فریبکاری شاه

کامران میرزا

محمدعلی شاه که می‌دید شهروندان ایرانی با سیاست او مخالف‌اند و تمایل ندارند که مشروطه نابود شود، فریب را در دستور کار قرار داد و راه مدارا پیش گرفت و با این اقدام خود میان انقلابیون ایرانی نوعی گسست ایجاد کرد. در حالی که انجمن تبریز مخالف نرمش با شاه بود، در تهران اما نگاه مسالمت‌جویانه دیده می‌شد... در پی مخالفت و پیشنهادهای شاه، اعتراضات عمومی شروع شد و طی آن نخست‌وزیر وقت - امین‌السلطان - که طرفدار حکومت مرکزی بود، به قتل رسید.

پس از ترور امین‌السلطان، محمدعلی‌شاه هراسان شد و مدتی از دشمنی با مشروطیت دست برداشت، اما کمی بعد مجددا مخالفت خود را از سر گرفت و نهایتا آماده سرکوب نهایی مشروطه‌خواهان و تعطیلی مجلس گردید. وی «رفته رفته مخالفان نظم جدید را به دور خود گرد آورد و به خصوص در جلب حمایت همسایه شمالی ایران برآمد.

دیپلمات‌های روس، مرتبا با شاه و دو یار نزدیکش، کامران میرزا و امیر بهادر، مشاوره می‌کردند. شاپشال، مربی سالخورده روسی شاه و کلنل لیاخوف، رییس بریگاد قزاق نیز از محرمان شاه بودند و علیه نظم جدید [مشروطه و مجلس] دسیسه می‌کردند. محمدعلی‌شاه از حمایت عده‌ای از سران عشایر نیز برخوردار بود [چرا] که ایلات و عشایر نماینده مستقل در نظام جدید سیاسی نداشتند.»

در این میان، انجمن تبریز مخالفت خود را با شیوه برخورد شاه در برابر مجلس اعلام کرد و شکایت نمود که از زمان عزیمت محمدعلی‌شاه به تهران، تمام امورات، به استبداد می‌گذرد و وزرای مستبد انتخاب می‌شوند و به وکلای ملت و مجلس بهایی داده نمی‌شود و معترض گردید که چرا بدون اطلاع مجلس و دعوت مجلسیان، تاج‌گذاری شاه صورت گرفته است. آیا اینها نشانه‌هایی از ضدیت با مشروطه نیست؟

متاسفانه این هشدارهای انجمن تبریز، درباره توطئه‌های احتمالی شاه در تهران گوش شنوا پیدا نکرد و در نامه‌ای نوشته شد: «آنچه از تهران به شما نوشته‌اند، خلاف محض و کذب صرف است. اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی خلدالله ملکه و دوله نسبت به مجلس مشاوره ملی کمال مساعدت و همراهی را دارند ... خیالات شما تماما بی‌ماخذ است. بهتر است همگی بر سر کسب و کار خود رفته، به اغتشاش ولایت راضی نشوید.»

اگرچه انجمن تبریز نسبت به مجلس، چشم‌اندازی واقع‌بینانه‌تر از اوضاع و جریانات آن روز داشت، اما نتوانست در روند و رویکرد مجلسیان نسبت به شاه تاثیری بگذارد؛ زیرا بسیاری از اعضای مجلس گمان می‌کردند که اگر به شاه در پاسداری از مشروطه اعتماد کنند، او اخلاقا متعهد می‌شود که از روند دموکراتیک پشتیبانی نماید.

در واقع «حقیقت آن بود که اغلب نمایندگان از یک طرف به خاطر نرمشی که در شاه دیده بودند و از طرف دیگر به خاطر ضعف و دودستگی در مجلس و نیز آشفتگی در امور کشور، راه تفاهم و مدارا با شاه و دولت را پیشنهاد می‌کردند و از هرگونه برخورد خصمانه با شاه احتراز داشتند و از همکاری دولت و مجلس استقبال می‌کردند؛ در حالی که جسارت نمایندگان آذربایجان و فشار انجمن، نه به جهت سامان یافتن اوضاع بلکه به خاطر برانداختن محمدعلی‌شاه بوده است.

عده‌ای نیز معتقد بودند که سیاستمداران زمامدار و وزیران، موانع اصلی دموکراسی به شمار می‌آیند و اینها هستند که جو را مغشوش می‌کنند و اگر خود شاه، مستقیما با حقایق مواجه شود، نظم جدید را می‌پذیرد و با آن مخالفتی نخواهد داشت.

مساله مهم دیگری که مشروطه‌خواهان را از رویارویی جدی و محکم با شاه ممانعت می‌نمود این بود که آنان احساس می‌کردند مجلس نوپا برای رویارویی مستقیم با شاه، هنوز شهامت و قدرت لازم را ندارد و در این میان، شاه هم که به دلیل کاهش اختیارات سابق، خود را مغبون می‌دید، از این موضع‌گیری محتاطانه مجلسیان استقبال کرد و در عین حالی که از طریق واسطه‌های خود دست به مانور می‌زد، در مواقعی هم وانمود می‌کرد که دارد از مشروطه حمایت می‌کند.

وی طی نامه‌هایی که مجلس به مناسبت‌های مختلف رد و بدل می‌کرد، مدام خود را حامی و طرفدار مجلس و مشروطه‌خواهان نشان می‌داد. به عنوان نمونه، در پاسخ به یکی از نامه‌های مجلسیان نوشت: «... برای اطلاع عموم می‌گویم که ما این مملکت را خانه و ابنای آن را به منزله فرزندان مهربان خود می‌دانیم و در حفظ حدود و حقوق آنها تا آن قدری که در قوه داریم، خود را مکلف می‌پنداریم و اگر حرکتی به خلاف انتظار مشاهده نماییم، هیچ‌وقت به دل نگرفته و نمی‌گیریم و هرگز مانع و عایق وظایفی که خداوند در سلطنت و نگاهداری یک مملکت به ما موهبت کرده قرار نمی‌دهیم.

کیست که آبادی خانه خود را نخواهد؟ و کدام پدر است که ترقی و سعادت فرزندان عزیز خود را آرزو نکند، در صورتی که ملت و مملکت و نفس سلطنت، در حکم بدن و اعضا و جوارح است، البته تالم هر یک از افراد ملت موجب تالم و تاثر سلطنت خواهد بود و حالیه که ملت، حصول اطمینان قبلی و اتحاد حقیقی ما را منوط به اثرات فعلی و اقدامات فوری در اصلاحات امور مملکتی دانسته‌اند، عاجلا با حضور هیأت وزرا و وکلا در اقدام به این مشروع مقدس، مذاکرات لازمه خواهیم نمود و عقاید قلبیه خود را در اعاده امنیت و نظم مملکت در پیشرفت این مقاصد اظهار خواهیم داشت.»