نقد کتاب - نقد خاطرات و کارنامه کاظم ودیعی-بخش پایانی
نقل تاریخ با روایت نادرست
منتقد کتاب «شاهد زمان» نوشته کاظم ودیعی از رجال بلندپایه عصر پهلوی دوم در آخرین بخش از نقد این کتاب به روشنی بیان میکند که نویسنده آنچه را که خود میخواسته نوشته است و به منابع و اسناد موجود توجهی نداشته است. برای نمونه، در حالی که خاطرات آقای اکبر اعتماد منتشر شده است و خواننده میتواند به سهولت به آن مراجعه کند، مینویسد: «پس از استعفای اکبر اعتماد از ریاست سازمان نیروی (انرژی) اتمی شایعات بسیار راه افتاد و از جمله گفتند دولت ایران قراردادی با یک دولت خارجی برای دفن زبالههای اتمی در خاک ایران (کویرها) منعقد کرده است. منشا خبر یکی از جراید خارجی و به نظرم لوموند بود (شاید!) مخالفان مقیم خارج به طرق مختلف این خبرها را به چاپ میرساندند و سپس تلفن را برداشته به عنوان خبر تازه به تهران میدادند.» (جلد دوم، ص۴۳۷) اکنون مناسب است که شیرازه سخن را به آقای اکبر اعتماد بسپاریم تا امکان قضاوت دقیقتری در مورد ادعاهای آقای ودیعی فراهم آید: «یادم هست که روزی یک خبرنگار اتریشی به ایران آمد و با شاه مصاحبه کرد او در این مصاحبه سوالاتی از شاه در زمینه انرژی اتمی کرد و پاسخ شنید.
بعد مساله تفالههای اتمی را مطرح کرد که ایران این مساله را به چه نحو حل خواهد کرد. پاسخ شاه تا آنجا که به خاطر دارم این بود که روزی که موقع این کار رسیده باشد، ایران در این زمینه امتیازی نسبت به کشورهای دیگر دارد و آن داشتن فضاهای وسیع بدون جمعیت است و میتواند راهی برای دفن این زبالهها پیدا کند و آنها را در اعماق بیابانهای ایران دفن کند. خبرنگار اتریشی پرسید که اگر روزی این راهحل برای ایران پیدا شد، آیا ایران به کشورهای دیگر هم امکان خواهد داد که از فضاهای موجود در ایران استفاده کنند؟ پاسخ شاه تا آنجا که به خاطر دارم این بود که «در آن موقع خواهیم دید چرا نه؟» متعاقب این مصاحبه در یک سفر که من به اتریش رفتم، وزیر علوم اتریش که خانمی فعال بود (اسمش را یادم نیست) یک مهمانی نهار برای من ترتیب داد و بعد از نهار مساله تفالههای اتمی را با اشاره به مصاحبه شاه مطرح کرد. به او پاسخ دادم... باید صبر کرد. چند ماه بعد این خانم به تهران آمد.» (برنامه انرژی اتمی ایران تلاشها و تنشها، اکبر اعتماد، انتشارات بنیاد مطالعات ایران، انگلیس، سال ۱۹۹۷م، ص۵۵) در حالی که کتاب آقای ودیعی یک دهه بعد از انتشار کتاب خاطرات آقای اکبر اعتماد منتشر شده است.
اگر این اندیشمند!! برجسته وابسته به دربار و بیگانه زحمت مطالعه این اثر را بر خود هموار میساخت با این قاطعیت مساله طرح پروژه دفن زبالههای اتمی غرب در ایران را به نیروهای مذهبی نسبت نمیداد. به این دست خلاف واقعگوییهای «شاهد زمان» فراوان میتوان پرداخت که به دلیل پرهیز از مطول شدن نقد از آنها میگذریم، اما در آخرین فراز از این مقال لازم است به این واقعیت اشاره کنیم که با وجود مواضع بسیار مغرضانه آقای ودیعی نسبت به مذهب و روحانیت آنچه در مورد مسائل پس از پیروزی ملت ایران بر استبداد و سلطه بیگانه مطرح ساخته بسیار با تبلیغات در غرب علیه انقلاب اسلامی متفاوت است. نوع رفتار نیروهای انقلاب و طرفداران امام با وزیر کابینه شریف امامی که معاون حزب رستاخیز بوده و برخی منابع از ارتباط وی با سازمانهای مخفی صهیونیستی حکایت دارد، چگونه بوده است؟ آقای ودیعی معترف است اگر کمترین تندی نیز صورت میگرفت مربوط به سازمان مجاهدین خلق بود که با نیروهای طرفدار رهبری انقلاب تقابلی آشکار داشتند. وی اذعان دارد که روحانیون و نیروهای انقلاب همان غذایی را میخوردند که به خیانتکنندگان به این مرز و بوم داده میشد. در زندان مرتب به وضعیت او سرکشی میکردند تا مبادا برخورد ناروایی با او صورت گیرد. این وزیر کابینه شریف امامی با آن سوابق تیره بعد از بازجویی آزاد میشود و در خارج از زندان به شدت مراقب اویند تا مبادا در فضای به هم ریخته اوایل هر انقلابی، تعرضی به وی شود، اما نویسنده محترم اثر با سوء استفاده از چنین فضایی به کمک تجزیهطلبان در کردستان به سهولت از کشور میگریزد و به تعبیر خود ترجیح میدهد دوران نکبتش را در خارج کشور بگذراند.
آقای ودیعی که علاوه بر داشتن روابط پنهان با سازمانهای مخفی یکی از نویسندگان دائمی روزنامه آیندگان به حساب میآمد که با سرمایهگذاری صهیونیستها در ایران راهاندازی شد (هرچند با وجود اسناد فراوانی که در این زمینه در اختیار محققان قرار دارد در چند فراز وی تلاش دارد این وابستگی را نفی کند) آیا همچون انقلاب فرانسه دودمانش به باد میرود یا خود به دلیل برخورداری از کارنامهای سنگین در همراهی با خیانتهای استبداد و بیگانگان در ایران، بعد از آزادی از زندان ترجیح میدهد ایران را ترک گوید؟
این بخش از خاطرات آقای ودیعی به نظر میرسد میتواند شاهدی بر تفاوت انقلاب اسلامی با همه نهضتها و انقلابهای جهانی باشد. انقلابی معنوی که در مسیر تلافیجویی برنیامد و در سختترین و دشوارترین شرایط بر ارزشهای معنوی پای فشرد؛ مظلومانه هجمههای گسترده را در ابعاد مختلف علیه خود تحمل کرد، اما از اصول خود به انحراف نرفت. بیشک خاطرات آقای ودیعی میتواند بسیاری از ناگفتههای انقلاب اسلامی را از زاویهای متفاوت روشن کند و شنیدن روایات روزهای بعد از ۲۲ بهمن از زبان کسی که دشمنی و ضدیت بارز وی با این نهضت استقلالطلبانه ملت ایران غیر قابل کتمان است، میتواند کمک موثری برای نزدیکتر شدن به حقیقت باشد.
ارسال نظر