممکنه صورت تحقق بپذیرد. این مساله حتی در شکل و صورت مزبور یا به هر شکل و صورتی که باشد کاری سنگین و دشوار خواهد بود. مساله اجبار به خدمت زیر پرچم به خودی خود امری نامطلوب و ناخوشایند است و جز ضرورت و لزوم چیزی نمیتواند آن را توجیه کند.
ولی همین که به پایان سالهای ۱۹۸۰ رسیدیم این ضرورت در برابر دیدگان ما خودنمایی خواهد کرد و لذا ما نمیتوانیم به خطر این عدم توجه تن در دهیم. عدم اتخاذ این تصمیم با همه دشواری و نامطبوعی آن احتمالا نظیر یک اقتصاد ابلهانه و بیمعنی است. نفرت و انزجار ما به برقراری مجدد و اجبار به خدمت سربازی در زمان صلح به این نتیجه منجر میشود که در صورت بروز جنگ ضعیف و ناتوان باشیم و در آن موقع اضطرارا بایستی به خدمت اجباری زیر پرچم متوسل شویم. (برای مقابله و پاسخگویی به مقتضیات و الزامات حاصل از اعاده موازنه و برابری نیروها به منظور پرهیز از جنگ و اجتناب از شکست بدون جنگ، افزایش اعتبارات دفاعی به میزان حداقل ۳۰ میلیارد دلار از جمله ضروریات است. البته با ارزش دلار سال ۱۹۸۰ و این افزایش اعتبار سالانه به مدت پنج سال ادامه خواهد داشت. این امر در واقع نمایشگر یک افزایش واقعی بیش از ۲۰درصد است. این افزایش مبلغ قابلتوجهی است، ولی هرگز از یک درصد تولید خالص ملی ما تجاوز نمیکند، ولی این امر مانند یک دریچه اطمینان یا بیمه زندگی است. برای زندگی ما به عنوان یک ملت و برای زندگی و آزادی بیش از دو میلیارد ساکنین جهان غیر کمونیست و سرانجام این مهمترین خدمت اجتماعی است که آمریکا میتواند تامین و عرضه کند.)از زمانهای قدیم روسیه تزاری مشهور به انبار غله اروپا بوده، اما امروزه کشاورزی شوروی حتی توانایی تهیه و تامین نیازهای خود این انبار را نیز ندارد. با اینکه بیش از ۳۰ درصد از نیروهای فعال کشور شوروی دستاندرکار تولیدات کشاورزی میباشند (درآمریکا این رقم فقط ۳درصد است) اما کشور مذکور هر ساله دهها میلیون تن غلات برای تغذیه مردم شوروی از خارج وارد میکند. «اعجاز اقتصادی» چین که بعضی از روزنامهنگاران کمتجربه غرب سالها مجذوب آن شده بودند امروز برای همه کس روشن شده که در واقع سرهم بندی و به طور ساختگی معرفی شده بود.روزنامه «یومیه خلق» چاپ پکن به تازگی اعتراف کرده است که در گذشته بسیاری مطالب غیرواقعی برای نشان دادن مسائل اغراقآمیز و برخلاف واقع چاپ و منتشر میکرده است. امروزه چین به این واقعیت اعتراف میکند که مردم این کشور کمتر از بیست سال قبل غله مورد نیاز را در اختیار دارند. در کامبوج کار مبارزه «تصفیه و پاکسازی» توسط خمرهای سرخ تقریبا به انهدام و از بین رفتن کلیه آثار تمدن جدید منجر گشته و یک برگشت حقیقی به دوران بربریت و توحش مشاهده میگردد. میلیونها کامبوجی حتی قبل از آنکه ویتنام باقیمانده خرابههای کامبوج را لگدمال کند در زیر ضربات ایدئولوژی خمرها قربانی شدهاند.
ارسال نظر