واکاوی علل مخالفت بازاریان با حکومت پهلوی-۴
تحلیل کودتای سوم اسفند و پیامدهای آن
انقلابهای مشروطه و انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ در دو دوره متفاوت رخ داده و موضوع مورد علاقه پژوهشگران است. کالبدشکافی رفتار گروههای گوناگون اجتماعی در دو انقلاب و در سالهای میان این دو رویداد با استناد به مطالعات انجامشده، موضوع اصلی نوشته حاضر است که رفتار بازاریان را بررسی میکند. جان فوران نیز همچون سایر تحلیلگران، نقش اساسی برای بازاریان در پیروزی انقلاب قائل است. وی بازاریان را ستون فقرات جنبش طرفدار امام خمینی(ره) میپندارد. به اعتقاد او بازاریان در مقابل عملکرد ضد بازاری رژیم، شبکههای اطلاعاتی، نظام بانکی، گروههای بحث و مناظره دینی و سنتهای همبستگی اجتماعی خاص خود را تقویت نمودند. آنها نقش عظیمی در تامین منابع مالی و تشکیلاتی انقلاب داشتند و پرشورترین طرفداران امام خمینی(ره) بودند.
بازار و بازاریان در فاصله بین دو انقلاب
جامعه ایران در دوره قاجار متاثر از شرایط بیرونی و درونی با تغییرات جزئی در شیوه تولید، ابزار تولید و ترکیب طبقاتی روبهرو شد. تولید شبانکارگی نسبت به دورههای قبل از جنبه کمی به طرز چشمگیری، حدود ۵۰ درصد کاهش یافت، در حالی که شیوه تولید بورژوازی و خردهکالایی به دو برابر افزایش یافت. همچنین در آغاز قرن بیستم، ساختار طبقاتی ایران شکل جدیدی به خود گرفت و در کنار طبقات سنتی (زمینداران، دهقانان، روحانیان و بازاریان) با شکلگیری طبقه کارگر، دیوانیان و روشنفکران با تمایلات و خواستههای جدید روبهرو میباشیم و البته سیر این تغییرات جزئی در ساختار تولید و ترکیب طبقاتی در سالهای بین انقلاب مشروطیت و کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ (۲۱ فوریه ۱۹۲۱) به خاطر بیثباتیهای سیاسی و اجتماعی ناشی از انقلاب مشروطیت، خرابیهای ناشی از اشغال ایران توسط چهار دولت قدرتمند روسیه، انگلستان، عثمانی و آلمان در جنگ جهانی اول، کارا نبودن دولتهای مشروطه در تامین ثبات، حضور و فعال شدن نهضتهای ضد استبدادی و ضد خارجی، تا اندازهای و به نحوی متوقف گردید؛ بنابراین طبیعی بود که تمام قشرها، طبقات و لایههای پایین جامعه از بیثباتی سیاسی مستمر حاکم بر جامعه رنج میبردند و از اقداماتی سیاسی یا حتی کودتا که هدف اصلی آن تامین ثبات باشد، نمیتوانستند ابراز نارضایتی نمایند. در چهار سال کودتا (۱۳۰۰ــ۱۳۰۴) به خاطر وجود امکانات فعالیت، نهادهای مشارکت قانونی همچون مجلس، سندیکا، احزاب و بازاریان در انتخابات مجلس موسسان شرکت کردند و در سقوط قاجاریه و روی کار آمدن پهلوی به نوعی دست داشتند.
کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به تاریخ چندین قرنی حکومت ایلاتی ــ ملوکالطوایفی خاتمه بخشید. رضاشاه با تحولات بنیادی که در ساختار اقتصادی، نظام آموزشی، اداری و نظامی ایجاد کرد، شکل و محتوای زندگی جامعه و روابط اجتماعی را دگرگون ساخت. از جنبه اجتماعی شانزده سال سلطنت رضاشاه دوره کلیدی گذار جامعه ایران از تولید شبانکارگی ایلاتی به دوره کامل تولید بورژوازی و خردهکالایی است. زمینداران قدرت سیاسی خود را به نحوی از دست دادند و به خاطر گسترش شهرها تعداد روستاییان با مهاجرت به شهر کاهش یافت. هر اندازه که دولت از روحانیت فاصله میگرفت به بازار و بازاریان وابستهتر میشد. ریچارد کاتم در این زمینه مینویسد: «رضاشاه میخواست ایران را یکپارچه صنعتی و مدرن سازد و در این رهگذر، مخالفان طبیعی او روحانیت و زمینداران بودند، پس متحدان طبیعی رضاشاه بازاریان و روشنفکران بودند.»
در سالهای سلطنت رضاشاه، به خاطر گسترش بوروکراسیهای اداری، هشت وزارتخانه با حدود بیستهزار کارمند به چهارده وزارتخانه با حدود ۲۵۰ هزار کارمند افزایش یافت و با توجه به سرمایهگذاریهای پرحجم دستگاه حکومتی و بخش خصوصی در ایجاد صنایع، به ویژه صنایع نظامی، بافندگی، غذایی، سیمان و کبریت و گسترش زیرساختهای اجتماعی، از جمله راهآهن و راههای شوسه، طبقه کارگر شکل سازمانی و حرفهای جدیدی به دست آورد. بدون تردید دولت «یک استراتژی صنعتی شدن جایگزینی واردات را دنبال میکرد تا صنایعی احداث کند که نیازمندیهای داخلی کشور را تامین نمایند و نیازی به واردات نباشد.»
در سالهای سلطنت رضاشاه اکثر پیشهوران و کاسبکاران همانند گذشته، بدون تاثیرپذیری از سیاستهای دولت و دگرگونیهای اقتصادی، در بازار ماندند و به کسب و کار خود ادامه دادند، ضمن اینکه کالاهایی که عرضه میکردند با نیازهای جامعه شهری هماهنگ شده بود. به گفته دکتر علیرضا ازغندی، این گروه از بازاریان به خاطر سیاستهای حمایتی دولت در تولید کالاهای داخلی از رونق کمی و کیفی نسبتا خوبی برخوردار شدند. گروهی از بازرگانان با پشتوانه مالی زیاد، محیط بازار را ترک کردند و به تنهایی یا با همکاری و مشارکت سرمایهای و مدیریتی دیگران به ایجاد صنایع و تولید سرمایهداری روی آوردند. عدهای دیگر از بازاریان که توان مقاومت در مقابل هجوم سرمایه و کالا را نداشتند و اصولا آماده نبودند که خود را از لحاظ فکری و ابزار با وضع بهوجودآمده هماهنگ سازند، مشاغل بازاری را کاملا رها کردند.
رویهمرفته میتوان گفت دستگاه حکومتی رضاشاه به دو علت سیاسی نتوانست با بازاریان، اعم از بازرگانان، تجار، پیشهوران و کاسبان خردهپا، همانند گذشته ارتباط برقرار سازد: اولا در این امر بین تاریخنگاران اجماع نظر است که بازار سنگر سنتی اسلام بوده است؛ بنابراین بازار به خاطر ایجاد محدودیت فعالیتهای مساجد و روحانیان، کانون نارضایتی از دولت محسوب میشد، هر چند که نارضایتیها هیچگاه به صورت علنی ابراز نگردید و هیچ مخالفتی به شکل سازمانی در این مقطع تاریخی انجام نشد. ثانیا، بهرغم اینکه بازاریان در امور دادوستد و تجارت آزادی عمل داشتند و در بسیاری مواقع از حمایتهای دولت بهره میگرفتند، به هیچ وجه امکان فعالیت سیاسی نداشتند. در واقع دولت به طرق مختلف فعالیت بازاریان و روسای اصناف را زیر نظر داشت و هر گونه فعالیت در جهت تشکیل جلسه و انجمن بدون اطلاع پلیس محلی از آنان سلب شده بود.
گرایش همهجانبه نظامی، امنیتی، تجاری و فرهنگی رضاشاه به رایش سوم و آلمانیها، از یک سو و اولویت قائل شدن او به تامین امنیت نظامی و توسعه صنعتی به قیمت قربانی کردن توسعه سیاسی، از سوی دیگر، به اشغال ایران توسط قوای روسیه و انگلستان در ۳ شهریور ۱۳۲۰/ ۲۵ اوت ۱۹۴۱ و سقوط رضاشاه کمک کرد. با کنارهگیری رضاشاه از قدرت، جمعیت پانزده میلیونی ایران و قشرها و طبقاتی که طی شانزده سال سلطنت رضاشاه تحت فشار قرار گرفته بودند، فرصت پیدا کردند با استفاده از فضای باز سیاسی بهوجودآمده و با بهرهگیری از نهادهای مشارکت قانونی چون مجلس، مطبوعات، احزاب و سندیکاها، فعالیتهای تشکیلاتی و سیاسی خود را دوباره شروع نمایند. صفآرایی قشرها و طبقات در نهادهای مشارکتی، بهویژه در مطبوعات و مجلس چهاردهم شورای ملی، گسترده و بسیار چشمگیر بود.
بخشهای کشاورزی، خدمات، بازرگانی خارجی، صنایع و بودجه دولت از رهگذر جنگ و حضور نظامیان روسی، انگلیسی و آمریکایی به شدت آسیب دیده بودند. «تنها فعالیت شهری که در خلال جنگ رونق یافت، بخش تجاری و سفتهبازی و دلالی بود. بازرگانان کوچک و متوسط در مجموع از وضعیت نابسامان اقتصادی آسیب دیدند، اما بازرگانان عمده در موقعیتی قرار داشتند که سود سرشار و بادآوردهای به چنگ آوردند... . جامعه بازرگانی ایران در مجموع به دلیل ایفای نقش واسطهگی بازارهای محلی و نیازهای زمان جنگ سود برد، هر چند سایر بخشهای اقتصادی دستخوش نابسامانی و پریشانی بود.»
ارسال نظر