تاریخچه مختصر تحزب در ایران-1

دکتر سید جلال‌الدین مدنی

مروری هرچند اجمالی بر تاریخچه تاسیس، فعالیت و انحلال یا تداوم احزاب در ایران نشان می‌دهد که زمینه‌های خاص اجتماعی باعث شده‌اند که حزب‌گرایی در ایران، به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی، متفاوت از سایر کشورها و دوره‌ها باشد. در قانون اساسی مشروطیت خبری از احزاب نبود و فقط به تشکیل اجتماعات اشاره مختصری شده بود، اما کوران حوادث در تاریخ معاصر ایران، ظهور جریان‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی را ناگزیر می‌ساخت؛ به ویژه آنکه استعمار و استبداد چنگال‌های خونین خود را از حلقوم مردم ایران برنمی‌داشتند و سکوت و رضا به معنی مرگ بود. درگیری‌های فکری و ایدئولوژیک هم می‌تواند زمینه تشکیل احزاب را فراهم کند و نمایندگان و طرفداران هر اندیشه و مکتبی را به تاسیس سازمان و حزب ترغیب نماید که نمونه‌های آن در تاریخ معاصر ایران فراوان است. در نوشتار پیش‌رو مساله حزب در ایران معاصر به طور گذرا بررسی شده است.

حزب به معنای امروزی کلمه، پدیده‌ای مختص دوران معاصر است و قبل از آن، چنین نهادی معنا نداشت. حزب با تعریفی که متخصصان امر از آن می‌شناسند، مربوط به غرب است. با اینکه از انقلاب مشروطیت تاکنون بیش از صد حزب در ایران تاسیس شده است، با جرات می‌توان گفت هیچ کدام در تعریف حزب و مختصاتی که دارد نمی‌گنجد. در غرب بعضی از محققان سابقه حزب را به عهد باستان می‌رسانند، اما همان‌ها هم نمی‌توانند بگویند احزابی که امروزه در اروپا و آمریکا فعالیت می‌کنند، مشابه همان احزاب قدیمند.

در ایتالیای عهد رنسانس، به دسته‌هایی که دور افراد متشخص جمع می‌شدند حزب می‌گفتند. بعدا مراکزی که محل اجتماع نمایندگان مجالس انقلابی بود و همچنین کمیته‌هایی که فراهم‌آورنده مقدمات انتخابات با شرط میزان پرداخت مالیات رای‌دهندگان بودند، حزب نامیده شدند. سپس سازمان‌های نسبتا وسیع مردم که مبین افکار عمومی شناخته می‌شدند عنوان حزب به خود گرفتند. در نظام‌های دموکراسی نزدیک به زمان ما تشکیلاتی که برای کسب قدرت در عرصه سیاسی فعالیت می‌کنند و از طریق پارلمان اداره کشور را به عهده می‌گیرند، حزب نامیده می‌شوند و اقسامی دارند.

موریس دوورژه در مقدمه کتاب احزاب سیاسی در سابقه‌ای از احزاب نوشته است: «در ۱۸۵۰ هیچ کشوری در عالم (به‌استثنای ایالات‌متحده آمریکا) دارای حزب سیاسی به معنی نوین کلمه نبود. البته در بسیاری از کشورها، مراکزی برای تبادل نظر، باشگاه‌هایی جهت اجتماع مردم، انجمن‌هایی برای بیان اندیشه‌ها، گروه‌هایی در چارچوب امور پارلمانی وجود داشت، اما هیچ کدام از این مجامع به معنی خاص حزب نبود. یک قرن بعد، یعنی در ۱۹۵۰، در اکثر کشورها احزاب سیاسی وجود داشتند و در کشورهای دیگر کوشش می‌کردند از روش کار کشورهای دارای سیستم حزبی تقلید نمایند.» یکی از این کشورها ایران بود. تقریبا از سال ۱۹۰۰ به این طرف که بعضی افراد با غرب ارتباط پیدا کردند و در کشورهایی مثل فرانسه یا انگلیس مشغول تحصیل شدند و به ویژه در دهه اول قرن بیستم که انقلاب مشروطیت در ایران به نتیجه رسید و مجلس شورای ملی تاسیس گردید، آرام‌آرام گروه‌هایی همفکر به‌وجود آمدند که به خود عنوان حزب دادند. ریشه این گروه‌ها در انجمن‌هایی بود که در مبارزات انقلاب مشروطیت تشکیل شده بودند. حزب سوسیال دموکرات قفقاز تلاش نمود تا با این انجمن‌های مخفی و ملی در تماس باشد. انتخابات مجلس اول به طریق صنفی برگزار شد، اما وجود طبقات شش‌گانه‌ای که در مجلس نماینده داشتند، زمینه مساعدی برای تشکیل حزب نگردید. در این مجلس دسته‌ای از نمایندگان میانه‌رو و دسته‌ای دیگر تندرو بودند که کم‌کم تندروها، آزادی‌خواه و میانه‌روهای معتدل نامیده شدند. این تقسیم‌بندی و تفاوت مواضع سیاسی ــ اجتماعی بیشتر از اختلاف ایدئولوژیک ناشی می‌شد تا برخاسته از طبقه‌ای خاص. در این دوره انجمن‌های سیاسی گسترش پیدا کردند. برای مطالعه و تحقیق درباره احزاب، در درجه اول باید به مرام‌نامه و نظام‌نامه‌های احزاب سیاسی مراجعه کرد، هر چند که در مواردی، دستجاتی بدون مرام‌نامه و اساسنامه هم عنوان حزب پیدا کردند و مدتی در عرصه سیاسی فعالیت نمودند. در مورد چنین احزابی باید به سراغ اعلامیه‌های سیاسی آنها، به‌ویژه به هنگام انتخابات، مراجعه نمود یا اگر عهده‌دار انتشار روزنامه بوده‌اند، باید افکار، خواسته‌ها و آرمان‌های آنها را از سرمقاله‌های آن روزنامه‌ها برداشت نمود، مثلا در مورد حزب اجتماعیون عامیون می‌توان به مرام‌نامه و نظام‌نامه آنها مراجعه کرد. برای آگاهی از چگونگی آغاز به کار جمعیت‌هایی که خود را در قالب حزب قرار دادند، باید به منابع تاریخی رجوع نمود. ملک‌الشعرای بهار در کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران»، به پیدایش احزاب مقارن مشروطیت توجه کافی نکرده است. او در این کتاب چگونگی انقراض قاجاریه را بررسی کرده است؛ زیرا خود او در دوره اول مجلس فعالیت سیاسی نداشت. شروع فعالیت او در دوره مجلس دوم بود. در این دوره بود که وی در ردیف انقلابیون در‌آمد و در خراسان عضویت حزب دموکرات را ‌پذیرفت و روزنامه نوبهار، ارگان آن حزب را انتشار داد. در دوره دوم مجلس شورای ملی که با سقوط و برکناری محمدعلی‌شاه و تبعید او و برگزاری انتخابات عمومی شکل گرفت، وکلا به دو دسته متمایز از هم تقسیم شدند: اعتدالی و دموکرات. این دو گروه در مقابل هم قرار ‌گرفتند. میرزا محمدصادق طباطبایی رهبر اعتدالیون بود. حزب اجتماعیون اعتدالیون در اصل برای مقابله با دموکرات‌ها تشکیل شد و برنامه آنان بیشتر در حکم مقابله با برنامه دموکرات‌ها بود تا برنامه‌ای مستقل؛ لذا این حزب، هم از لحاظ کیفیت عضویت و هم از لحاظ ایدئولوژی، ظاهرا ضعیف بود و همین مساله باعث شد که کابینه‌ها ــ چه کابینه سپهدار، قهرمان جنگ علیه محمدعلی‌شاه، و چه کابینه مستوفی‌الممالک که از طرف دموکرات‌ها حمایت می‌شد ــ هیچ‌یک در مجلس دوم اکثریت نداشته باشن د. اکثر وکلا جلو هرگونه اقدامی را می‌گرفتند.

منبع: iichs.org