همسایهها - ایران بین تزاریسم و کمونیسم -۱۷
دور نگهداشتن ایران از نفوذ کمونیستها
نویسنده متن حاضر در کالبدشکافی خود و برای نشان دادن نقش تزارها و بلشویکها در ایران ناگزیر است به نقش انگلیسیها نیز اشاره کند. لرد کرزن انگلیسی میاندیشید برای دور نگهداشتن ایران از نفوذ کمونیسم روسی باید به آبادانی و عمران این سرزمین کمک کند، ارتش نیرومندی تاسیس کند و...
وثوقالدوله
نویسنده متن حاضر در کالبدشکافی خود و برای نشان دادن نقش تزارها و بلشویکها در ایران ناگزیر است به نقش انگلیسیها نیز اشاره کند. لرد کرزن انگلیسی میاندیشید برای دور نگهداشتن ایران از نفوذ کمونیسم روسی باید به آبادانی و عمران این سرزمین کمک کند، ارتش نیرومندی تاسیس کند و... احساسات ایرانیها در مخالفت با این قرارداد بر اثر تبلیغات بسیار جریحه دار شده بود و افکار عمومی و مطبوعات آن را قرارداد تحتالحمایگی ایران و احمدشاه را بهعنوان یک دست نشانده تلقی کرده بودند.
اگر بخواهیم طبق برداشتها و تحلیلهای برخی از نویسندگان از جمله شائول بخاش (دانشگاه میسون آمریکا) و پروفسور پیترآوری (دانشگاه کمبریج) به قضیه بنگریم و فارغ از تعصبات و هیجاناتی که در آن روزگاران آشفته بر ایران حاکم بود، آن را حلاجی کرده و اینک که سر و صدا و گرد و غبارهای آن موقع فرو نشسته است، بار دیگر به قرارداد ۱۹۱۹ با لحاظ کردن محذورات و شرایط زمان خود، بازنگری کنیم شاید به اندازه سیاست سازان آن زمان، آشفته نشویم.
در این قرارداد علاوه بر نکات منفی، پارهای نکات قابل تامل هم وجود داشتند که اگر نگرانیهای انقلاب کمونیستی در روسیه نبود و اگر تحولات در حال شکلگیری در نظام بینالمللی نبود، در شرایطی که ایران در بدترین و ضعیفترین وضعیت اقتصادی و سیاسی بود و انگلستان بدون رقیب ایران را در اشغال داشت، تحقق شرایطی بیش از آن، آنقدرها هم مقدور نبود.
در شرایط بعد از جنگ جهانی اول، اوضاع بد اقتصادی و نگرانی از سرایت افکار انقلابی و اولویت یافتن مسائل اجتماعی و کارگری، حتی موجب شد حزب محافظه کار با وجود داشتن اکثریت کرسی در مجلس عوام نتواند قدرت را حفظ کند و دو سه سال پس از پایان جنگ کابینه اقلیت رمزی مک دونالد از حزب کارگر برای اولین بار کابینه را تشکیل داد.
البته مقاومتها و مخالفتهای ملیون و مرحوم مدرس در مجلس شورای ملی ایران نیز در لغو قرارداد وثوقالدوله بسیار موثر بودند.
در سالهای بعد از جنگ، استراتژی جهان غرب به رهبری انگلیس و فرانسه، ایجاد رژیمها و کشورهای کوچک و بزرگ در اطراف دولت بلشویکی روسیه و ایجاد یک نوع کمربند و قرنطینه بهداشتی Cordon Sanitaire برای جلوگیری از سرایت آتش کمونیسم به کشورهای سرمایهداری و اقمار آنان بود. این شبیه همان استراتژی بود که بعد از جنگ دوم جهانی به توصیه George F. Kennan تحتعنوان دکترین یا سیاست Containment Policy توسط آمریکا در قبال جهان کمونیست با اندک تفاوتی دنبال شد.
لرد کرزن در نظر داشت برای ملل شرق و جهان سوم الگو و نمونههایی با معیارها و ارزشهای سرمایه داری، در مقابل جذابیتهای شعارها و ایدئولوژی کمونیستها برای ملل محروم بهوجود آورد. ایران اضطراریترین مورد و در عین حال مناسبترین کشور برای ساختن چنین نمونهای بود و کرزن میتوانست به آرزویش جامه عمل بپوشاند.
ضمن اینکه جنگ جهانی اول موجب شد که اهمیت استراتژیک نفت ایران برای صنایع و نیروی دریایی بریتانیا بر همگان آشکار شود و تقبل ریسک و هزینه بیشتری را موجه میکرد.
بهموجب مواد این قرارداد که در نهم اوت ۱۹۱۹ در ابتدا بیسر و صدا امضا شد، ضمن تعهد بریتانیا به احترام به استقلال و تمامیت ارضی ایران، انگلستان قول داده بود که با هزینه دولت ایران خدمات مستشاران مورد نظر ایران را پس از تبادل نظر دو کشور، برای چند سازمان نیازمند آن تامین کند. نوع استخدام بستگی به توافق دولت ایران و مستشاران داشت.
در قرارداد توافق شده بود که به هزینه دولت ایران، افسران، مهمات و تجهیزات قشون ایران از سوی انگلستان فراهم شود. این تجهیزات که ضرورت آن توسط کمیسیون مشترک نظامی دو کشور تعیین میشود در ارتش متحدالشکلی که دولت ایران قصد تشکیل آن جهت حفظ نظم و دفاع از سرحدات دارند بهکار گرفته خواهد شد.
برای تامین مالی این طرح، دولت بریتانیا به دادن یک قرضه اقدام یا برای اخذ وام برای دولت ایران کمک خواهد کرد تا تکمیل مذاکرات برای چنین وامی، دولت انگلستان از جانب خود، پول لازم برای انجام اصلاحات را پرداخت خواهد کرد.
این قرارداد موجب میشد که بریتانیا عمدهترین قدرت خارجی در ایران باشد و ارتش و مالیه ایران راتحت کنترل بگیرد.
ولی به هر حال امنیت و اقتصاد مقولاتی بودند که ایران از هم پاشیده آن زمان به آن نیاز داشت تا بتواند تا حدودی توسعه و پیشرفت ایران را تامین کند. کشوری که لرد کرزن معتقد بود بهترین و مستعدترین کشورها است و خداوند او را از آسمان به زمین فرستاده است تا رفاه و امنیت ایران را تامین کند؟!
تا قبل از استقرار کمونیسم در روسیه و در زمان نایبالسلطنگی لرد کرزن در هندوستان و حتی تا یک قرن قبل از آن در زمان ناپلئون، سیاست همیشگی بریتانیا این بود که دور تا دور هندوستان مناطق حائلی از بیابانهای برهوت و خالی از قدرت بهوجود آید و تا آنجا که مقدور باشد کشورهای همسایه هندوستان از نظر قشون و قدرت نظامی به قدری ضعیف باشند که توان بالقوه هیچ تهاجمی علیه هندوستان نداشته باشند.
ارسال نظر