میلسپو و مستشاران مالی آمریکایی در ایران-۷
افشاگری میلسپو درباره رضا شاه
آرتور میلسپو مشاور مالی دولت ایران به این دلیل دشمن داشت که بدون ترس و بدون زدوبندهای معمول برخی فسادهای اقتصادی مردان سیاسی را افشا میکرد... او در یک نامه محرمانه به وزیر امور خارجه آمریکا خبر میدهد رضاخان ۲۰ هزار دلار از شرکت سینکلر رشوه گرفته است... در همین اثنا، به حسین علائی، وزیر مختار ایران در واشنگتن، دستور داده بودند که پاسخ مناسبی به این شایعات بدهد. علائی نیز با دالس، رییس بخش امور خاور نزدیک در وزارت امور خارجه آمریکا، ملاقات و گفتوگو کرد. دالس در یادداشتی در این باره مینویسد:
وزیر مختار ایران از مقالهای که درباره ادعای رشوهگیری مقامات ایرانی بر سر اعطای امتیاز نفت شمال به شرکت سینکلر در شماره ۷ فوریه واشنگتن هرالد به چاپ رسیده بود ابراز ناخشنودی کرد. او مقاله فوق را افتراآمیز، کاملا بیپایه و اساس و بسیار ناراحتکننده خواند و گفت که این مقاله مسلما به حیثیت و اعتبار ایران در آمریکا لطمه میزند، آن هم کاملا غیرمنصفانه، زیرا کوچکترین نشانی از حقیقت در این گزارش وجود ندارد. او گفت که طی ارسال بیانیهای به خبرگزاری آسوشیتدپرس این گزارش را تکذیب کرده، ولی تا آنجا که میداند این خبرگزاری بیانیهاش را منتشر نکرده است. علائی گفت که درک میکند که این مسائل به وزارت امور خارجه مربوط نمیشود، ولی سپاسگزار خواهد بود اگر بتوانیم برای خنثی کردن تاثیرات بدی که این مقاله ممکن است در آمریکا داشته باشد به او توصیهای بکنم. آیا باید نامهای به سردبیر بنویسد؟ [از نظر او] این مقاله واقعا دروغی بیش نبود. چه کاری باید بکند؟ به وزیر مختار گفتم که مقاله را دیدهام و میفهمم که چه احساسی دارد. با وجود این، فکر نمیکنم در موقعیتی باشم که توصیهای به او بکنم. گاه بهتر است که اصلا به مقالات جنجالی مطبوعات اعتنایی نکنیم، ولی به هر حال او خودش بهتر از هرکس دیگری میداند چه کاری باید انجام بدهد.
ایرانیها به کورنفلد، وزیر مختار آمریکا در تهران هم فشار آورده بودند. او در گزارشی مینویسد: «احتراما ترجمه نامه ذکاءالملک، وزیر امور خارجه ایران، به پیوست ارسال میگردد. ایشان در این نامه آزردگی خاطر شدید خود را از چاپ مقالهای در مطبوعات آمریکا که در آن ادعا شده بود او برای اعطای امتیاز نفت شمال از شرکت اکتشافات سینکلر ۱۰۰.۰۰۰ دلار رشوه گرفته، ابراز کرده است. چنانکه قبلا هم به عرض وزارت امور خارجه رساندهام، ذکاءالملک یکی از محترمترین مقامات ایرانی است. نمیدانم وزارت امور خارجه چگونه میتواند این خبط و خطا را جبران کند، ولی احتراما پیشنهاد میکنم که با انتشار بیانیهای این اتهام کاملا بیپایه و اساس را شدیدا تکذیب کند.» سه روز بعد کورنفلد تلگرام زیر را ارسال کرد: «متاسفانه باید به اطلاع برسانم که طبق گزارش تلگرافی روز گذشته آقای علائی، مطبوعات آمریکا از چاپ تکذیبیه ایشان در ارتباط با خبری که چندی پیش به چاپ رسیده بود خودداری کردهاند. بنابراین، تقاضا دارد اقدام لازم و فوری جهت پذیرش و انتشار تکذیبیه رسمی ایشان از سوی مطبوعات مبذول بفرمایید.»
پاسخ مورخ ۱۶ فوریه هیوز میتواند همچون مطلبی درسی درباره دولت و رویههای سیاسی ایالات متحده تلقی شود: «انتظار دارد توجه وزیر امور خارجه ایران را به این نکته جلب بفرمایید که قوه مجریه [آمریکا] هیچ کنترلی بر مطبوعات این کشور ندارد. چنانکه آن وزیر محترم بدون شک اطلاع دارند، در مواردی که بیانات دروغ و افتراآمیزی عنوان شود به موجب قانون میتوانند برای اعاده حیثیت به دادگاههای آمریکا شکایت ببرند.»با وجود این، رضاخان و فروغی برای اعاده حیثیتشان از این کانالهای حقوقی استفاده نکردند. کاملا مشخص بود که این دو بر سر اعطای امتیاز سینکلر رشوههای کلانی گرفتهاند. میلسپو در نامهای محرمانه در ۲۱ سپتامبر ۱۹۲۴، به دالس اطلاع داده بود که براساس اطلاعات موثق رضاخان چند ماه پیش مبلغ ۲۰۰.۰۰۰ دلار را که ظاهرا همان رشوه شرکت سینکلر بود، به اروپا انتقال داده است. صدهزار دلار بقیه هم که طبق گزارش روزنامهها به جیب فروغی رفته بود، ولی اینکه مشهور بود فروغی فرد باشرافتی است، هارت، وزیر مختار آمریکا، وقتی با شواهد متقن با رشوهگیری و فساد او مواجه شد، نوشت که در کلکسیون شیادان و کلاهبرداران «هرکسی فروغی را نداشته باشد، کلکسیونش ناقص است.»
البته رشوه کلانی که سینکلر پرداخته بود، به کارش نیامد. پس از قتل رابرت دبلیو ایمبری، کنسولیار آمریکا در تهران، شرکت سینکلر نیز امتیازش را پس داد. همین اتفاق موری را بر آن داشت که از نبود شرکتهای نفتی آمریکایی در ایران ابراز تاسف کند.
واقعا جای تاسف است که هیچ شرکت نفتی آمریکایی هماکنون در تهران نمایندهای ندارد. امروزه نوعی اضطراب و بلاتکلیفی در محافل سیاسی ایران سایه انداخته است که به هیچ وجه دلگرمکننده نیست. میگویند رییسالوزرا میخواهد رژیم سیاسی را طوری تغییر بدهد که خودش نایبالسلطنه یا شاه بشود. شاید برای تحقق نقشههایش مجبور به جلب حمایت انگلیسیها باشد. متاسفانه باید بگویم که اگر نهایتا این کودتا با حمایت انگلیسیها انجام بشود، بخت شرکتهای آمریکایی برای به دست آوردن امتیاز نفت شمال ایران، از نظر من، بسیار کمتر خواهد شد.پیشبینی موری خیلی دقیق از آب درآمد. شرکتهای آمریکایی در ۳۰ سال آینده از گردونه رقابت بر سر نفت ایران بیرون رانده شدند و تا زمان امضای قرارداد کنسرسیوم نفتی در سال ۱۹۵۴ از قراردادهای نفتی ایران محروم ماندند.
ارسال نظر