حسن یکتا

سپهسالار اعظم ایران اگرچه در متن قرارداد منعقده برای دادن امتیاز نفت شمال حق و حقوقی برای خود از طرف دولت منظور کرده بود، اما این قرارداد چرا باید برای ۹۹ سال منعقد می‌شد؟ آیا این از تیزهوشی خارجی‌ها بود یا طمع برخی رجال ایرانی؟ نقش خوشتاریا در این قرارداد مهم است که در این بخش با او آشنا می‌شوید. ماده‌ پنجم: برای‌ انجام‌ این‌ کارها که‌ من‌ پیدا کنم‌ یک‌ استخراج‌ نفتی‌ متعهد هستم‌ بدهم‌ به‌ حضرت‌ اشرف‌ از هر پوطی‌ یک‌ کوپیک‌ تا زمانی‌ که‌ نفت‌ حاصل‌ شود در محل‌ اطراف‌ این‌ امتیاز با رعایت‌ ماده‌ سوم‌ این‌ قرارداد که‌ از بابت‌ صد هزار منات‌ مساعده‌ محسوب‌ خواهد شد.

ماده‌ ششم: تمام‌ حقوق‌ در این‌ امتیاز که‌ در شعبان‌ هزار و سیصد و سیزده‌ اعلی‌حضرت‌ مرحوم‌ ناصرالدین‌ شاه‌ واگذار کرده‌ است‌ به‌ من، همچنین‌ خوشتاریای‌ کمپانی‌ آزاد است‌ واگذار کند به‌ یک‌ نفر یا یک‌ تجارتخانه‌ که‌ دارای‌ اوراق‌ سهام‌ باشد. در این‌ صورت‌ قبول‌ کننده‌ این‌ امتیاز به‌ عهده‌ می‌گیرد تمام‌ شرایط‌ این‌ قرارداد را و همچنین‌ قرارداد پولی‌ که‌ منفعت‌ حضرت‌ اشرف‌ تقدیم‌ می‌شود و همچنین‌ تمام‌ موازین‌ قرارداد را.

ماده‌ هفتم: در تمام‌ اطراف‌ که‌ می‌شود نفت‌ استخراج‌ کرد، من‌ که‌ سپهسالار اعظم‌ هستم‌ حق‌ دارم‌ این‌که‌ نگاه‌ دارم‌ یک‌ نفر نماینده‌ برای‌ مواظبت‌ مقدار نفت‌ استخراج‌ شده‌ در هر صورت‌ نماینده‌ حق‌ مداخله‌ در امورات‌ داخلی‌ این‌ اداره‌ را ندارد به‌ جز این‌که‌ ناظر در استخراج‌ نفت‌ باشد.

ماده‌ هشتم: نه‌ من‌ سپهسالار اعظم‌ و نه‌ اشخاصی‌ که‌ از طرف‌ به‌ آنها اختیار واگذار می‌شود به‌ هیچ‌ وجه‌ نمی‌تواند نقض‌ کند این‌ امتیاز را و تعیین‌ بدهند و خوشتاریای‌ کمپانی‌ یا اشخاصی‌ که‌ امتیاز از طرف‌ من‌ به‌ آنها واگذار شده‌ کاملا و مرتبا بایست‌ انجام‌ بدهیم‌ مواد این‌ قرارداد را.

ماده‌ نهم: موعد این‌ قرارداد معین‌ می‌شود در مدت‌ نود و نه‌ سال‌ با همین‌ قرارداد حق‌ تجدید خواهند داشت.

ماده‌ دهم: تمام‌ مذاکرات‌ در باب‌ این‌ قرارداد حل‌ می‌شود در محکمه‌ نه‌ نفری‌ که‌ طرفین‌ نماینده، حکمیت‌ محکمه‌ سه‌ نفری، حکمیت‌ خواهد داشت‌ برای‌ طرفین.

این‌ قرارداد یک‌ ماه‌ پس‌ از امضا در تاریخ‌ ۲۷ فوریه‌ ۱۹۱۶ مطابق‌ با ششم‌ اسفند ۱۲۹۴ به‌ شماره‌ در دفتر ثبت‌ اسناد وزارت‌ امور خارجه‌ ایران‌ به‌ ثبت‌ رسید. به‌ این‌ ترتیب، اولین‌ امتیاز نفت‌ شمال‌ کشور به‌ یک‌ تبعه‌ خارجی‌ واگذار شد، فردی‌ که‌ بعدها نقش‌ بیشتری‌ در صحنه‌ سیاسی‌ ایفا کرد.

خوشتاریا چه‌ کسی‌ بود؟

آرکادی‌ مفودیوویچ‌ خوشتاریا یکی‌ از عناصر مرموز در بازی‌های‌ سیاسی‌ مربوط‌ به‌ نفت‌ شمال‌ ایران‌ بود که‌ با وجود ایفای‌ نقش‌ قابل‌ توجهی‌ در قضیه‌ قرارداد نفت‌ شمال، کمتر شناخته‌ شده‌ است. براساس‌ اطلاعات‌ موجود، خوشتاریا در جوانی‌ باغبان‌ قصر پرنس‌ «الدن‌ بورسکی» یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ شاهزادگان‌ دربار روسیه‌ تزاری‌ بود که‌ به‌ همراه‌ خدم‌ و حشم‌ پرنس‌ در کاخ‌ ییلاقی‌ او در شهر باطوم‌ به‌ خدمت‌ اشتغال‌ داشت. این‌ مرد متوسط‌ اندام، با ابروانی‌ پرپشت‌ و چشمان‌ سیاه‌ و در عین‌ حال‌ بسیار باهوش‌ و زیرک، درصدد برآمد به‌ هر نحو ممکن‌ وضع‌ زندگی‌ خود را تغییر دهد. به‌ همین‌ علت‌ تلاش‌ کرد تا هر چه‌ بیشتر به‌ پرنس‌ نزدیک‌ شود. او که‌ به‌ نقطه‌ ضعف‌ ارباب‌ خود پی‌ برده‌ بود و او را اسیر شهوت‌ و زنبارگی‌ می‌دید، با تدارک‌ بساط‌ عیش‌ و نوش‌ و فراهم‌آوردن‌ دختران‌ و زنان‌ زیباروی‌ برای‌ او، موجبات‌ نزدیکی‌ خود را با پرنس‌ فراهم‌ کرد؛ کاری‌ که‌ برای‌ خوشتاریا ثروت‌ بسیاری‌ به‌ همراه‌ داشت. این‌ وضع‌ ادامه‌ یافت‌ تا این‌که‌ پرنس‌ بورسکی‌ به‌ وزارت‌ کل‌ بهداری‌ روسیه‌ منصوب‌ شد. خوشتاریا فرصت‌ را مغتنم‌ شمرد و از پرنس‌ خواست‌ تا توصیه‌ او را به‌ سفیر روسیه‌ در ایران‌ بکند. با این‌ توصیه‌نامه‌ خوشتاریا مقارن‌ آغاز جنگ‌ اول‌ جهانی‌ به‌ ایران‌ آمد و از سوی‌ پاکلیوفسکی‌ سفیر وقت‌ روسیه‌ در ایران‌ - به‌ گرمی‌ پذیرفته‌ شد. او پس‌ از مدتی‌ توسط‌ سفیر روسیه‌ تقاضای‌ ملاقات‌ با رییس‌الوزرای‌ وقت‌ ایران‌ - مستوفی‌الممالک‌ - را کرد و پس‌ از انجام‌ هماهنگی‌های‌ لازم‌ خوشتاریا با او دیدار و ملاقات‌ کرد. پس‌ از این‌ دیدار اتومبیل‌ و شوفرش‌ را به‌ رییس‌الوزرا اهدا کرد و امتیاز قطع‌ درختان‌ شمال‌ ایران‌ را به‌ دست‌ آورد. به‌ دنبال‌ آن‌ به‌ شمال‌ کشور مسافرت‌ کرد و زیر نظر یک‌ مهندس‌ آلمانی‌الاصل‌ به‌ نام‌ ینورت‌ به‌ طراحی‌ و ساخت‌ چند دودکش‌ عظیم‌ به‌ سبک‌ کارخانه‌های‌ بزرگ‌ اقدام‌ نمود و در اطراف‌ آن‌ چند ساختمان‌ چوبی‌ بنا نهاد و در حالی‌ که‌ کارگران‌ با سوزاندن‌ کاه، دود غلیظی‌ از دودکش‌ها به‌ هوا می‌فرستادند، عکس‌هایی‌ از این‌ دودکش‌ها گرفت. سپس‌ با آلبومی‌ از عکس‌ راهی‌ مسکو شد و اعلام‌ کرد که‌ در ایران‌ کارخانه‌های‌ بزرگ‌ نجاری‌ و تهیه‌ چوب‌ ایجاد کرده‌ است. به‌ این‌ ترتیب‌ با جلب‌ حمایت‌ پرنس‌ الدن‌ بورسکی‌ توانست‌ به‌ فروش‌ سهام‌ اقدام‌ کند و چون‌ پرنس‌ بورسکی‌ هم‌ جزو سهامداران‌ بود، تعداد زیادی‌ از تجار معتبر روسیه‌ نیز به‌ خرید سهام‌ خوشتاریا علاقه‌مند شدند. در نتیجه‌ مبالغ‌ هنگفتی‌ پول‌ به‌ دست‌ آمد. خوشتاریا با در دست‌ داشتن‌ این‌ پول‌ به‌ ایران‌ بازگشت‌ و در منطقه‌ای‌ میان‌ انزلی‌ و رشت‌ یک‌ کارخانه‌ برق‌ و چوب‌بری‌ احداث‌ کرد و راه‌آهن‌ کوچک‌ بین‌ پیر بازار به‌ رشت‌ را بنا نهاد. اما این‌ اقدامات‌ با اوج‌ نهضت‌ جنگل‌ همراه‌ بود. خوشتاریا فرصت‌ را غنیمت‌ شمرد و عمدا تمام‌ کارخانه‌ و دستگاه‌های‌ چوب‌بری‌ را به‌ آتش‌ کشید و با جعل‌ یکسری‌ اسناد و استشهاد محلی‌ و همچنین‌ به‌ کمک‌ پرنس، منافع‌ سهامداران‌ را از بین‌ رفته‌ اعلام‌ کرد. سپس‌ با پول‌ سهامداران‌ که‌ ده‌ میلیون‌ روبل‌ بود، به‌ استانبول‌ رفت‌ و آنجا بانک‌ بزرگی‌ افتتاح‌ کرد. با شروع‌ انقلاب‌ سوسیالیستی‌ در روسیه‌ در سال‌ ۱۹۱۷ و فرار اشراف‌ و شاهزادگان‌ آن‌ کشور به‌ کشورهای‌ همسایه، خوشتاریا به‌ خرید جواهرات‌ این‌ آوارگان‌ پرداخت‌ و از این‌ طریق‌ هم‌ به‌ سرمایه‌ هنگفتی‌ دست‌ یافت. پس‌ از چندی‌ و همزمان‌ با به‌ قدرت‌ رسیدن‌ رضاشاه‌ در ایران، خوشتاریا بار دیگر عازم‌ ایران‌ شد و بنای‌ دوستی‌ با رضا شاه‌ و تیمور تاش‌ را گذاشت. او در گراند هتل‌ ساکن‌ شد و با دادن‌ میهمانی‌های‌ پرخرج‌ برای‌ اشراف‌ و دولتمردان، هر چه‌ بیشتر به‌ آنان‌ نزدیک‌ شد. پس‌ از مدتی‌ در منطقه‌ میان‌پشته‌ قصر مجللی‌ بنا نهاد و در یکی‌ از میهمانی‌ها آن‌ را به‌ رضاشاه‌ پیش‌کش‌ کرد. این‌ قصر در یکی‌ از زمستان‌های‌ سرد که‌ میهمانی‌ بزرگی‌ در آن‌ برپا بود، طعمه‌ حریق‌ شد و از بین‌ رفت‌ و رضاشاه‌ بنای‌ جدیدی‌ را ایجاد کرد که‌ به‌ کاخ‌ میان‌پشته‌ پهلوی‌ معروف‌ شد. با چنین‌ اقداماتی‌ خوشتاریا نفوذ زیادی‌ در میان‌ دولتمردان‌ ایران‌ یافت‌ و با استفاده‌ از نفوذ روسیه‌ در ایران، به‌ کسب‌ امتیاز نفت‌ در مناطق‌ مختلف‌ کشور به‌ ویژه‌ در شمال‌ و سمنان‌ پرداخت و همان‌ طور که‌ پیش‌ از این‌ بیان‌ شد، اولین‌ امتیاز نفت‌ را از محمدولی‌خان‌ تنکابنی‌ به‌ دست‌ آورد.