تاریخ نهادها - اصلاحات سازمان نظامی در دوره قاجار-۲
مشکلات کتابهای درسی در ایران
نخستین مشکلی که برای تهیه کتابهای درسی وجود داشت، نداشتن اصطلاحات علمیتعریف شدهای بود که به جای واژههای خارجی به کار رود. نداشتن کاغذ و مرکب مرغوب، فقدان استادکار ماهر و تجهیزات ناقص از دیگر مشکلاتی بود که همه آنها با مدیریت و کمک علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه وزیر علوم و رضاقلی خان هدایت معروف به باشی، ناظم و سرپرست مدرسه، برطرف میشد.
گفتنی است که نخستین مدیران دارالفنون از دانشمندترین و آگاهترین اشخاص عصر خود بودند و همین مدیریت آگاهانه سبب شد که استادان خارجی هر سال یک کتاب بنویسند و مترجمان ایرانی آن کتابها را به فارسی برگردانند. چند نمونه از نخستین کتابهایی که در دارالفنون تدریس میشد:
١. میزانالحساب، تالیف موسیو کریشش؛ ترجمه محمدزکیمیرزا مازندرانی. تهران:
دارالفنون ١٢٧٤ ق.
٢. فیزبک، کریشش نمساوی؛ ترجمه میرزا زکی مازندرانی. تهران: دارالفنون
١٢٧٤ ق.
٣. کتاب تشریح بدن الانسان، پولاک، تهران: دارالفنون ١٢٧٠ق، ۳۵۵ صفحه.
٤. کتاب جبر و مقابله، مولف بهلر فرانسوی، ترجمه عبدالرسولخان مهندس اصفهانی، به اهتمام رضاقلی ناظم مدرسه دارالفنون، 256 ص.
٥. زبده الابدان، جان. ال. شلیمر فلمنکی به دستیاری محمدتقی بن محمدهاشم انصاری طبیب کاشانی، ۱۲۷۹ ق.
٦. زبده الحکمه، پولاک نمساوی؛ گردآوری میرزا علی نقی آقا محمداسماعیل، تهران، ١٢٧٢ ق.
٧. جراحی : مشتمل بر دو جلد و یک رساله در کحالی، پولاک نمساوی، تهران، ۱۲۷۳، ۳ درج در یک مجلد
نخستین کتاب فیزیک
نخستین کتاب درسی فیزیک در ایران در سال ١٢٧٤ ق مطابق با ١٢٣٦ شمسی/ ١٨٥٧ میلادی در تهران به صورت چاپ سنگی به طبع رسید. نویسنده کتاب مسیو اگوستت کرشیش نمساوی (اتریشی) استاد فیزیک مدرسه دارالفنون بود. این کتاب را میرزا زکی مازندرانی با عنوان جرالثقیل و حکمت طبیعی به زبان فارسی ترجمه کرد و در چاپخانه دارالفنون به چاپ رساند.
کتاب فیزیک ترجمه میرزا زکی مازندرانی از جهت واژهها، اصطلاحات علمی که نخستین بار در زبان فارسی برگزیده و به کار برده شده، همچنین به لحاظ تعریف بعضی مفاهیم و کمیتهای فیزیکی و تغییراتی که در طول یک قرن و نیم گذشته برای آنها صورت گرفته و از نظر تاریخ علم آموزنده است. شادروان هوشنگ شریفزاده که از شیفتگان و آگاهان نسبت به علم و آموزش در ایران بود به تنقیح این کتاب همت گماشت و با همکاری خانم آرمه زرسازی و خانم مهرناز طلوع شمس این کتاب را با اضافاتی برای چاپ مجدد به مرکز نشر دانشگاهی سپردند که امید است به زیور طبع مجدد آراسته گردد.
علاوه بر استادان، فارغالتحصیلان دارالفنون هم به نوشتن کتابهای درسی دست زدند. مثلا آقاخان مصفا ملقب به محاسب الدوله که از نخستین شاگردان دارالفنون نوشته و در آن متذکر شده است که:
نظر به اینکه نسخه موجز و مفیدی از جبر و مقابله به طبع نرسیده بود یک کتابی در جبر و مقابله تالیف نمودم و به طبع رساندم. کتابی هم در علم حساب تالیف کردم.
یک نسخه جرثقیلترجمه کردم و یک کتابی هم در جغرافیا جمع و تالیف کردم و در اصفهان به طبع رساندم.
البته مشخص میشود که در همان زمان هم به معلم و مولف توجه نمیشده است، به طوری که همین نویسنده کتاب درسی مینویسد: نظر به اینکه حقوقی که از مدرسه به امثال بنده داده میشد کافی از برای معاش نبود و مقارن این احوال بانک شاهنشاهی ایران و معادن در شرف تاسیس بود... این بنده هم از آن تاریخ وارد بانک شاهنشاهی شدم.
بعضی از معلمان دارالفنون
مهدیقلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) مینویسد:
در دوره اول دارالفنون معلمینی بودهاند که از همه آثار [جدیت] باقی است و بعدها آن دلسوزی را در کار نداشتند. کریشش معلم توپخانه و ریاضی بوده، میرزازکی پسر حاجی میرزا آقای مازندرانی که به پاریس رفته بوده است و فرانسه میدانسته، مترجم او بوده است. دکتر پولاک معلم طب و جراحی به مترجمی فرانسوی فوت میکند، (Cloquet) محمدحسین خان قاجار، چون کلوکه حکیم باشی مخصوص میشود. شلیمر نمسوی به جای او به تدریس طب میپردازد. این شلیمر قرابادینی [کتاب داروشناسی] در طب و نباتات نوشته است که چاپ شده. مقدم، اسم لاتینی نباتات است، مترجم به فرانسه، انگلیسی و آلمانی در اول کتاب اسامیفارسی و عربی را مرادف کرده است و حواله به صفحات کتاب.الحق نسخهای باارزش است و جا دارد که تجدید چاپ شود.
این شلیمر سعی میکرده است بلور بسازد و نمیشده است، گفتند :
ای شلیمر یک زمان در کار خوداندیشه کن
گر نمیگردد بلور این کوزه آن را شیشه کن
همین نویسنده سالها بعد که تعداد مدارس زیاد میشود و دیگر از استادان خارجی اثری نیست، مینویسد:
برنامه مدارس ما صحیح نیست هنوز یک مدرسه با تمام ملزومات نداریم و مدرسه زیاد میکنیم و افاده چی ناقص میسازیم. از هر طبقه در مدارس قبول میکنیم و یک رقم تدریس، ادارات ما روزبهروز پر میشود از اجزایی که طرف حاجت نیستند.چند سال است که مدرسه فلاحت داریم، یک نفر که به حقیقت فلاحت بداند تربیت نشده است. اگر هم ندرتا یکی چیزی آموخته است به آبادی ملک پدرش نپرداخته...
ممالک مترقی برای هر حرفه، نجاری، آهنگری، خانه داری، آشپزی، خیاطی و غیره مدرسه دارند. مدرسه باید کار آگاهان سربزیر بسازد نه مفسدان سر به هوا... این را هم بگویم عالم به هر فنی بیش از حاجت، وجود معطله خواهد بود.
ارسال نظر