کتابخانه تاریخ - بحران دموکراسی در ایران
رازهای دولتهای بیثبات
«نشر آسیم» کتاب «بحران دموکراسی در ایران ۱۳۳۲-۱۳۲۰» را در سال ۱۳۸۷ برای سومین بار چاپ کرده است. فخرالدین عظیمی دو پیشگفتار در سالهای ۱۳۷۱ و دسامبر ۱۹۸۸ برای کتاب نوشته است. در «پیشگفتار نویسنده» (ص ۵) آمده است: «هدف اصلی این بررسی شرح و توضیح مجموعه عوامل پیچیدهای از جمله مفاد و محدودیتهای ناشی از قانون اساسی است که طی سالهای بین پایان حکومت رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ و سقوط مصدق در مرداد ۱۳۳۲ مانع از پیدایش و تکامل حکومت پارلمانی در ایران شد... پرسش اساسی در مطالعه حاضر این است که طی دوره مورد بحث، ایران چگونه اداره میشد... تحقیق کنونی که نخست به نگارش رساله دکترا در دانشگاه آکسفورد در اواخر سال ۱۹۸۴ و سرانجام به این کتاب انجامید در سال ۱۹۷۷ آغاز شد...»
بخش یکم کتاب با عنوان «سالهای انطباق ناآرام» (صفحههای ۶۵ تا ۱۴۵) شامل بررسی دولتهای «فروغی، سهیلی، قوام و دولت دوم سهیلی» است که از شهریور ۱۳۲۰ شروع و تا اسفند ۱۳۲۲ را دربر میگیرد.
بخش دوم کتاب با عنوان «سالهای سازگاری دشوار» شرحی بر کارنامه دولتهای ساعد (اسفند ۱۳۲۲- آبان ۱۳۲۳). دولت بیات (آبان ۱۳۲۲- فروردین ۱۳۲۴)، دولت نافرجام حکیمی (اردیبهشت تا خرداد ۱۳۲۴)، دولت صدر (خرداد ۱۳۲۴- مهر ۱۳۲۴)، دولت دوم حکیمی
(آبان ۱۳۲۴- دی ۱۳۲۴) است که صفحههای ۱۷۷ تا ۲۴۳ را دربر میگیرد. درباره دولت نافرجام حکیمی که کمتر از ۲ ماه بود آمده است: «شاه مضطربانه میخواست قبل از جشنهای اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) دولت تازهای تشکیل دهد و جستوجو برای نخستوزیر جدید از سرگرفته شد. در ۱۲ اردیبهشت حکیمی با کسب ۶۴ رای در مجلس مامور تشکیل کابینه شد... حکیمی از ناشنوایی و ضعف حافظه رنج میبرد، ثروتمند، اما صرفهجو بود و محافظهکاری کهنکیش به شمار میرفت... پس از ۳ هفته بحث و گفتوگو پیرامون برنامه دولت، نمایندگان تودهای به او رای مخالف دادند، ۶۲ نماینده رای ممتنع و فقط ۲۵ تن از وکلا رای موافق دادند. به این ترتیب دولت وی پیش از اینکه شروع به کار کند، سرنگون شد...»
تکاپوی قوام
بخش سوم کتاب «بحران دموکراسی در ایران ۱۳۳۲-۱۳۲۰» که در صفحه ۲۶۵ شروع و در صفحه ۲۹۹ تمام میشود با عنوان تکاپوی قوام، دو دوره فعالیتهای وی از بهمن ۱۳۲۴ تا آذر ۱۳۲۶ را کالبدشکافی کرده است. نویسنده یادآور شده است: «قوام از زمان استعفا در بهمن ۱۳۲۱ در انزوای سیاسی به سر میبرد، ولی از دامنه تلاشهایش برای بازگشت به قدرت چیزی کاسته نشده بود... کار عمده قوام در دوره اول پرداختن به بحرانی بود که با امتناع روسها از تخلیه شمال ایران و استقرار رژیمهای مورد حمایت شوروی در آذربایجان و کردستان پیش آمده بود... معضل تناقضآمیز اصلی نخستوزیری قوام این بود که او تنها تا زمانی میتوانست موقعیت خویش را حفظ کند که بحران ادامه یابد... قوام با تاسیس وزارتخانهای برای امور کارگری و تدوین قوانین کار، کوشش در تعیین حداقل مزد و ممنوعیت اخراج خودسرانه کارگران، سعی در محدود کردن قدرت مالکان و اجرای اصلاحات برپایه یک برنامه ۷ ساله، نقش مهمی در این عرصهها داشت.
تلاش سلطنت برای کسب قدرت
سقوط قوام مساله همیشگی جانشینی را دوباره به شدت مطرح کرد... نامزد دلخواه دربار عبدالحسین هژیر بود... اما حکیمی برای بار سوم تشکیل کابینه داد. این سطور شروع بخش سوم چهارم کتاب معرفی شده است که از آذر ۱۳۲۶ تا تیر ۱۳۳۱ را دربر میگیرد. در بخش چهارم کارنامه و زمانه دولت سوم حکیمی، دولت هژیر، دولت دوم ساعد، دولت منصور، دولت رزمآرا و دولت علاء بررسی شده است.
افول سلطنت
بخش پنجم کتاب بحران دموکراسی در ایران (۱۳۳۲-۱۳۲۰) به «نخستین دولت مصدق»، «شکست قوام و قیام ۳۰ تیر» و «دومین دولت مصدق» اختصاص یافته است.
نویسنده یادآور میشود: «در شب استعفای علاء، یقین به نظر میرسید که فعالیتهای پشت پرده نخستوزیری سیدضیاء را تضمین کرده است... اما مصدق بود که در ۸ اردیبهشت ۱۳۲۰، فرمان نخستوزیری را از شاه گرفت...»
ارسال نظر