قاجاریه و جزایر سهگانه-۵
شاه عباس، نادر شاه و جزایر خلیجفارس
جزیرههای خلیج فارس به لحاظ موقعیت استراتژیک در طول تاریخ بسیار پر اهمیت بودهاند. کشورهای استعمارگری مثل انگلستان، پرتغال و هلند این اهمیت را درک کرده و در مقاطع گوناگون بر سر آن با یکدیگر و با ایران که صاحب بلامنازع این جزایر است نبرد میکردند. در متن حاضر با اشارهای به رویدادهای مرتبط با جنگهای طولانی بر سر این مناطق، یادآور شده است که شاهان صفوی به ویژه شاه عباس و پس از آنها نادر شاه نیز توانسته بودند تسلط بی چون و چرای ایران را در جزایر گوناگون خلیج فارس نشان دهند...
تندیسی از نادرشاه افشار در آرامگاه وی
جزیرههای خلیج فارس به لحاظ موقعیت استراتژیک در طول تاریخ بسیار پر اهمیت بودهاند. کشورهای استعمارگری مثل انگلستان، پرتغال و هلند این اهمیت را درک کرده و در مقاطع گوناگون بر سر آن با یکدیگر و با ایران که صاحب بلامنازع این جزایر است نبرد میکردند. در متن حاضر با اشارهای به رویدادهای مرتبط با جنگهای طولانی بر سر این مناطق، یادآور شده است که شاهان صفوی به ویژه شاه عباس و پس از آنها نادر شاه نیز توانسته بودند تسلط بی چون و چرای ایران را در جزایر گوناگون خلیج فارس نشان دهند... تیمورگورکانی در حمله خود به ایران سراسر کشور و همچنین ایالت فارس و بنادر و جزیرههای خلیجفارس ــ از جمله ابوموسی و تنبها ــ را به تصرف خود درآورد. تیموریان خراج این جزایر را تا سال ۸۷۳.ق که در ایران حکومت داشتند، توسط حکومت فارس دریافت مینمودند. با این وجود از منابع چنین برمیآید که در دوره تیموریان و ایلخانان مغول هرچند تمام ایران، از جمله خلیجفارس و جزایر آن، تحت حاکمیت آنان قرار داشت، اما حکومت ایشان بر جزایر خلیجفارس به واسطه حکمرانان محلی ایرانی اعمال میشده است.
پس از انقراض حکومت ایلخانی در ایران و بروز دورهای از هرجومرج، سرانجام صفویان حکومت را در ایران به دست گرفتند و تا مدتهای طولانی قدرتمندانه به این حکومت خود ادامه دادند؛ اما البته صفویان جهت استقرار پایههای حکومت خویش مجبور به جنگ و ستیز با دولتهای قدرتمند در همسایگی خود بودند. این امر موجب شد آنان برای مدتهای طولانی از سواحل و جزایر واقع در خلیجفارس غافل شوند.در همین زمان، شاهد ورود اولین قدرتهای استعماری به منطقه هستیم. با ورود پرتغالیها به دریای پارس تمامی جزایر از جمله ابوموسی و تنبها به اشغال نیروی دریای پرتغال درآمد. بهتدریج انگلیسیها و هلندیها نیز در خلیجفارس پیدا شدند. در فعل و انفعالات همین دوره، پادشاه هرمز که تا آن زمان خراجگزار بنادر و جزایر خلیجفارس و تابع دولت مرکزی ایران بود، پذیرفت که تحت حاکمیت پادشاه پرتغال قرار گرفته و خراجگزار او باشد و این چنین بود که جزایر منطقه از جمله جزایر سهگانه به تصرف پرتغال درآمد. از سوی دیگر، پادشاه صفوی که همیشه منتظر فرصت بود تا پرتغالیها را از خلیجفارس و جزایر و سواحل آن اخراج کند، برای این منظور ناچار با یکی از دولتهای اروپایی برخوردار از نیروی دریای قدرتمند متحد گردید. با ورود کشتیهای کمپانی هند شرقی به خلیجفارس بهنظر میرسید فرصتی که شاهعباس در جستوجوی آن بود فراهم شده است. سرانجام در سال ۱۶۰۲.م شاهعباس توانست پرتغالیها را از بحرین اخراج کند. بندر گمبرون نیز با تلاش سپاهیان ایران به فرماندهی امامقلی تسخیر و پرتغالیها از آنجا رانده شدند و قلعههای نظامی آنها با خاک یکسان گردید. شاهعباس همچنین موفق شد در سال ۱۶۲۰ راسالخیمه را تصرف نماید. با شکست نیروی دریایی پرتغال در جنگ دریایی ۱۶۲۵.م از نیروی انگلیس و سپس اخراج آنها از عمان و مسقط در ۱۶۶۰.م، به یکصدوپنجاهسال تفوق پرتغالیها در خلیجفارس برای همیشه خاتمه داده شد. علاوهبراین، در اواخر دوره صفوی، هلندیها نیز بهتدریج موقعیت خود را در خلیجفارس به نفع انگلیسیها از دست دادند و انگلیسیها به بهانه سرکوبی دزدان دریایی سلطه خود بر خلیج فارس را برقرار کردند. جالبآنکه حضور دزدان دریایی عرب در صحنه سیاسی خلیجفارس از اواخر دوره صفویه، شروع میشود و تا سالها ادامه مییابد. تحرکات این دزدان دریایی تاثیرات متعددی بر معادلات سیاسی خلیجفارس و جزایر آن بر جای گذاشت که در جای خود به آنها بیشتر پرداخته خواهد شد.در کل میتوان گفت در تمام دوران سلسله صفوی، جز صدوپنجاهسال نخست آنکه سواحل و جزایر خلیجفارس در اشغال قوای دریایی پرتغال بود، تمامی جزایر منطقه و از جمله جزایر سهگانه خراجگزار دولت ایران به شمار میرفتند. سقوط سلسله صفویه به دست افغانها و هرجومرج ناشی از آن برای مدتی این فرصت را به برخی دزدان دریایی داد که به تصرف برخی جزایر اقدام کنند. حکومتهای محلی عرب در بخش جنوبی خلیجفارس نیز توانستند تا حدودی از زیر نفوذ حاکمیت ایران خارج شوند، اما سرانجام نادر در صحنه سیاسی کشور ظاهر شد و توانست ضمن سرکوب افغانها، تاج و تخت را نصیب خود کند. وی در یکی از اقدامات مهم خود دستور تشکیل نیروی دریایی را داد و نهایتا با ایجاد یک ناوگان قدرتمند دریایی، بحرین و عمان را به تصرف درآورد و نقش ارزندهای در انتظام خلیجفارس ایفا نمود. عدهای وجه تسمیه راسالخیمه را وجود خیمههایی میدانند که لشکریان نادرشاه در این منطقه زده بودند تا بتوانند آمدوشد کشتیها را در تنگه هرمز کنترل کنند. در زمان نادر مجموعا چهار حمله نظامی جهت تصرف کرانههای جنوبی و جزایر خلیجفارس صورت گرفت.
بررسی مالکیت جزایر تنب و ابوموسی به صورت انفرادی و دقیق و باتوجه به نبود اسناد تاریخی فراوان چندان آسان نیست. اما آنچه مسلم است و از اسناد موجود برمیآید، آن است که در زمان حکومت نادر، ایران بر مسقط و عمان و راسالخیمه دست یافت. بدیهی است بهطریق اولی همانگونه حاکمیت ما بر سرزمینهای کرانه جنوبی خلیجفارس مسجل گردیده بود، جزایر مابین سرزمینهای شمالی و جنوبی و ازآنجمله جزایر سهگانه در حاکمیت ایران بوده است. چنانکه نادرشاه افشار در سال ۱۱۴۷.ق لطیفخان دشتستانی را به حکومت ایالت دشتستان، شولستان و کاپیتانی کل سواحل، بنادر و جزایر خلیجفارس منصوب کرد، لطیفخان نیز جزیره کیش و دیگر جزایر، از جمله ابوموسی و تنبها را از وجود دزدان دریایی پاکسازی کرد و در سال ۱۱۴۹.ق به بحرین لشکرکشی نمود و پس از شکست حاکم آن منطقه کلید دژ بحرین را برای نادرشاه فرستاد. پس از مرگ نادر، کریمخان زند نیز در دوران سلطنت خود، بر سراسر خلیجفارس و جزایر آن، از جمله بر ابوموسی و تنبها، اعمال حاکمیت نمود. کریمخان زند همواره نسبت به طوایف عرب خودمختار در سواحل شمالی خلیج فارس از سیاست مدارا و ملایمت تبعیت میکرد. میتوان گفت کریمخان تا حدودی در کسب قدرت از کمک آنان سود میجست. چنین برخوردی از جانب کریمخان سبب گردید قبیلههای عرب، بهخصوص جواسم (قاسمیها) در هر دو کرانه خلیجفارس قدرت بگیرند.
برهمین اساس کریمخان زند مقام ریاست (ضابطی) بندر لنگه را به شیخ صالح، رییس طایفه قاسمی، در آن ناحیه واگذار کرد. هرچند این مقام در سالهای بعد به فرزندان و نوادگان شیخ صالح نیز رسید، اما بدان جهت که این افراد تحت تابعیت ایران بودند، حکومت آنان بههیچ عنوان ناقض اعمال حاکمیت دولت ایران بر این منطقه تلقی نمیگردید. در این دوره جزایر کیش، تنب، ابوموسی، سیری (سری) و بیستوشش جزیره دیگر همگی بخشی از حکمرانی لنگه بودند. البته مبحث قاسمیها بحث بیشتری را میطلبد که در جای خود به آن اشاره خواهد شد.
ارسال نظر