پس از سومین سفر ناصرالدین شاه قاجار به اروپا (۱۳۰۷ هـ.ق) اندیشه تجدد به سبک غربی بیش از پیش در ذهن شاه قجر ریشه دواند و یکی از راه‌هایی که فکر می‌کرد اقدامی در جهت رسیدن به این هدف واگذاری و دادن امتیازات از جمله تنباکو به شرکت رژی بود. از سوی دیگر واگذاری این امتیاز باعث نارضایتی سراسری در کشور شد که آیت‌الله میرزای شیرازی در گام اول از باب نصیحت وارد شد تا کشور را از شر بیگانگان نجات دهد. این مطلب که متن تلگراف‌های او به شاه را شامل می‌شود، برگرفته از ماهنامه زمانه است.اگرچه دعاگو تاکنون به محض دعاگویی اکتفا نموده استدعایی از حضور انور نکرده، ‌ولی نظر به تواصل اخبار به وقوع وقایعی چند که توانی از عرض مفاسد آنها خلاف رعایت حقوق دین و دولت است عرضه می‌دارد که اجازه مداخله اتباع خارجه در امور داخله مملکت و مخالطه و تودد آنها با مسلمین و اجرای عمل بانک و تنباکو و راه‌آهن و غیره از جهاتی چند منافی صریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانی عموم رعیت است.

واقعه شیراز و قتل و جرح جماعتی از مسلمانان در حمای حضرت احمد‌بن موسی علیهماالسلام و هتک بقعه مبارکه و تبعید جناب شریعت‌مآب حاج سیدعلی‌اکبر فالحصیری سلمه‌الله به وضع ناشایسته نمونه‌ای از نتایج این امور است، البته مفاسد این امور از عرض حضور اقدس نگذشته والا از فرط اهتمام خاطر همایون در ترقیات ملت و دولت رضا به اجرای امور مترقب و مامول نبوده، دعاگو هیچ در مقام دولتخواهی رضا نمی‌دهد که بعد از استمرار نعمت خداوند جلت عظمته به اعلیحضرت شهریاری عز نصره و به قوت شوکت و دوام سلطنت این امور که مفاسد آنها در اعصار لاحقه دامنگیر دین و دولت و رعیت است در این عهد همایون جاری شده نام نیک چندین ساله دولت خدای نخواسته به خلاف مذکور شود. رجاء واثق از مراحم ملوکانه آنکه اگر اولیای دولت در این امور ترخصی فرموده‌اند به اتفاق کلمه ملت معتذر شده این مفاسد را به احسن وجه تدارک و جناب خسروانه فرمایند تا سبب امیدواری و دعاگویی کافه علما و رعایا گردد. الامرالاقدس الاعلی مطاع.

صورت تلگراف دوم

به شرف عرض حضور اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی خلدالله ملکه می‌رساند سابقا دعاگو عرضه‌ای تلگراف در باب مفاسد مداخله خارجه در داخله مملکت ایران به حضور مبارک عرض نموده بود. جوابی از اولای دولت قوی شوکت نقل نمودند که کاشف بود از آنکه به مفاسد اجرای این امور حق‌التفاوت نفرمودند و چون اغماض از آن منافی رعایت حقوق اسلام بود، لهذا ثانیا به عرض حضور مبارک می‌رساند که مفاسد انفاذ این امور به مراتب از مفاسد صرف‌نظر از آنها بیشتر است.

کدام مفسده با اختلال قوانین ملت و عدم استقلال سلطنت و تفرق کلمه رعیت و یاس آنها از مراحم ملوکانه برابری می‌کند. چگونه می‌شود که با وجود آنکه در قرون متداوله اولیای دین مبین و سلاطین مسلمین شکرالله مساعیهم آن همه اتلاف نفوس و بذل اموال خطیره در اعلای کلمه اسلام بفرمایند، امروزه با اندک فائده با ترقب ترتب مفسده از تمام اغماض نموده و کفره را بر وجوه معاش و تجارات آنها مسلط کرد تا بالاخره اضطرارا با آنها مخالطه و مواده کنند و به خوف یا رغبت ذلت نوکری آنها را اختیار نمایند و کم‌کم بیشتر منکرات شایع و متظاهر شود و رفته رفته عقایدشان فاسد و شریعت اسلام مختل‌النظام کشته و خلق ایران به کفر قدیم خود برگردند. البته شدت و اضطراب و وحشت رعیت و استنکاف علمای اعلام در انفاذ این امور به عرض حضور مبارک نرسانیدند و بر دولت اغفال نمودند، زیرا که این امور قابل انفاذ نیست و نخواهد شد.

هرچند منجر به اتلاف نفوس شود والا از حزم خسروانه مامول نبود رضا دهند رعیت که فی‌الحقیقه خزانه عامره دولتند بالمره از وجوه تجارت و مکاسب مسلوب‌الاختیار و مقهور کفار باشند.

بدیهی است از اولیای دولت قوی شوکت را از اجرای این امور جز ترقی دولت مقصدی در نظر نیست. بهتر این بود که این رنج را در تربیت اتباع دولت قوی شوکت محتمل شوند که هم سبب جمعیت قلوب رعیت و امیدواری آنها گردد و هم منافی با قوانین ملت و استقلال دولت نباشد. مامول از عنایات ملوکانه چنان است که عرایض صادقانه دعاگو را با تامل ملحوظ نظر انور و در جمع قلوب رعیت بذل مرحمت تا به کمال امیدواری و شکرگذاری مشغول دعاگویی دوام دولت جاوید مدت باشند. الامرالاقدس الاعلی مطاع.

تاریخ وصول این تلگراف به تهران چهارم رجب سنه ۱۳۰۹ می‌باشد. و بالاخره پس از تبادل تلگرافات عدیده از طرف مرحوم میرزای شیرازی و اجوبه‌‌ای که از طرف اولیای دولت داده می‌شود، نصایح میرزای شیرازی موثر نمی‌گردد و عمال رژی در تمام قراء و قصبات شهرهای ایران مشغول کار خود می‌شوند.

تلگراف تحریم

تلگرافی دیگر از میرزای شیرازی بدین طریق «والیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان است» منتشر می‌گردد و چنان این تلگراف در تمام شرق و غرب ایران و در تمام قراء و قصبات و شهرها و ولایات و ایالات ایران حتی در میانه ایلات و عشایر منتشر گردید که بدون استثنا از صغیر و کبیر و برنا و پیر اطلاع از مفاد آن پیدا نموده، بلکه عین تلگراف را از بر شدند و از آن ساعت هیچ یک از معتادین به دخانیات جرات کشیدن یک سیگار یا یک چپق یا یک قلیان علنی نداشتند و اگر کسی می‌خواست استعمال یک سیگار در کوچه و بازار نماید مورد شتم و لعن و ضرب و مشت و لگد ناظرین می‌گشت و هرگاه کسی معتاد به دخانیات بود و نمی‌توانست آن را ترک نماید و تنباکو یا توتونی به دست می‌آورد در گوشه اختفا اشتغال به کشیدن و شرب دخانیات می‌نمود برای پی گم کردن تدخین عطریات می‌کرد که کسی از راز او مستحضر نگردد.