نفت ایران - فساد مالی در تاریخ معاصر ایران -۲
هزینه همسران و دختران شاه
ساختار حکومتی اقتصاد ایران که از دیرباز تاریخ بر مناسبات کسب و کار حاکم بوده و استبداد حکومتهای تکنفره قاجار و پهلوی، از دلایل پیدایی و رشد فساد اقتصادی به حساب میآیند. نویسنده برای اثبات این ادعا به مصداق جالبی اشاره میکند... شاه قاجار ۸۵ زن داشت که به زنان درجه اول هر ماه ۷۵۰ تومان، زنان درجه دوم هر ماه ۲۰۰ تا ۵۰۰ تومان و به دخترانش هر ماه ۴۰۰ تومان حقوق داده میشد...
حسن دادگر
ساختار حکومتی اقتصاد ایران که از دیرباز تاریخ بر مناسبات کسب و کار حاکم بوده و استبداد حکومتهای تکنفره قاجار و پهلوی، از دلایل پیدایی و رشد فساد اقتصادی به حساب میآیند. نویسنده برای اثبات این ادعا به مصداق جالبی اشاره میکند... شاه قاجار ۸۵ زن داشت که به زنان درجه اول هر ماه ۷۵۰ تومان، زنان درجه دوم هر ماه ۲۰۰ تا ۵۰۰ تومان و به دخترانش هر ماه ۴۰۰ تومان حقوق داده میشد... فساد مالی در عصر قاجار
ایران چه در عصر قاجار و چه قبل از آن ضربههای بسیاری از فساد مالی و عواقب آن مانند فقر و تبعیض خورده است. قراردادهای ترکمانچای، گلستان، تالبوت، دارسی و تشکیلات فراماسونری، کاپیتولاسیون و انقلاب سفید، همه به نوعی باجدادن به بیگانگان و سوءاستفادههای مالی توسط ایادی داخلی و خارجی بوده است که گوشههایی از فساد مالی را نشان میدهد. در این میان مبارزان بسیاری بودند که در راستای مبارزه با مفاسد مالی و خلاصی کشور از این معضل، جان خود را از دست دادند؛ امیرکبیر از سردمداران چنان مبارزاتی بود و تاریخ گواه آن است که چه بر سر او آوردند.
داستان به قتل رسیدن امیرکبیر حکایت از نارضایتی عاملان فساد در دستگاه حکومتی ناصرالدین شاه دارد؛ چرا که اقدامات اصلاحی او باعث قطع دستدرازیهای بسیاری بر اموال عمومی و بیتالمال شد. بعدها نیز آیتالله کاشانی، مصدق، مدرس، حضرت امام(ره) از دیگر بزرگانی بودند که به مبارزه علیه فساد دستگاه حاکمه پرداختند.
سلاطین قاجار جملگی مرتکب اعمال فسادآلودی بودند که هر یک به نوعی پرده از چهره فاسد آنان برمیداشت. در تاریخ آمده که آغامحمدخان قاجار برای به دست آوردن جواهرات نادری دست به جنایتهای بسیاری در خراسان زد؛ از جمله اینکه حاکم خراسان را در فجیعترین شکل به قتل رساند.
دستاندازی به بیتالمال، باجگیری و نیز سوءاستفادههای مالی به وفور وجود داشت. بیشتر ماموران دولتی حاضر به گرفتن رشوه بودند و حاکمان محلی نیز به این امر مبادرت داشته و به ثروتاندوزی مشغول بودند. آنها در نخستین فرصت، مبالغی را که برای خرید مقام خود پرداخته بودند، از مردم طلب میکردند. در این دوران برخی افراد با پرداخت رشوه، به القاب خاصی منتسب میشدند که هرگز شایسته آن نبودند. این القاب حتی به اشخاص غیرممیز نیز داده میشد.
چنین وضعیتی در دوران سلطنت مظفرالدین شاه و ناصرالدین شاه قاجار نیز وجود داشت؛ حاکمان قاجار برای پرشدن خزانه دولت، هر ساله حکام ایالات را تغییر میدادند و از این انتصابات رشوههای فراوانی میگرفتند. حاکمان محلی نیز کارهای اداری را به اشخاص متمول میفروختند و از این راه بر اموال عمومی قیمومیت داشته و چپاولهای بسیار میکردند.
در پایان این بحث یادآوری این نکته ضروری به نظر میرسد که دستیازی به اموال عمومی و حیف و میل بیتالمال، در راه خوشگذرانی و عشرت شاهان قاجار صرف میشد. رفتارهای ناصرالدین شاه از نمونه این چپاولها است.
بنا به قولی روزی که او کشته شد، هشتاد و پنج زن داشت که زنهای درجه اول ماهی ۷۵۰ تومان، درجه دوم بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ تومان و درجه سوم بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ تومان از خزانه دولت پول میگرفتند؛ حقوق دخترهای بزرگ شاه نیز تا ۴۰۰ تومان در ماه بود و کسی هم حق اعتراض نداشت. این است نمونههایی از وضعیت کشور ما در عصر قاجار که چگونه سلاطین و حاکمان دولتی و محلی به راحتی مرتکب فساد میشدند. با کودتای رضاخان عمر حکومت قاجار به پایان میرسد و دوران استبدادی رضاخان و حکومت پهلوی با ویژگیهای خاص خود آغاز میشود.
فساد مالی رضاخان، پهلوی اول
در زمان رضاخان نیز فساد نه تنها کم نشد، بلکه بیشتر از قبل نیز صورت گرفت و حتی با استبداد و اختناق بیشتری هم شایع شد. درخصوص شخصیت رضاخان در تاریخ ایران آمده است: «وقتی او در سوم اسفند ۱۲۹۹ کودتا کرد و در سال ۱۳۰۴ به سلطنت رسید، نه ملکی داشت، نه کارخانه و نه دارایی قابل ذکری و در سال ۱۳۲۰ املاک سلطنتی او حدود دو هزار ملک شش دانگ برآورد شد که از راههای مفسدهآمیزی چون غصب، خرید به اجبار و چپاول به دست آمده بود.» در آن زمان رضاشاه با تصرف اموال و املاک مردم، بزرگترین مالک ایران شده بود و تمام چرخهای حیاتی کشور را در جهت منافع شخصی خود به حرکت درمیآورد. مرگ در انتظار کسانی بود که حاضر نبودند املاک خود را تقدیم شاه کنند.
در تاریخ آمده است که او باجهای هنگفتی میگرفت و در حالی که طبقه سرمایهدار، تجار، انحصارگر و مقربان سیاسی را غنی میکرد، تورم و مالیاتهای سنگین و سوءاستفادهها و مفاسد مالی، سطح زندگی مردم را کاهش میداد. جنون ثروت، رضاخان را آنقدر از خود بیخود کرده بود که تنها به غصب املاک مردم، برقراری انحصارات و کارخانهداری ختم نمیشد، بلکه اعتبارات و بودجه مملکتی و بهویژه درآمد کشور از نفت، بدون هیچ حساب و کتابی در اختیار شخص شاه بود و او به میل و اراده خود از آن برداشت نموده و حیف و میل میکرد.
فساد مالی شخص رضاخان و مفاسد بیشمار مقامات بلندپایه باعث شد، تصدی مشاغل و پستهای بالای دولتی و حکومتی تنها در دست عدهای محدود جابهجا شود.
در تاریخ آمده است: «اداره سیصد شغل سطح بالای مملکتی فقط در اختیار ۷۰ الی ۸۰ نفر از سیاستمداران قدیمی و بانفوذ بود که به جز چند مورد، سن همه آنها از ۵۰ یا ۶۰ سال بیشتر بود.» چنین وضعیتی در طول سلطنت رضاخان به وفور دیده میشد؛ استبداد، فقر، تبعیض و بحرانهای اقتصادی بر شدت وخامت شیوع مفاسد مالی افزوده بود.
ارسال نظر