نقش عوامل اقتصادی در آسیبپذیری نظام مشروطه -۲
عمر کوتاه بنگاهها و نظام عشایری
چرا ایران نتوانست زاد و رشد اقتصادی همانند کشورهای معاصر خود در قرن نوزدهم را تجربه کند؟ نویسنده متن حاضر به ۳ دلیل اشاره کرده است: عمر کوتاه بنگاههای صنعتی و اقتصادی بازرگانان و صنعتگران ایرانی، تعارض اقتصاد مدرن با سرشت و خواستهای عشایر و ایلات که شاهان قاجار از دل آنها بیرون آمده بودند و فقدان نهادهای مدنی... عمدهترین شاخصهای سوقیافتن روند تحولات اقتصادی ایران در سده نوزدهم به سمت وابستگی و حاشیهای شدن (perpheralization) را چنین میتوان برشمرد؛ تبادل مواد خام و اولیه ایران (تریاک، برنج، پنبه، توتون، تنباکو، ابریشم، پشم و...) با فرآوردههای صنعتی اروپا، کنترل اروپاییان بر تجارت، تحمیل شرایط کاملهالوداد در قراردادهای تجاری توسط دول بزرگ، کسب امتیازات اقتصادی و معافیتهای گمرکی توسط دولتهای استعماری. اگر به شاخصهای مذکور و توضیحات مختصری که درباره اقتصاد عصر قاجاریه بیان شد، برخی ویژگیهای سرشتی اقتصاد ایران را اضافه کنیم، آنگاه تصویر کاملتری از اوضاع اقتصادی این دوره بهدست خواهد آمد.
کوتاهمدتبودن اقتصاد سیاسی ایران
بهرغم بروز تحولات مقطعی در تاریخ اقتصادی ایران، سرشت اقتصاد سیاسی کشور همچنان تغییر اساسی پیدا نکرد و در واقع به همان ترتیبی ماند که برخی صاحبنظران آن را اقتصاد سیاسی «جامعه کوتاهمدت» خواندهاند و این کوتاهمدتبودن را زاییده بنیان خودکامه حکومت ایران دانستهاند.
در طول تاریخ، رشد پایدار اقتصادی، شرط توسعه اقتصادی بوده و تاریخ اقتصادی کشورهای پیشرفته نشان میدهد انباشت درازمدت سرمایه زمینهساز رشد پایدار و دگرگونی اجتماعی است. در واقع رشد کوتاهمدت میتواند موجب هر چیزی جز توسعه اقتصادی شود. این در حالی است که در ایران با وجود قدمت تجارت داخلی و بینالمللی، هیچگاه انباشت درازمدت سرمایه تجاری که میتوانست به انباشت سرمایه فیزیکی، کشاورزی و صنعتی بینجامد، صورت نگرفت؛ زیرا طبقات ثروتمند ایرانی، در زمینه تجارت از امنیت و حمایتهای لازم برخوردار نبودند. البته تجار ایرانی در اواخر قاجاریه فعالیتهای بازرگانی خود را گسترش دادند و حتی به رقابت با تجار خارجی برخاستند. آنها حتی اقداماتی برای تاسیس بانکهای ایرانی به عمل آوردند تا با بانکهای روسی و انگلیس به رقابت برخیزند و دست خارجیها را از بازار پولی کشور کوتاه کنند.
رشد شتابان بازرگانی خارجی، سبب شد تجار ایرانی در امور صنعتی سرمایهگذاری کنند و در عرصه تاسیس کارخانه فعال شوند؛ اما اینگونه اقدامات آنان نیز دستاوردهای عمدهای به بار نیاورد و دستاورد آن در کل بسیار محدود و ناموفق بود. نگاهی به مشخصات و سرنوشت کارخانههایی که در این دوران تاسیس شدند، نشان میدهد تنها کارخانههایی موفق بودند که به آمادهسازی محصولات کشاورزی میپرداختند؛ مانند کارخانههای پنبهپاککنی؛ در صورتی که کارخانههایی که با مصنوعات خارجی رقابت داشتند، مانند کارخانههای ریسندگی، بافندگی و کارخانه قند با شکست روبهرو شدند.
این امر نیز بهگونهای دیگر یادآور شاخصهای وابستگی اقتصاد ایران است؛ زیرا کارخانههای پنبهپاککنی، مواد اولیه و خام مورد نیاز دولتهای بزرگ را آماده میکردند و از اینرو ادامه کار آنها برای دول استعماری نه تنها زیان نداشت بلکه سودآور بود؛ بنابراین عمده فعالیت تجار در حوزه گردآوری و صدور موادخام برای بازارهای خارجی متمرکز شد.
نکته مهم دیگر، گرایش شدید تجار به سرمایهگذاری در املاک مزروعی بود و این مساله باعث شد آنها از مسیر اصلی فعالیتهایشان منحرف شوند.
تعارض ساختاری میان نظام ایلی و نظام مشروطه
جامعه ایلی ایران در کنار جامعه روستایی و شهری یکی از گستردهترین ساختارهای اجتماعی ایران را تشکیل میدهد. یکی از مشهورترین سلسلههای ایلی که بر ایران حکومت کردند، همان ایل قاجار بودند که عصر حاکمیت آنها با اوجگیری پیشرفتهای علمی ــ تکنیکی اروپا بر ایران مصادف گردید.
ماهیت ایلی نظام قاجاریه، به مانع عمدهای بر سر راه شکلگیری نهادهای نظام مشروطه، ثبات سیاسی، تمرکز دولت و رشد سرمایهداری در ایران تبدیل شد. افزون براین، وجود ایلات متعدد و پراکندهبودن آنان در مناطق مختلف کشور، امنیت کاروانهای تجاری و راهها را به خطر انداخته بود.
فقدان مولفههای مدنی اجتماعات شهری در ایران
مارکس و انگلس در یکی از آثارشان ضمن اشاره به تضادهای شهر و روستا، مهمترین مولفههای اجتماعات شهری را اینگونه بیان کردهاند: «تضاد میان شهر و روستا با گذار از توحش به تمدن، از سازمان قبیلهای به دولت، از حکومت منطقهای به ملت ظاهر شده است و در سراسر طول تاریخ تا زمان ما، پایدار مانده است. وجود شهر ملازم وجود دستگاه اداری، پلیس، مالیات و نظایر آنها و در یک کلمه ملازم سازمان اجتماعی و لذا سیاست به طور کلی است... از اینرو شهر، محصول تمرکز جمعیت، ابزارهای تولید، سرمایه، لذتها و نیازها است... .»
ماکس وبر مشخصههای شهرهای اروپایی را چنین ذکر کرده است: ۱- برج و بارو ۲- بازار ۳- دادگاهی مستقل و برخوردار از حداقل قوانین داخلی مستقل ۴- اتحاد و اشتراک نسبی ۵- حداقل استقلال داخلی جزئی و قدرت اداره امور به وسیله کارگزارانی که برگزیده بورژواها باشند، حالآنکه جز مواردی چون بازار و بارو، شهرهای ایران درکل فاقد نهادهای مستقل مدنی و شاخصههای اجتماعات شهری بودند.
ارسال نظر