در حالی که انگلیسی‌ها به شدت مخالف آمدن یا استخدام مستشار مالی غیر از کشور خود یا متحدانشان به‌ایران بودند، اما احمد قوام، نخست‌وزیر وقت به تلاش خود برای جذب مستشاری مالی از آمریکا ادامه داد. هرچند که پیش‌تر قرار بود که آمریکا و انگلستان به خاطر ایران به جان هم نیفتند؛ اما هیچ‌کدام از طرفین حاضر به کناره‌گیری نبودند. همان‌طور که لحن مایوسانه تلگرام نشان می‌دهد، اخذ وام از آمریکا؛ استخدام مستشاران آمریکایی؛ و سعی واهی قوام برای به دست آوردن «مدرک مستندی از حسن نیت آمریکا» تلاش بی‌ثمری بیش نبود. قوام و مجلس برای نجات ایران از ورطه دیکتاتوری رضاخان- که به کمک انگلیسی‌ها به سرعت دهان باز می‌کرد- به این تلاش دست زده بودند. اما مدرک حسن نیت آمریکا هرگز رو نشد.

گویا آمریکایی‌ها پیشنهاد بریتانیا را برای اینکه «نگذاریم ایرانی‌ها ما را به جان همدیگر بیندازند» پذیرفته بودند. پیش از این، سر پرسی لورن، وزیر مختار بریتانیا، مراتب ناخشنودی دولتش را از احتمال کمک آمریکا به ایران، مستقیما به اطلاع سی. ون اچ. انگرت، کاردار آمریکا در تهران، رسانده بود.

تلگرام انگرت این نکته را به خوبی نشان می‌دهد: «همین حالا نامه محرمانه‌ای از وزیر مختار بریتانیا دریافت کردم که حکایت از تعجب ایشان از تصمیمی داشت که مجلس در ارتباط با وام گرفته است، زیرا «طبق گفته ایشان] رییس‌الوزرا «از زمان ورودم [به تهران] درباره شرایط مورد نظر دولت متبوعم برای تسهیل اعطای وام [به ایران] از منابع بریتانیایی در حال مذاکره بوده، علاوه بر اینکه سر اوکلند گدیس با وزارت امور خارجه آمریکا بر سر این مساله به توافق رسیده است که نگذاریم ایرانی‌ها ما را به جان همدیگر بیندازند. از منابع موثق شنیده‌ام که رییس‌الوزرا و وزیر مختار بریتانیا عملا بر سر شرایط اعطای وام از انگلستان به ایران به توافق رسیده بودند.»

انتصاب میلسپو- ۱۹۲۲

به‌رغم مخالفت انگلیسی‌ها، قوام به تلاش خود برای استخدام یک مشاور مالی از آمریکا ادامه داد. قوام در تلگرام دیگری که برای علائی فرستاد، به او دستور داد بلافاصله قرارداد میلسپو را امضا کند: «مجلس در نشست امروزش مورخ ۲۳ ماه اسد (۱۵ اوت) با افزودن کلمه «انتصاب» به ماده ۶ قرارداد و اختیارات مدیرکل مالیه‌ها موافقت کرد.

این مطلب را به دکتر میلسپو اطلاع بدهید و بدون فوت وقت قرارداد ایشان را امضاء بفرمایید. قوام‌السلطنه.» شخصی که به مدیریت کل مالیه‌های ایران منصوب شد، دکترآرتور چستر میلسپو (۱۹۵۵-۱۸۸۳) نام داشت که اقتصاددانی ۳۸ ساله و تحصیلکرده دانشگاه جان هاپکینز بود. میلسپو علاوه بر مسوولیت‌های دانشگاهی سمت مشاور اقتصادی وزارت امور خارجه آمریکا را هم داشت و همان وزارتخانه او را برای احراز این پست توصیه کرده بود. میلسپو در ماه نوامبر ۱۹۲۲ وارد ایران شد و در ماه اوت ۱۹۲۷ ایران را ترک کرد. بعدها آنهایی که مسوول خروجش از ایران بودند، خائن به وطن لقب گرفتند.

میلسپو از همان ابتدا با خصومت انگلیسی‌ها و آلت دست‌شان، رضاخان، مواجه شد. معمولا قوام را به دلیل نقشی که در حل بحران آذربایجان در سال‌های ۴۶-۱۹۴۵ داشت ستایش می‌کنند؛ ولی تلاش‌های جانانه‌اش برای نجات ایران از دیکتاتوری نظامی بی‌رحمانه‌ای که داشت روی ایران سایه می‌انداخت نیز، درخور ستایش است. انگلیسی‌ها از همان ابتدا دست به کار شدند و چوب لای چرخ هیات مستشاری گذاشتند؛ بنابراین شکست هیات از قبل مسلم بود. رضاخان نیز با حمایت و دلگرمی‌های حامیان انگلیسی‌اش، با هیات مالی آمریکایی شاخ به شاخ شد.

میلسپو در کتاب خود (۱۹۴۶)، به دلیل اینکه ندانسته ابزاری برای تحکیم دیکتاتوری رضاخان شده بود خودش را ملامت می‌کند: «اصلاحات مالی ما به رضاخان کمک کرد تا دیکتاتوری‌اش را تحکیم کند.» با وجود این، هیات میلسپو توجه عمیق وزارت امور خارجه و سفارت آمریکا را به مسائل ایران جلب کرد؛ به نحوی که هم‌اکنون آرشیو مفصلی از مکاتبات میلسپو، سفارت آمریکا در ایران و وزارت امور خارجه آمریکا باقی مانده است.

علاوه بر این، گزارش‌های سه ماهه میلسپو درباره شرایط اقتصادی و مالی ایران در طول سال‌های ۱۹۲۳-۱۹۲۷ اطلاعات جامعی را درباره شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران شامل می‌شود.

خصومت انگلیسی‌ها با میلسپو و هیات آمریکایی

از همان ابتدا، مقامات آمریکایی از خصومت انگلیسی‌ها با هیات آمریکایی و میلسپو کاملا آگاه بودند. از گزارش‌های موجود به وضوح پیداست که کاسه صبر آمریکایی‌ها از دست توطئه‌های انگلیس بر ضد هیات آمریکایی لبریز شده بود. تامس آر. اوونز، کنسول آمریکا در بغداد، اینطور به نگرش انگلیسی‌ها نسبت به میلسپو اشاره می‌کند: «انگلیسی‌های زیادی در بغداد آرزوی موفقیت مستشاران آمریکایی را کرده‌اند، ولی کاملا پیداست که بیشترشان به طعنه حرف می‌زنند و صداقتی در گفتارشان نیست. همه قرائن حاکی از آن است که انگلیسی‌ها واقعا دلشان نمی‌خواهد هیات موفق شود و پنهانی دست به کار شده‌اند که به نتیجه دلخواهشان برسند.»