زهرا علیزاده بیرجندی

ایران و عثمانی دو کشور بزرگ اسلامی بودند که در سده‌های گذشته به دلیل همسایگی و داشتن مرزهای مشترک، ضمن اینکه با یکدیگر رقیب بودند، اما مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز داشتند. زهرا علیزاده بیرجندی، نویسنده متن حاضر، این مناسبات را دسته‌بندی و تشریح کرده است... الف‌ـ روابط فرهنگی: در مورد این روابط باید گفت در آن ایام که جنگ‌های خونین میان فرمانروایان دو کشور برقرار بود، دوستی معنوی و فرهنگی میان افراد دو ملت وجود داشت. ترک‌ها بعد از استقرار در وطن جدید خویش، تا قرن‌ها، عناصر فرهنگی و زبانی خویش را از ایران اخذ می‌کردند و ایران نیز در آغاز، علم و تمدن جدید را از طریق این کشور ــ که پل ارتباطی ایران به اروپا بود ــ به‌دست آورد.

موارد ذیل، نشان‌دهنده ارتباطات فرهنگی دو کشور است:

۱ـ تحصیل‌کردگان ایران در مدارس عالی استانبول: به دلیل کمبود منابع، اطلاعات زیادی درباره فارغ‏التحصیلان مدارس عالی استانبول در دست نیست، فقط نام چند تن از آنها را در اینجا ذکر می‏کنیم: میرزاصادق‌خان مستشارالدوله و میرزا فرج‏الله‏خان (از وابستگان معین‌‌الملک، سفیر ایران در استانبول)، عبدالحمیدخان کاشی، بهاءالدین میرزا، حسین اختر، آقا میرزا علی دکتور(از پزشکان حاذق و ادیب نکته‌دان آذربایجان)، حکیم لعلی.

۲ـ انتشار روزنامه قانون و اختر در استانبول: روزنامه اختر را آغازگر مطبوعات برون‌مرزی آزاد و پدر روزنامه قانون به حساب آورده‏اند. زیرا همین روزنامه بود که نخستین‌بار از قانون و قانون‏خواهی سخن گفت و روزنامه قانون هم که حدود پانزده سال پس از انتشار اختر منتشر شد، از روزنامه اختر جانبداری کرده است. روزنامه اختر به رشد آگاهی‏های سیاسی و اجتماعی در محافل روشنفکری ایران و نشر اندیشه‏های تجددخواهانه کمک شایانی کرده است. اختر غیر از عثمانی و ایران در ممالک دیگر به‌ویژه هند و قفقاز نیز خوانندگان بسیاری داشت و در شهرهایی چون تبریز، مهران، رشت، تفلیس، باکو، بمبئی، مدرس حیدرآباد، لکهنو، بنکلور، لاهور، کراچی، کربلا و... دارای نمایندگی بود.

۳ـ جایگاه خاص زبان فارسی در عثمانی: بیشتر دولتمردان و ادبای عثمانی به زبان و ادبیات فارسی آشنایی داشتند و زبان فارسی در مدارس آنجا تدریس می‏شد.

۴ـ نقش ترجمه‏ها در ارتباطات فرهنگی: ترجمه مکرر آثار ادب فارسی به ترکی سهم عمده‌ای در ارتباطات فرهنگی دو کشور داشته و سبب تاثیرپذیری ادبیات عثمانی از ادب فارسی شده است.

۵ـ امپراتوری عثمانی مرکز انتقال مظاهر تمدن غرب به ایران: از سده هجدهم گرایش به اخذ مظاهر تمدن غرب در امپراتوری عثمانی شتاب فزآینده‏ای پیدا کرد و استانبول دروازه نفوذ مظاهر این تمدن به شرق و یکی از انتقال‏دهندگان اصلی محصولات مصرفی مادی و معنوی غرب به کشور ما شد. البته اقامت گروهی از ایرانیان در شهرهای عثمانی و نیز تردد بسیاری از ایرانیان به آن دیار، سبب تسهیل این انتقال شـد. بحث در مورد روابط فرهنگی به دلیل گستردگی، یک مقاله مستقل را می‏طلبد و از آنجا که محور بحث این مقاله، مناسبات فرهنگی نیست، به همین مختصر بسنده می‏شود.

ب‌ـ روابط تجاری: مهم‌ترین دلایل برقراری روابط تجاری ایران با عثمانی، همجواری، اقامت بازرگانان ایران در استانبول و معبر بودن عثمانی برای رسیدن به اروپا بود. عثمانی پس از روسیه و انگلستان مقام سوم را در تجارت ایران داشت. با توجه به گسترد‏گی روابط تجاری میان دو کشور، بعید نیست که مشکلاتی در این زمینه ایجاد شده باشد، چنانکه برخی از مواد عهدنامه‏های منعقده میان ایران و عثمانی به دعاوی تجاری طرفین و حقوق گمرکی اختصاص دارد. نکته شایان توجه دیگر در روابط تجاری این است که علاوه بر طبقه تجار، سایر طبقات نیز برای کسب و کار به استانبول می‏رفتند. اصناف ایرانی مقیم استانبول برای ایجاد نظم و حل و فصل اختلافات احتمالی، برای هر صنف رییس انتخاب می‌کردند. تجار نیز جهت رتـق و فتق امورشان مجمعی داشتند. همین مجمع در دوره استبداد صغیر و قیام آذربایجان به انجمن سعادت ایرانیان تبدیل شد. ایرانیان مقیم استانبول در امور مختلف بازرگانی فعالیت می‌کردند. بعد از قالی‏فروشان، تعداد کتاب‌فروشان و کاغذفروشان نیز بسیار بود و آنها ثروت و اعتبار بسیاری داشتند. البته برخی ایرانیان چون حاج میرزافتحعلی اصفهانی، کارخانه‏دار معروف، را نیز نباید از قلم انداخت. وی دارای کارخانجات دباغی، صابون‏پزی، قلمکارسازی، رنگرزی، قالیشویی و حلواپزی و ... بود و سال‌ها چند صد نفر کارگر ایرانی در دستگاه او کار می‌کردند. چنین به نظر می‏رسد که ضعف روزافزون، تشدید وابستگی سیاسی و اقتصادی عثمانی و ایران به غرب و رکود بیش از پیش اقتصاد ملی آنها، باعث شد تجارت ایران و عثمانی رونق خود را از دست بدهد و دچار رکود شود. علاوه بر این عوامل، درگیری‏ها و اختلافات مرزی ایران و عثمانی نیز برای منافع اقتصادی مشترک دو طرف زیان‏آور بود، زیرا مقادیری از ابریشم و سایر کالاهای صادراتی ایران از طریق قلمرو عثمانی و از راه طرابوزان به غرب فرستاده می‌شد (این امر به دولت عثمانی در مقابل همسایگان شرقی‌اش قدرت می‌بخشید.)

ج‌ــ روابط سیاسی: کارنامه روابط سیاسی این دو کشور، یادآور اختلافات، جنگ‌ها، انعقاد قرارداد، مبادله سفرا و سایر اقدامات دیپلماتیک و از همه مهم‌تر مداخلات استعمارگران است. به منظور درک بهتر روابط سیاسی این دو کشور، آگاهی از دلایل اختلاف میان آنها ضرورت دارد. موارد زیر از موضوعات اختلاف‌برانگیز میان این دو کشور بود:

۱ـ وضع نامشخص مرزهای دو کشور (مرز طولانی ایران و عثمانی از قله آرارات تا مصب شط‌العرب، یعنی بیش از هفتصد میل، بود.)؛ ۲ـ برخوردهای میان عشایر مرزنشین (از سرحد آذربایجان تا خوزستان) و حمایت شاهزادگان ایرانی از برخی روسای آنان؛ ۳ـ مساله تابعیت برخی از ایل‌های سرحدی و مشکلات ناشی از ییلاق و قشلاق آنها؛ ۴ـ مساله پناهندگان ایران و عثمانی؛ ۵ـ رفتار خشن و توهین‌آمیز عثمانی‌ها با حجاج و زوار ایرانی؛ ۶ـ مسائل تجاری ایران و عثمانی؛ ۷ـ حالت مبهم سیاسی سرزمین کردستان و مسائل مربوط به کردها. بدون تردید مساله کردها را می‌توان از مسائل عمده منطقه قلمداد کرد.