سفرهای تاریخی وزیرنظام-1

میرزا تقی‌خان فرزند کربلایی محمد قربان از نامدارترین شخصیت‌های سیاسی دوران قاجار به حساب می‌آید که به «امیرکبیر» مشهور شده است. وی تلاش کرد دربار شاه ایران را سامان دهد و از شدت فساد اقتصادی بکاهد؛ اما سرانجامی جز مرگ ناجوانمردانه پیدا نکرد. درباره سفرهای او کمتر خوانده‌ایم و نوشته‌ حاضر یکی از معدود مطالب منتشر شده در این باره است که در دو شماره از نظر گرامی شما می‌گذرد. یکی از افتخارات تاریخی امیرکبیر آن است که پس از سال‌های متمادی، گردوغبار حقارت را از دربارهای ایران زدود و بار دیگر خودباوری و غرور ملی بر تارک آن درخشید. امیر طی سفرهای دیپلماتیک خود در جوانی و ابتدای اشتغالات حکومتی‌اش به کشورهای خارجی، تجربه‌های سفر را با هوش و ذکاوتی ستودنی درک و تحلیل کرد تا این‌ تجربه‌ها در آینده‌ای نزدیک در کار ملک‌داری به‌کار آید. او به‌خاطر لیاقت‌های فراوانی که از خود نشان داده بود، در جایگاه یکی از دیپلمات‌های بزرگ ایران آن‌روز و علاوه بر آن انیس همیشگی ولیعهد جوان (ناصرالدین میرزا) قرار گرفت که به‌ویژه در زمینه مناسبات دیپلماتیک از کارآیی و توان فوق‌العاده‌ای بهره داشت.گرچه دوران صدارت امیرکبیر بسیار کوتاه بود، اما گویی ثمره تمامی تجربه‌ها و لیاقت‌های زندگانی او در همان چندسال به‌کار آمد و شالوده‌های بنای ایران نوین را پی‌افکند. استقلال در زمینه روابط خارجی و سرافرازی در عرصه‌های داخلی، به نمود خاص فکری اصلاح‌طلبان پس از امیرکبیر تبدیل شد. با این‌همه، سرنوشت زندگانی برای خود او به پریشانی رقم خورد؛ که البته این پریشانی بی‌سرایت به سیاست داخلی و خارجی سراسر کشور و نیز به نسل‌های بعدی نخبگان نبود. مقاله‌ پیش رو، زندگی دیپلماتیک امیرکبیر و سفرهای خارجی او را مورد تتبع قرار داده و شخصیت و فعالیت‌های او را از منظر یک دیپلمات برجسته و توانا‌، با نظر به توانایی وی در فن مذاکره و مباحثه، تحلیل و معرفی می‌کند.

امیرکبیر را پیش از هر چیز به واسطه تلاش‌ها و کوشش‌هایش در عرصه سیاست‌های داخلی کشور می‌شناسند. از محققان و قلم‌زنان شارح و ناقد حوادث گوناگون تاریخ معاصر ایران گرفته تا مردم عادی، امیر را بزرگمردی در اصلاح امورات کشور و سامان‌دهنده به هرج‌و‌مرج‌های دوران خویش می‌دانند. کتاب‌های فراوانی در وصف کارهای او نگارش یافته و بحث‌ها و مجادلات زیادی در قبول یا رد اقداماتش صورت گرفته است. انتظام امور کشور و لشکر، سرکوب گردن‌کشان و طاغیان، تنظیم امور مالیه، بسط قسط و عدالت، ترویج اخلاق مدنیت، توجه به صناعت و تهیه جراید و بذل مساعدت در امر تالیف کتب از جمله اموری هستند که دوست و دشمن به او نسبت می‌دهند. اما شاید بزرگترین و پرارزش‌ترین یادگار امیر را باید در سر پرجنگ او با دول استعماری آن روزگار جست. در نگاه به گذشته، مبارزه با تسلط اجنبی و جلوگیری از تحکم آنان در این سرزمین نام میرزاتقی‌خان بحق درخشش خاصی دارد. در میان تمام شاهان و شاهزادگان، درباریان، دیوانیان و امرای لشکر در نزدیک به سه قرن گذشته، نظیر او بسیار کمیاب بوده یا لااقل در نگاه محققان و مورخان ناشناخته مانده‌اند.

با ظهور امیرکبیر در میان دولتمردان قاجاری و صعود او بر بلندای دربار شاه جوان (ناصرالدین‌شاه)، وزیرمختارها و سفرای متکبر که مطابق عادت بار دولت‌هایشان را بر گرده ضعیف ملت ایران می‌گذاشتند، دست و پای خود را جمع کرده و دانستند که این ملک را مردانی دیگر نیز هست که هیچ تشابه با شاهان هوسباز، درباریان فربه و تملق‌گوی ندارند. از آن پس، این سفرا و فرستادگان بریتانیا و روسیه نبودند که حتی صدراعظم ایران را ساعت‌ها منتظر ملاقات خود بگذارند، بلکه وقتی امیر آمد، صف‌های طولانی این فرستادگان مغرور در پشت درب اتاق ایشان تشکیل شد تا شاید او فراغتی از امور اداره مملکت حاصل نموده و آنها را به حضور بپذیرد. با این‌وجود، این ملاقات‌ها‌، چیزی جز صحنه عتاب و سرزنش و منع آنان از دخالت در امور داخله ایران‌زمین نبود، اما به‌راستی میرزاتقی‌خان امیرکبیر این طرز برخورد با فرنگیان سرمست از قدرت مصنوعات جدیده و صنعت نوظهور را از کجا آموخته بود که برخلاف سایر عوامل درباری و بزرگان قاجاری، چنین پرقدرت و باصلابت به استقبال روس و بریتانیا می‌رفت. مگر در وجود او چه بود که سایرین از آن بهره‌ای نداشتند یا امیرکبیر در غربیان و بیگانگان چه ضعفی یافت که دیگران از آن بی‌خبر بودند.

بی‌تردید هوش و ذکاوت، میهن‌پرستی و شجاعت و همچنین تدبیر و فراست امیر در این بین بی‌تاثیر نبوده است، اما آن‌چه به نظر می‌رسد بسیاری از مورخان متقدم و تاریخ‌نگاران این دوره بدان بی‌توجهند، سابقه آشنایی، معاشرت، مجادله و مباحثه امیرکبیر با این بیگانگان است. او زمانی که هنوز امیرنظام و صدراعظم هم نبود، بارها طی سفرهای خارجی از سوی دولت ایران به مباحثه و گفت‌وگو با فرنگیان، به‌ویژه با روس و عثمانی و انگلیس مامور شد. شاید امیر چون سال‌ها به‌عنوان مامور از سوی دولت ایران به مناسبت‌های مختلف در کشورهای خارجی و در ارتباط با دربارهای دول مربوطه به سر برده بود، بهتر از هر کسی به ضعف‌ها و قدرت‌ها، مکرها و حیله‌ها و فزون‌خواهی ایشان آشنا بود و لذا نه مرعوب و نه تطمیع می‌شد؛ و این چنین بود که دوره‌ای در تاریخ معاصر کشورمان ثبت شد که بیگانگان به‌راحتی در خود جرات دخالت و دست‌اندازی در شئون داخلی مملکت ایران را نیافتند.