نخستین عکس‌العمل‌ها علیه امتیازنامه

امین الضرب

کمپانی دارنده انحصار تنباکو در ایران پس از اینکه فضای کار آماده شد، در نخستین گام ۱۵ هزار کارمند ایرانی را در سراسر کشور استخدام کرد؛ اما واکنش‌ها در برابر این کمپانی که ناشناس بود، آرام‌آرام به سوی مخالفت حرکت کرد.

زمزمه‌های مخالفت شهروندانی که از طریق گروه‌های مرجع فکری و سیاسی فعالیت کمپانی رژی را ناصواب می‌ دانستند، به گوش شاه و دربار رسید. حکومت برای اینکه شهروندان را متقاعد کند که مانعی برای فعالیت آنها ایجاد نکنند، اعلانی در سراسر کشور منتشر و در آن توضیح داد که به زارعان و توتونکاران آسیبی نمی‌رسد و بازرگانان نیز از دادوستد این محصول سود می‌برند؛ اما ظهور خارجی‌ها دردسرساز شد و ... کمپانی رژی، پانزده‌هزار کارمند ایرانی گرفت. این کارمندان دو گروه بودند: نخست بازرگانان بزرگ که تعدادی از آنها به وکالت شعبه‌های رژی در شهرستان‌ها رسیدند و دیگری، بازرگانان خرده‌پا که به عنوان ناظر و بازرس و مامور خرید به خدمت رژی درآمده بودند. گروه نخست از ۲۴ تا پنجاه تومان از شرکت، حقوق دریافت می‌کردند. شرکت رژی با امین‌الضرب (بزرگ‌ترین ثروتمند ایرانی) رابطه برقرار کرد و برای ولایات بزرگ هم وکلای ایرانی برگزید. سیدعبدالرحیم معین‌التجار (بازرگان کرمانی) تنها نقطه امیدواری را مرحمت رژی می‌دانست.

او از امین‌الضرب تقاضا کرد که نزد رییس رژی وساطت کند تا نماینده شرکت رژی در کرمان باشد. گماشتگان امین‌الضرب در ولایات، نمایندگان رژی هم بودند. در کاشان، سیدعلی نظری طباطبایی؛ در کرمانشاه، محمدعلی اصفهانی؛ در اصفهان، حاج محمد صراف و پسرش آقا محمدجعفر؛ در شیراز، حاج ‌محمد شفیع شیرازی، ابراهیم قلی‌ جهرمی و محمدهادی شیرازی؛ در مشهد، حاج‌ابوالقاسم ملک‌التجار که برادر کوچک امین‌الضرب بود؛ و در تبریز، حاج‌محمدرحیم اصفهانی (گماشته امین‌الضرب)، کارکنان رده اول ایرانی رژی بودند.

مستر اوانز (نماینده رژی در تبریز)، در نخستین جلسه‌ای که با بازرگانان سرشناس برگزار نمود، نتیجه مذاکرات را مطلوب گزارش کرد.

نخستین عکس‌العمل‌‌ها

ابتدا اوضاع آرام به نظر می‌رسید و هیچ تحرکی در ایران دیده نمی‌شد. سکوت پنج‌ماهه این توهم را به وجود آورده بود که گویا هیچ خبری در میان نخواهد بود.

مردم ناباورانه می‌دیدند که شاه مقدرات آنها را به دست بیگانه سپرده است. اندک‌اندک صدای نجواهایی در این زمینه شنیده شد تا اینکه، اعلامیه‌هایی بر در و دیوار شهر تهران نصب گشت که به دستور شاه و توسط اعتمادالسلطنه تهیه شده بود و علاوه بر تهران به سایر شهرهای ایران نیز فرستاده شد. اعلامیه به این شرح بود:

«اعلان مهم ــ چون دولت ابد شوکت علیه قاهره محض حفظ منافع مملکت و تزیید مداخل دولت، اداره تمامی دخانیات ممالک ایران را به عهده یک کمپانی معتبر با مکنتی محول فرمودند و چون مستندا به توفیقه تعالی کمپانی مزبور نیز از ابتدای هذه السنه ۱۳۰۸.ق شروع به اداره امور خواهد نمود، لازم دانسته شد که قبل از وقت، فوایدی که از تشکیل این کمپانی برای عموم اهالی منظور است، اطلاع داده شود:

اولا از تشکیل این کمپانی ابدا به زارعین توتون و تنباکو خسارتی واقع نخواهد شد و علاوه بر این، زارعین از هر جهت منتفع خواهند بود؛ زیرا این کمپانی مثل تجار، تنباکو و توتون را به قیمت عادلانه از زارع ابتیاع نموده و وجه آن را نقدا خواهد داد... .

ثانیا فروشندگان تنباکو یا توتون نیز از این کمپانی نفع خواهند برد؛ زیرا این کمپانی، توتون و تنباکو را بعد از آنکه قابل استعمال شود، به واسطه آنها به مشتریان خواهد فروخت... .

ثالثا به اشخاصی که توتون و تنباکو استعمال می‌نمایند، از این کمپانی خسارتی وارد نخواهد آمد؛ زیرا کمپانی، توتون و تنباکو را بدون اینکه مخلوط و مغشوش و مرطوب نماید، قابل استعمال نموده در جعبه و کیسه‌ها هم جنس و درجه و میزان توتون و تنباکو بر روی آنها نوشته شده است، خواهد فروخت، لهذا اشخاصی که توتون و تنباکو استعمال می‌نمایند از دست تقلب تنباکو و توتون‌فروشان و نوکرها رهایی خواهند جست.. .

خاتمه ــ چون این کمپانی می‌خواهد که حسن نیت و خدمت خود را به اهالی ایران ظاهر سازد، جمعی از این اهالی را که صاحب سواد هستند نسبت به قابلیتشان مواجب داده از بیکاری مستخلص خواهد نمود و مع‌هذا با اینکه اسهام شراکتی کمپانی را در اروپا فروخته، مبالغ لازم کمپانی را جمع نموده است، اگر ایرانیان مایل باشند که اسهام شراکتی کمپانی را ابتیاع نموده به کمپانی شریک شوند، کمپانی حاضر است که به قیمت عادلانه روز به آن اشخاص اسهام فروخته، آنها را شریک بشناسد و در منفعت با خود مستمر سازد.»

این اعلامیه‌ که برای توجیه امتیازنامه صادر شده بود، بیش از همه، دو قشر را حساس کرد؛ اول، علما، از آن حیث که این امتیازنامه را در چارچوب تسلط اجنبی بر شئون یک کشور اسلامی ارزیابی می‌کردند و مقاصد دینی و حفظ هویت دینی جامعه را در مخاطره می‌دیدند. دوم، تجار که منافع اقتصادی خود را با خطری عظیم مواجه می‌دیدند. از طرفی کسانی که از طریق خرید و فروش تنباکو امرار معاش می‌کردند و یک پنجم جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند، با این امتیازنامه، متحمل خسارت جبران‌ناپذیری می‌شدند و بدیهی بود که در زمره مخالفان آن درآیند. با وجود این در آن سال‌های بحران اقتصادی، بازرگانان ایرانی، همکاری با شرکت رژی را بر بیکاری ترجیح می‌دادند.

ظهور بی‌سابقه اروپایی‌ها در جامعه ایرانی، حساسیت‌ها را هر چه بیشتر می‌افزود. احساس می‌شد که فرنگی ایران را فتح کرده است. مهم‌تر آنکه بعضی از آنها با فعالیت‌های خود، مردم را بیشتر بدبین می‌کردند.

متعاقب امتیازنامه تنباکو، هزاران فرنگی به ایران وارد شدند، بعضی از آنها به تاسیس کلیسا اقدام کردند. مردم به قدری نسبت به فعالیت غربیان بدبین بودند که تاسیس مریض‌خانه توسط آنها را با دید بدی می‌نگریستند؛ زیرا دختران مسلمان، بی‌حجاب به امر پرستاری مشغول می‌شدند و این کارها منافی شرع تشخیص داده می‌شد. البته در معیار بی‌حجابی در آن زمان باید با توجه به پوشش مرسوم زنان ایران در همان دوران قضاوت کرد وگرنه بی‌حجابی به مفهوم امروزی، در جامعه ایران عصر قاجار، محلی از اعراب نداشت.

تحرکات رژی در ایران، مهم‌ترین حربه را به دست علما داد. کسانی که دغدغه حفظ شریعت، تمامیت ارضی و حفظ اعتقاد دینی مردم را داشتند، ناگهان با فرصتی تاریخی مواجه شدند. تعارض ذاتی جامعه که محصول منطبق نبودن خرد سیاسی جدید غرب بر فرهنگ دینی جامعه سنتی ایران بود، با حمله به این امتیازنامه آغاز شد. همانند گذشته در جریان اعتراض به امتیازنامه‌های رویتر و لاتاری، رهبری در دست علما بود.

بازتاب قرارداد در شیراز

اولین جرقه مخالفت با شرکت رژی با اعزام ماموران کمپانی به فارس زده شد. تنباکوی فارس در آن زمان، در زمره مرغوب‌ترین تنباکوی ایران بود و از طرف دیگر، بیشترین تنباکوی کشور در فارس تولید می‌شد. وضعیت کشت تنباکو در شیراز، ویژگی خاصی داشت؛ به این مفهوم که از هنگام کاشت محصول تا برداشت آن، حدود هشت تا نه ماه طول می‌کشید.

زارع باید در ابتدای بهار، محصول خود را می‌کاشت و در اوایل تابستان آن را درو می‌کرد؛ تا پاییز تنباکو باید خشکانده می‌شد؛ از ابتدای پاییز تا اوایل زمستان بسته‌بندی محصول شروع می‌شد و نهایتا در زمستان، محصول برای فروش آماده می‌گشت.

حاکمان فارس، طبق معمول هر ساله، در اوایل بهار مالیات‌ها را حواله می‌کردند و این امر، بار سنگینی بر دوش تجار و کشاورزان می‌گذاشت. عده‌ای از حکام دو ماه مانده بود به آخر سال، مقداری از مالیات را به دولت مرکزی می‌پرداختند و در اوایل نوروز آن را از دهقانان مطالبه می‌کردند. محصلان مالیاتی، برای اخذ وجوه، مردم را تحت شدیدترین فشارها قرار می‌دادند. تا جایی که در بعضی از روستاها، زارعان ناچار می‌شدند برای تادیه مالیات معوقه خود، حاصل زمین مرغوب خود را به یک‌پنجم قیمت در اختیار تجار قرار دهند. از این اوضاع، تجار شیرازی و ماموران حکومت بهره‌مند می‌شدند. تعداد این تجار به بیش از پنجاه تا شصت نفر نمی‌رسید.

به دلیل اهمیت شیراز، پس از استقرار کمپانی رژی، اولین ماموران، عازم آن شهر شدند. مستر بینز (نماینده شرکت در شیراز) حرکت خود را به آن دیار آغاز کرد، در حالی که چند نفر از ماموران ایرانی هم او را همراهی می‌کردند. وی با خود فرمانی از طرف دولت مرکزی حمل می‌کرد که طی آن دستور داده شده بود از نمایندگان کمپانی پذیرایی شود و کمال مساعدت برای حسن اجرای مفاد امتیازنامه به عمل آید.

قبل از اینکه فرنگیان وارد شیراز شوند، شایع شده بود که دولت، آن سامان را به فرنگی فروخته است.

زمزمه‌های اعتراض برای اولین‌بار در این خطه از ایران آغاز شد. عده‌ای از مردم رو به سوی علما نهادند و از آنها کسب تکلیف نمودند. علمای شیراز هم، از آنجا که این امر را منافی با منافع دین می‌دانستند، اظهار انزجار کردند. عده‌ای از بازرگانان و تجار بزرگ تنباکو که مستظهر به حمایت بیگانه بودند، آشکارا علیه رژی موضع گرفتند و زمینه‌های لازم را برای گسترش شورش مهیا ساختند؛ مثل حاج‌عباس اردوبادی که از دولت روسیه حمایت می‌کرد و به دستور وزیرمختار روسیه در تهران، ماموریت داشت در امر پیشرفت کار رژی اختلال ایجاد کند. در شیراز، شایع شده بود که اقدامات شرکت رژی موجب خواهد شد صدها تاجر ورشکسته و بیکار شوند.