هفت خواهرنفتی تسلیم شدند

هنری کسینجر

کشف نفت در لیبی و روی کارآمدن یک رژیم انقلابی در این کشور، صحنه بازی در معادلات نفت به ویژه مناسبات میان شرکت‌های بزرگ نفتی و کشورهای تولیدکننده را دستخوش تحول کرد. عبدالسلام جلود مرد شماره ۲ لیبی، گونه‌ای عمل کرده بود که شرکت‌های بزرگ نفتی را در مقابل کار انجام شده قرار داد. قباد فخیمی در کتاب خود این موضوع را کالبد شکافی کرده است و می‌نویسد که هفت‌خواهران نفتی تسلیم شدند و... لیبی از مذاکره با شرکت‌ها به طور دسته‌جمعی خودداری کرد و با هریک به طور جداگانه مذاکره می‌شد، در این مذاکرات هیچ‌یک از هفت خواهران (شرکت‌های معظم) که در لیبی فعالیت می‌کردند خواسته‌های دولت انقلابی لیبی را برای تعدیل قراردادها و به‌خصوص بالا بردن قیمت نفت و مالیات سهمیه لیبی نپذیرفتند. به نظر همه خبرگان مسائل نفتی و با توجه به تجربیات گذشته، شانس توفیق لیبی که تولیدش در برابر امکانات هفت خواهران مانند قطره‌ای در دریا بود، غیرقابل تصور به نظر می‌رسید، اما تجربه نشان داد که سرهنگ جلود فردی زیرک و باهوش است و در مدت این مذاکرات اطلاعات خود را در مورد صنعت نفت لیبی و شرکت‌های فعال افزایش داده، نقاط ضعف و قدرت لیبی را سنجیده و بر آن اساس تغییر اساسی در استراتژی مذاکره با شرکت‌های نفتی به عمل آورده است.

در سال ۱۹۷۰ لیبی موقعیت بسیار مناسبی از نظر عرضه و تقاضای نفت داشت. نفت لیبی سبک و کم‌گوگرد و تصفیه آن با هزینه کمتر صورت می‌پذیرد و تحویل نفت در کمتر از یک هفته در سراسر اروپا بدون هزینه ترانزیت کانال سوئز امکان‌پذیر می‌باشد. بعد از جنگ ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل و بسته شدن کانال سوئز، نفت خام موقعیت ممتازتری به دست آورد و کشورهای اروپایی و بخصوص شرکت‌های نفتی اروپایی به لیبی توجه مخصوص دارند. در سال ۱۹۷۰ علاوه بر هفت خواهران تعدادی از شرکت‌های مستقل آمریکایی و اروپایی در لیبی فعالیت داشتند و در مناطقی که از طرف هفت خواهران بدون نفت اعلام و به دولت لیبی پس داده شده بود، موفق به کشف نفت گردیده و قبل از کودتای لیبی شروع به بهره‌برداری نموده بودند. قسمت عمده سرمایه‌گذاری برای توسعه معادن نفت از طریق کسب وام با بهره‌های سنگین تامین می‌گردید و تولید نفت خام و تامین درآمد فروش برای بازپرداخت اقساط وام برای این قبیل شرکت‌ها جنبه حیاتی داشت. سرهنگ جلود که بعدها نیز نشان داد از هوش و درایت خاص برخوردار است، فورا نقطه ضعف این قبیل شرکت‌ها را تشخیص داد و چون از غلبه بر هفت خواهران مایوس شده بود با یک بررسی فوری، ضعیف‌ترین این شرکت‌ها را برای انجام مذاکره انتخاب نمود.

شرکتی که انتخاب شده بود، شرکت اکسیدنتال نام داشت که شرکت بسیار کوچکی در ایالت کالیفرنیای آمریکا بود و تا آن موقع گمنام به شمار می‌رفت. رییس این شرکت دکتر آرنولد هامر یک مهاجر یهودی از شوروی سابق بود و بعدها بسیار معروف و ثروتمند گردید و معلوم شد که در جوانی ارتباطاتی با رهبران کمونیست شوروی داشته و دوست لئونید برژنف رهبر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سال ۱۹۷۰ می‌باشد.

به‌طوری که بعدا توسط دکتر هامر و نمایندگان اکسیدنتال مطرح شده است، سرهنگ جلود قبل از انتخاب اکسیدنتال کاملا از نقاط ضعف این شرکت بخصوص احتمال ورشکستگی، در صورت عدم درآمد نفت تولیدی در لیبی، مطلع بود و برای در هم شکستن قدرت مقاومت نمایندگان آن شرکت، از استراتژی جنگ روانی حداکثر استفاده را از خستگی، فشار روحی، بلاتکلیفی و نگرانی از امنیت و معلوم نبودن وضع در کشور عقب‌افتاده‌ای مانند لیبی که در چنگال کودتاگران نظامی گرفتار می‌باشد، نمود. در روزهای هفته اول، سرهنگ جلود نمایندگان اکسیدنتال را بعد از ساعت‌های طولانی منتظر ماندن در اتاق انتظار محقر در یک پایگاه نظامی نه در اتاق‌های خنک هتل هیلتون پس از مشاهده انواع و اقسام رفت‌وآمدها و اتفاقات عجیب و نگران‌کننده، به حضور می‌پذیرفت و بعد از مدت کمی مذاکره و تهدید به لغو قرارداد و غیره جلسه را به علت پیشامدهای اضطراری تعطیل و به روز بعد از طلوع آفتاب موکول می‌کرد و در روز بعد دوباره این داستان تکرار می‌شد.

در این مدت تماس و مذاکره مکرر دکتر هامر رییس اکسیدنتال با روسای شرکت‌های معظم نفتی آمریکا که در لیبی فعال بودند، برای کسب پشتیبانی و دریافت اعتبار مالی و یا تامین نفت خام مورد نیاز قراردادهایی که شرکت اکسیدنتال با خریداران مبادله نموده بود، با عدم موفقیت روبه‌رو گردید. دکتر هامر بیش از همه به کمک شرکت اگزان، بزرگ‌ترین شرکت نفت جهان امیدوار بود، ولی رییس آن شرکت تقاضای هامر را رد کرد و فروش نفت را تنها به قیمت بازار پیشنهاد نمود. شرکت اکسیدنتال که از تولید و صادرات نفت محروم شده بود نه‌تنها خریداران خود را به سرعت از دست می‌داد، بلکه درآمدی نداشت تا بتواند تعهدات وام‌های خود را به بانک‌های وام‌دهنده اجرا کند. جالب توجه است برای حل و فصل دعوای لیبی و شرکت اکسیدنتال به عرضه و تقاضای نفت در جهان، یعنی موضوعی که به تازگی در بررسی‌های مسائل خودکفایی انرژی و تعرفه‌‌بندی واردات نفت آمریکا با هدف‌های آشکار و پنهان مطرح بوده است و مخالفین مانند وزیر بازرگانی وقت امکان تحریک نمودن بعضی کشورهای تولیدکننده را مطرح نموده بودند، در آمریکا هیچ‌گونه عکس‌العملی در مقابل اقدامات لیبی به عمل نمی‌آید، تقاضای کمک آن شرکت را رد می‌کنند و جیمز آکینس کارشناس نفتی وزارت خارجه آمریکا که چند سال بعد سفیر آمریکا در عربستان می‌شود و در مساله نفت بسیار معروف می‌گردد به هامر می‌گوید به نظر وی تقاضای لیبی موجه است و حتی خاطرنشان می‌سازد که تقاضای لیبی برای افزایش چهل سنت در هر بشکه، کم و زیاد، معادل رقمی است که آن را منطقی می‌داند.

این غیرعادی بودن بی‌اعتنایی مقامات مسوول دولت آمریکا که هیچ‌گونه اقدامی برای کمک به شرکت آمریکایی اکسیدنتال به عمل نیاوردند و در این کار دخالت جدی ننمودند به خصوص از این نظر مورد توجه است که مقر شرکت اکسیدنتال در ایالت کالیفرنیا، بزرگ‌ترین مصرف‌کننده آمریکا می‌باشد، پرزیدنت نیکسون یک شهروند کالیفرنیایی دکتر هامر، رییس شرکت اکسیدنتال، از سال ۱۹۶۹ با کمال قدرت در اولین دور ریاست جمهوری خود در کاخ سفید حکومت و دکتر هنری کیسینجر دوست و هم‌مذهب آقای دکترهامر در سمت رییس شورای امنیت ملی آمریکا و نزدیک‌ترین مشاور پرزیدنت نیکسون انجام وظیفه می‌کند.

علاوه بر آن دکتر آرنولد هامر دوست نزدیک لئونید برژنف، رهبر پرقدرت اتحاد جماهیر شوروی بود که در آن زمان روابط حسنه با مصر و جمال عبدالناصر که سرهنگ قذافی مریدش بود داشت و تنها پشتیبانی کودتای لیبی به شمار می‌رفت.

بنابراین در آن شرایط قاعدتا انتخاب شرکت نفت اکسیدنتال با روابط مذکور انتخاب خوبی برای مبارزه لیبی با شرکت‌های نفتی نبود و اگر دکتر هامر در مورد مشکلاتش در لیبی به مقامات فوق‌الذکر متوسط شده بود قطعا در شرایط عادی بی‌نتیجه نمی‌ماند.

اما با همه این امکانات، شرکت اکسیدنتال بدون پشتیبان باقی ماند و چند هفته پس از ادامه مذاکرات با سرهنگ جلود، نمایندگان اکسیدنتال که خود را بی‌پشت و پناه و در حال ورشکستگی و سرهنگ جلود را معقول، بامحبت و بامدارا و تقاضای لیبی را کمتر از افزایش قیمت نفت در کشور همسایه الجزایر می‌دیدند در میان بهت و حیرت جهانیان و هفت خواهران، خواسته‌های لیبی را پذیرفته و در دوم سپتامبر ۱۹۷۰ با قرارداد جدید پیشنهادی لیبی برای افزایش قیمت و افزایش مالیات نفت خام به ۵۵ درصد، موافقت نمود.

در مدت کوتاهی بقیه شرکت‌های مستقل فعال در لیبی که در آن وقت بخش عمده‌ای از تولیدات لیبی را تامین می‌کردند، قراردادهای مشابهی با لیبی امضا و با پیوستن شرکت‌های معظم بین‌المللی به این قرارداد، پرده دوم به‌طور کامل با موفقیت به پایان رسید.