اهمیت دو تنب بزرگ و کوچک
این پرسشی است که نویسنده متن حاضر با استناد به موقعیت خلیجفارس توضیح داده است. به این معنی که خلیجفارس به مثابه یک منطقه ژئوپلتیک و محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا، بزرگترین منابع نفتی را دارد و هر منطقهای در این خلیجفارس دارای اهمیت فوقالعاده شده است. در بخش دوم از «قاجارها و جزایر سهگانه» ضمن تشریح وضع جغرافیایی تنب بزرگ و تنب کوچک، نیم نگاهی به تنگه هرمز نیز دارد که میخوانید.
چرا سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی اهمیت دارند؟
این پرسشی است که نویسنده متن حاضر با استناد به موقعیت خلیجفارس توضیح داده است. به این معنی که خلیجفارس به مثابه یک منطقه ژئوپلتیک و محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا، بزرگترین منابع نفتی را دارد و هر منطقهای در این خلیجفارس دارای اهمیت فوقالعاده شده است. در بخش دوم از «قاجارها و جزایر سهگانه» ضمن تشریح وضع جغرافیایی تنب بزرگ و تنب کوچک، نیم نگاهی به تنگه هرمز نیز دارد که میخوانید. تنب بزرگ
جزیره تنب بزرگ در جنوب جزیره قشم و در حد فاصل بندر لنگه و راسالخیمه قرار دارد. این جزیره بین ۱۶/۵۵ و ۱۹/۵۵ درجه طول شرقی نسبت به نصفالنهار گرینویچ و بین ۱۵/۲۶ و ۱۹/۲۶ درجه عرض شمالی واقع شده است. تنب بزرگ از بندر لنگه کمتر از پنجاه کیلومتر فاصله دارد، در حالیکه مسافت آن از کرانههای راسالخیمه هفتاد کیلومتر میباشد. از سوی دیگر تنب بزرگ در کمترین فاصله خود با خاک ایران در ۳۱ کیلومتری جنوب جزیره قشم واقع شده است.
به عبارت دیگر، تنب بزرگ در بخش شمالی خط میانه خلیجفارس واقع میباشد. این جزیره به شکل دایره بوده و وسعت آن چیزی در حدود دوازده کیلومتر مربع تخمینزده میشود. جزیره تنب بزرگ پوشیده از شنزار میباشد که تقریبا خشک و بیآب و علف است. در بخش شمال جزیره تپههایی وجود دارد که مرتفعترین نقطههای آنها به ۵۳متر میرسد.
تنب بزرگ به نامهای تمب گپ، تنب مار و تلمار نیز نامیده شده است. قول معروف آن است که تنب یا تمب واژهای فارسی (دری) یا تنگستانی به معنای تپه میباشد. بر همین اساس به گویش اهالی منطقه این جزیره تنب یا تمبو خوانده میشود. بخش جنوبی جزیره هموار و مناسبترین لنگرگاه جزیره است. در این بخش همچنین برخی گیاهان صحرایی میروید که به مصرف دامهای محلی میرسد. این جزیره تقریبا فاقد آب آشامیدنی است و آب آن از جزیره قشم تامین میگردد، هرچند در گذشته چند حلقه چاه آب نیمهشور در بخش جنوبی آن وجود داشت، اما همگی امروزه خشک شدهاند.
در شمال این جزیره دکل یک فانوس دریایی که در سال ۱۳۳۲ احداث شده، به چشم میخورد. جالب است بدانیم که با تمام تحریفات، به سادگی و با مراجعه به فرهنگ لغات زبان عربی میتوان دریافت که واژه «تنب» به هیچ عنوان در لغت عرب وجود ندارد و این نام صددرصد فارسی و ایرانی بوده و از دوران هخامنشی به این سو در منطقه متداول بوده است.
تنب کوچک
جزیره تنب کوچک در جنوب بندر لنگه و غرب جزیره تنب بزرگ قرار دارد. این جزیره بین ۸/۵۵ تا ۱۰/۵۵ درجه طول شرقی نسبت به نصفالنهار گرینویچ و بین ۱۴/۲۶ تا ۱۵/۲۶ درجه عرض شمالی واقع شده است. این جزیره نیز همچون تنب بزرگ در بخش شمالی خط منصف خلیجفارس قرار دارد. چنانچه فاصله آن از تنب بزرگ دوازده کیلومتر و تا بندر لنگه پنجاه کیلومتر است. در حالیکه فاصله تنبکوچک تا کرانههای راسالخیمه نزدیک به ۹۲ کیلومتر میرسد. وسعت این جزیره نیز حدودا دو کیلومتر مربع برآورد شده است. از همینجا میتوان علت نامیدن آن به تنب کوچک را دریافت. این جزیره تقریبا به شکل مثلث بوده و در حدود ۱۱۰۰ تا ۱۵۰۰ متر عرض دارد. در بخش شمال غربی آن تپه صخرهای تیرهرنگی به چشم میخورد که بلندترین نقطه آن از سطح دریا ۳۵متر میباشد. تنب کوچک دارای کرانههایی با شیب تند و آب و هوای گرم و مرطوب است. تنب کوچک فاقد آب آشامیدنی و غیرمسکونی میباشد. در برخی مناطق آن تنها گیاهان مقاوم در برابر خشکی و شوری میرویند. تنها موجودات زنده این جزیره برخی پرندگان و مارها هستند و از همین رو آن را «تنب مار» نیز نامیدهاند.
درخصوص آب و هوای این جزیره و همچنین در راستای اثبات ایرانیبودن مالکیت و نام جزایر تنب، به بخشی از یادداشتهای جیمزموریه که در اوایل قرن نوزدهم از طریق خلیجفارس به ایران آمده بود اشاره میکنیم: «... روز بیست فوریه ما به نزدیکی دو جزیره به نامهای تنب بزرگ و کوچک رسیدیم. این دو جزیره نامی ایرانی دارند و مربوط به سرزمین ایران هستند. این جزایر سرزمینهایی لمیزرع میباشند...»
ذکر این نکته ضروری است که از نظر تقسیمات کشوری، جزایر تنب و ابوموسی قبل از اشغال توسط بریتانیا از توابع بندر لنگه به شمار میرفتند و معمولا حاکمان ایرانی لنگه مامورانی را از جانب خود برای اداره امور این جزایر منصوب میکردند. حتی در تمام طول مدت اشغال این جزایر توسط بریتانیا تا سال ۱۹۷۱، این جزایر کماکان در طرح تقسیمات کشوری جزو خاک ایران محسوب میشدند. در تمام اسناد و نقشههای بهجای مانده پیش از سال ۱۹۷۱ ــ زمان بازگشت دوباره این جزایر به خاک وطن ــ آنها دنباله سرزمین اصلی ایران ترسیم شده بودند. پس از بازگشت این جزایر به خاک ایران در سال ۱۹۷۱، جزایر مذکور به صورت توابع استان هرمزگان درآمدند.
اهمیت جزایر سهگانه
بررسی موقعیت و اهمیت جزایر سهگانه را، بههیچ وجه نمیتوان از موقعیت و اهمیت خلیجفارس جدا در نظر گرفت. اصولا جایگاه و موقعیت این جزایر تنها در قالب و محیط کلی خلیجفارس است که معنا مییابد. برهمیناساس، میتوان بسیاری از ویژگیها و مشخصات ژئوپلتیکی خلیجفارس را به این جزایر نیز تعمیم داد. لذا ابتدا بد نیست نگاهی هرچند گذرا به موقعیت و اهمیت فوقالعاده استراتژیک خلیجفارس بیندازیم و سپس به سراغ شرح و بسط جایگاه مهم و منحصربهفرد جزایر سهگانه برویم.
خلیجفارس محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا میباشد که در ورای آن، سه سرزمین ایران، هند و چین قرار گرفتهاند، هرچند در گذشته این آبراه بیشتر از حیث ارتباطات و راههای مواصلاتی دارای ارزش و اعتبار بود، اما در سالهای بعد، بهویژه پس از کشف نفت و گاز در این منطقه، اهمیت آن ابعاد جدیدتری به خود گرفت. پس از جنگ جهانی دوم و ظهور جهان دوقطبی که یک قطب آن بسیار نزدیک به این خلیج بود، بر اهمیت آن ـ بهویژه در نگاه قطب رقیب ـ افزوده شد. همانگونه که ذکر شد میتوان مهمترین نکته در بررسی اهمیت خلیجفارس را همان وجود ذخایر عظیم نفت و گاز دانست.
بهواقع بیشتر موارد اهمیتبخشی به خلیجفارس در رابطه با همین ذخایر تعریف میشود. خلیجفارس حدود ۶۵ درصد از کل ذخایر شناختهشده نفت جهان را در اختیار دارد. همچنین ۳۰ درصد مجموع ذخایر گاز طبیعی جهان نیز در این منطقه واقع است. جالبآنکه بیشتر این ذخایر نه در خشکی بلکه در بستر خلیجفارس قرار دارد. به دلیل وجود ذخایر عظیم انرژی در خلیجفارس آن را انبار نفت جهان مینامند و دقیقا به همین دلیل است که خلیجفارس نقش بسیار تعیینکنندهای در اقتصاد جهان و بهویژه کشورهای صنعتی به خود گرفته است؛ چراکه بیهیچ تردیدی اقتصاد و صنعت کل جهان ــ بهویژه کشورهای پیشرفته ــ شدیدا وابسته به منابع انرژی و از همه مهمتر نفت میباشد. یکی دیگر از دلایل اهمیت خلیجفارس را باید در وجود یک بازار کالا و تجهیزات نظامی بزرگ در این منطقه جستوجو کرد.
کشورهای حاشیه خلیجفارس با چیزی بیش از یکصدمیلیون نفر جمعیت و درآمد سرشار نفتی، یکی از مهمترین بازارهای خرید کالا و تجهیزات نظامی محسوب میشوند، هرچند موضوع تنگه هرمز بارها و بارها در بحث اهمیت خلیجفارس مورد بحث قرار گرفته است، اما با این وجود نمیتوان از کنار آن بهسادگی گذشت.
در واقع خلیجفارس دریای نیمهبستهای است که تنگه هرمز کلید آن میباشد. آلبو کرک، دریادار و کاشف معروف پرتغالی در اقیانوس هند، معتقد بود که هر دولتی سه تنگه بابالمندب، هرمز و مالاگا را در اختیار داشته باشد، در حقیقت بر جهان مسلط خواهد بود. در سطور پیشین بهطور اختصار در مورد اهمیت اقتصادی خلیجفارس سخن گفتیم. پر واضح است که تنگه هرمز اصلیترین و عمدهترین راه ارتباطی کشورهای نفتخیز حاشیه خلیجفارس با جهان خارج میباشد. تقریبا تمام کشورهای خلیجفارس به لحاظ صادرات نفت و واردات کالا شدیدا وابسته به تنگه هرمز هستند.
از سایر کشورهای منطقه که بگذریم، خلیجفارس و تنگه هرمز برای ایران نیز از اهمیت خاصی برخوردارند، هرچند تا پیش از کشف نفت در جنوب ایران در اوایل قرن بیستم دولت ایران توجه چندانی به خلیجفارس نداشت، اما پس از آن و بهتدریج با افزایش صادرات نفت و وابستگی کشور به درآمدهای حاصله از آن، این منطقه در نگاه حاکمان ایران ارزش و مقام خاصی یافت.
به زبان سادهتر میتوان گفت درحالحاضر بیشتر شئون سیاسی و بهویژه اقتصادی کشورمان با خلیجفارس و تنگه هرمز گره خورده است. در مقایسه با سایر کشورهای منطقه نیز بهروشنی این نکته استنباط میشود که ایران نسبت به این کشورها از موقعیت ژئوپلتیکی حساستری برخوردار است. از لحاظ نظامی و جمعیتی نیز ایران نسبت به دیگر کشورهای منطقه جایگاه بالاتری دارد؛ چنانکه به تنهایی شصتدرصد کل جمعیت منطقه را در خود جای داده است.
ارسال نظر