قرض دادن با سود 7 درصدی تشکر ندارد

عبدالله مستوفی «در شرح زندگانی من» که یکی از ارزشمندترین منابع مطالعه درباره مسائل مالی و سیاسی اواخر دوره قاجار است، یک بخش ویژه دارد و آن نقد روزگاری است که وثوق‌الدوله با استناد به آنها «قرارداد ایران و انگلیس» را توجیه می‌کند. شیوه نقد عبدالله مستوفی در آن روزها بسیار جذاب و مدرن است. او در نقد خود ابتدا، ادعای نخست‌وزیر را در بیانیه آورده و هر ادعا را با توجه به دانش وسیع مالی- اجتماعی خود نقد می‌کند. در این بخش از نقد وی، موضوع‌هایی مثل تامین بودجه برای ژاندارمری، نرخ بهره‌ای که انگلستان با آن نرخ به ایران وام داده و توزیع و تخصیص ناکارآمد و رانت‌جویانه منابع دریافتی از انگلیس را به خوبی توضیح می‌دهد که می‌خوانید: نمی‌دانم اگر می‌خواستید احکام احساسات خود را بر عقل و دانش ترجیح بدهید، چه می‌کردید؟ شاید در آن صورت، دهن مردم بدبخت این شهر را هم می‌دوختید و گوش‌ها را کر و چشم‌ها را کور می‌ساختید.

می‌گویید:

بسی مشعوف و خرسند هستیم که به یاری خدای متعال، نخستین تکالیف خود را با هدایت عقل و وجدان و نیروی آن درجه از قوه و توانایی که باری تعالی به این بنده ضعیف عطا فرموده، در تهیه وسایل پیشرفت موقتی و در عین حال خاتمه دادن به مخاطرات و منع عوایق داخلی و خارجی با حسن فداکاری، تا حدی که مقدور شد انجام دادم.

فتح نمایان شما در این دوره ریاست وزرا که خود در بیانیه‌های خودتان کرارا به آن اشاره کرده‌اید، گذشته از تلف کردن هفت هشت کرور پول و پرکردن کیسه بلژیکی به بهانه اداره ارزاق دو موضوع بیش نیست: یکی افزایش قوای تامینیه که عده آن را از سه هزار اسما به یازده هزار نفر رسانده‌اید، دیگری گرفتاری نایب حسین کاشی و اتباعش.البته خودتان تصدیق دارید که ژاندارمری ایران که به سعی ژنرال یالمارسن سوئدی تاسیس شده بود، بعد از تمرد کلنل ادوال و سوق عده‌ای از این قوه به جنگ روس‌ها، فقط از حیث عده و اسلحه تنزل کرده و اداره مرکزی و تاسیسات و ابنیه و محل پست‌های آن، به انضمام صاحب‌منصبان ارشد، کماکان باقی بود؛ بنابراین برای تکثیر عده و ازدیاد نفرات جز یک اجازه و پول و اسلحه چیز دیگری لازم نبود و سابقا اشاره کرده‌ایم که پول این تکثیر عده از کجا به شما رسیده و به کدام نظر موفق به این کار شده‌اید.گذشته از این، منکر نمی‌توانید شد که در اول سال، فقط بودجه قوای تامینیه را از قرار یازده هزار نفر نوشتید که به مرور تکمیل شود معلوم نیست که در موقع صدور این بیانیه (شش ماه قبل) پنج هزار نفر بیشتر بوده‌اند، چه امروز هم که ماه یازدهم سال به آخر رسیده است، هنوز عده آن تکمیل نشده است.

تامین دادن و آوردن کاشی‌ها هم به تهران چیز تازه‌ای نیست که شما مبتکر آن باشید. در هفت سال قبل هم، کابینه علاء‌السلطنه پسر نایب‌حسین را با عده‌ای سوار تامین داده به تهران آورد. مدتی هم در اینجا اقامت داشتند.

منتها، آنها قولی که دادند محترم داشته و با همه گونه تسلط و قدرت او را رها کردند.

در حقیقت این دفعه ماشا‌ءالله خان گول آن دفعه را خورد و شما از درست قولی اسلاف خود استفاده کرده او را تامین داده، برای یغما کردن جواهر و نقدینه و اثاثیه و املاک و اسب و تفنگش، حسب و اعدام کردید.بعد از این دو فقره تشریح، با استجازه از شما سوال می‌کنیم که برای جمع‌آوری پنج هزار نفر عده و اعدام یک نفرتامین یافته خالی‌الذهن، آن هم برای صرفه خودتان، مردم چقدر باید حماسه بشنوند؟ گاهی از راه تغییر سابقین و زمانی از راه ابراز و اظهار قدرت خود، بالاخره در این قسمت اخیر، با خفض جناح و لحن حق به جانب و اگر در اصطلاح مجاز شویم، با لوس‌گری و خودشیرینی، به تکرار پرداخته صفحه را سیاه کرده‌اید.

می‌نویسید:

در ادای این وظیفه صعب پس از تاییدات غیبیه و توجهات اولیای اسلام و اتکای به تقویت شاهانه که البته علل اصلی موفقیت اینجانب بودند، مساعدت و حسن موافقت دولت انگلستان نیز عامل موثر و قوی گردید و البته نباید از امتنان مساعدت‌های آن دولت خاموش نشست.هر قدر شما تکرار کنید، ما هم ناگزیریم تکرار کنیم که: کار شما صعوبت و اشکالی نداشت، تاییدات غیبیه و توجهات اولیای اسلام هم به موجب آیات و اخبار و اصول دیانت حقه اسلامی، به حال کسی که خیال بر باد دادن استقلال مملکت اسلامی را داشته است، مسلما شامل نمی‌شود.

می‌گویید:

دولت معظم انگلستان در عقیده جلوگیری هرج و مرج و ایجاد امنیت و نظم در ایران با دولت شاهنشاهی ابراز موافقت نموده و حصول این مقصود را موافق مصالح خویشتن یافته و در حدودی که وضعیت عمومی اجازه می‌داد، از کمک به کابینه اینجانب مضایقت ننمودند.

در زندگی بین‌المللی، کمک با همسایه وجهه نظر دول عالم و رفع هرج و مرج حتی ناامنی از راه مبادلات تجارتی، متوجه همسایه هم شده و جلوگیری از آن مسلما مستلزم منافع بی‌شمار برای آن دولت می‌باشد. رد ما در اینجا، رد موضوعی است و چنان که در محل‌های خود به ثبوت رسانده‌ایم، قبل از ریاست وزرای شما ناامنی فوق‌العاده‌ای در ایران نبوده و به‌خصوص هرج و مرج که به هیچ‌وجه در این مملکت وجود نداشته است.

می‌نویسید:

اگرچه این مساعدت از بعضی حیثیات مخصوصا از حیث اسلحه و مهمات نظامی، رضایت‌بخش و تا آن درجه کافی نبود که موفقیت اولیای دولت را در حفظ انتظامات زودتر و بیشتر محسوس نماید، لیکن همان مقدار کمکی که با دولت ایران به عمل آمد قابل تقدیر و در موفقیت دولت تاثیر کامل داشت. مخصوصا، مساعدت مالی در تامین ارزاق و اقتدار دولت بر تادیه منظم مصارف جاریه مملکت برای استقرار و بقای نظم به موقع و نافع واقع گردید.

قرض دادن با فرع صدی هفت تشکر ندارد. بلکه این فرع را در اروپا ربح گران «اوزور» می‌دانند و این ربحی است که دندان‌گردهای بنی‌اسرائیل هم در معامله با اشخاص پدرمرده یا نیمه‌ ورشکست جرات تقاضای آن را ندارند و حتی در بعضی از ممالک تقاضای این اندازه ربح را برخلاف قانون محسوب داشته، مرتکب را محاکمه و مجازات می‌کنند.

فروش اسلحه کهنه و مهمات بعد از ختم جنگ و رفع حاجت آن هم از طرف دولت تاجری مثل انگلستان که هیچ امتنان ندارد، سهل است، معمولا کمیسیون و حق‌الدلاله هم به اشخاصی که سر این معامله را بتوانند به هم بیاورند می‌دهند، اما اینکه مدعی هستید که کمک‌های مالی انگلیس به موقع و نافع واقع شد اگر اجازه فرمایید، می‌خواهیم سوال کنیم، برای کی نافع شد؟ولی خواهش داریم در جواب ما نفرمایید برای مملکت، زیرا در این صورت ما را مجبور خواهید کرد که آنچه سابقا در خصوص طرز رفتار اسلاف شما نوشته و ثابت کرده‌ایم که آنها با عایدی مملکت، مملکت را در سال قحطی اداره می‌کردند، تکرار کرده، حساب مهمانی شهر تهران را در خصوص اداره ارزاق، از سر بگیریم؛ و راجع به قلع و قمع اشرار کاشان و اصفهان هم، داخل مبحث متروکات آنها شده وارث عملی این قطاع‌الطریق‌ها را که از تاخت و تازهای رعیت و مالک و تاجر این مملکت گذشته از املاک و اثاثیه دارای سه چهار کرور وجه نقد شده بودند، بشناسانیم و کفتاری که میراث این خرس‌ها را به حساب خود و شما جمع‌آوری می‌کند، معرفی نماییم. پس برای صرفه خودتان به شما توصیه می‌کنیم که شجاعانه اقرار کرده بگویید: «برای پیشرفت مقاصد خود»، تا ما هم ادله‌ای در این موضوع داریم، به شما عرض کنیم.

بلی. آقای رییس‌الوزراء! اگر پول انگلیس‌ها نبود، البته شما از عهده سیر کردن حول و حوش و پارتی‌های منفعت‌پرست خود برنمی‌آمدید و رضایت همان منفعت‌پرست‌ها را در اقدامات خود تحصیل و برای تسلیم ایران به انگلیس‌ها زمینه تدارک نمی‌کردید. اگر پول انگلیس نبود، کلاشی و مفت‌خوری را در این مملکت ترویج و به عناوین مختلفه، حتی ادای دین، پول در میان اشخاص متفرقه تقسیم و کار حکومت‌های آتیه را که از تعقیب این رویه بخواهند خودداری نمایند مشکل نمی‌فرمودید.

اگر پول انگلیس نبود، این همه شهریه به اشخاص غیرمستحق نمی‌رسید و میزان شهریه‌بگیر، در یک‌سال و نیم دوره ریاست شما از ماهی هجده هزار تومان، به‌سی‌و شش هزار تومان بالغ نشده، سعی مجلس شورای ملی در تعدیل حقوق به هدر نمی‌رفت و مواجب دیوانی اشخاص غیرمستحق که تومانی دو ریال پرداخته می‌شد، تومانی یک تومان کارسازی نشده، مجاهدات اسلاف شما در این دوره، بی‌نتیجه نمی‌ماند.