انقلاب مشروطه؛ زمینهها و علل-۶
کالبد شکافی نقش بازرگانان، اصناف و زنان در انقلاب
نویسنده مقاله زمینهها و دلایل انقلاب مشروطه در ادامه بررسی چگونگی نقشآفرینی نیروهای اجتماعی موثر در این انقلاب، نقش بازرگانان، اصناف، زنان و ایلات و عشایر را کالبدشکافی کرده است. به گمان این نویسنده، سیاستهای اقتصادی دولت بهگونهای بود که منافع آنها را با آسیب جدی مواجه کرده بود، نمیدانستند طرفدار یا مخالف مشروطه باشند؛ اما پیشهوران، کارگران و اصناف که انقلاب منافع آنها را تهدید نمیکرد و حتی احتمال میدادند که وضعیت بهتری پیدا کنند، از انقلاب حمایت میکردند. ایلات و عشایر ایران که در آستانه انقلاب مشروطه ۲۵ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند و صاحب سلاح جنگی نیز بودند از عوامل موثر به حساب میآیند... این مطلب برگرفته از موسسه مطالعات تاریخ ایران معاصر است.
بازرگانان
بازرگانان که دراین مقطع منافع شغلیشان در نتیجه سیاستهای اقتصادی دولت مورد تهدید واقع شده بود روحیه محافظهکارانه خود را از دست داده بودند و اتحادیه صنفی قویای را به وجود آوردند که موجب منزلت اجتماعی و اهمیت اقتصادی آنها گردید. آنها از ورشکستگی دولت ناراضی و از امنیت مالکیت طرفداری میکردند و بسیاری نیز با سیاست اعطای مزایای تعرفهای برای سرمایهداران خارجی و بانکهای بیگانه مخالفت داشتند. از طرفی ارتباط قشر بازرگان با دول خارجی و آشنایی با تمدن جدید موجب افکار نوینی در بین آنها و انتقال آن به سایر بخشهای جامعه میشد. بهاین ترتیب موثر در شکل گیری و تداوم انقلاب مشروطیت بودند.
قشر بازرگانان با توجه به همدلی بهاین طرف یا آن طرف مبارزه به دو دسته موافق و مخالف مشروطه قابل تفکیک میباشند:
سرمایهداران یا تجار وابسته که از دوران محمدشاه در ایران شکل میگیرد و از قدرت اقتصادی رو به تزایدی برخوردار بودند. این دسته از بازرگانان عمده و آنهایی که به سرمایهداری خارجی وابسته بودند به نظر میرسد از همان اوایل به شدت به مخالفت با مشروطیت برخاستند.
(فوران، ۱۳۷۷: ۲۷۳ـ ۲۷۲)
گروه دیگری از بازرگانان نیز بودند که نقش مهمیدر روند انقلاب مشروطیت ایفا کردند و در جریان سه بار بستنشینی و نیز در مجلس اول حضورشان بیش از سایر طبقات و گروهها بود. متحصنین در باغ سفارت و انجمنهای مخفی مورد حمایت مالی این گروه قرار داشتند. علاوه براین بازرگانانی که در داخل بودند عدهای از بازرگانان تبریزی مقیم خارج خاصه استانبول بودند آنها نیز از پشتیبانان نهضت مشروطیت به شمار میرفتند. توسط عدهای از همین بازرگانان روزنامه حبلالمتین خریداری میشد و برای علمای نجف فرستاده میشد. اما پایگاه اقتصادی بازرگانان به عنوان نخبگان ثروتمند، سرانجام باعث شد تا از انقلاب احساس خطر کنند و تغییر موضع دهند که در این میان، بازرگانان میان حال احتمالا مدت طولانیتری از انقلاب حمایت کردند. هر چند بعضی از آنها به پیروی از روحانیت به انقلاب پیوسته بودند و عدهای نیز به خاطر بیثباتی سیاسی و اقتصادی حاصل از انقلاب از آن کناره گرفتند و سرانجام بخش اعظم بازرگانان حمایت خود را از انقلاب پس گرفتند. (فوران، ۱۳۷۷: ۲۷۳-۲۷۲)
مارکسیستهای اصولگرایایرانی و روسی هم انقلاب مشروطه را انقلاب بورژوایی دانستهاند که رهبری آن را بازرگانان داشتند.
پیشهوران و اصناف
پیشهوران و اصناف که شامل صنعتگران و وردستها و شاگردها و دکانداران خرده پا و طبقه کارگران شهری در حال پیدایش بودند پشتوانه تودهای انقلاب تلقی شدهاند و آنها از بست نشینی بزرگ ۱۲۸۵ تهران تا مقاومت در برابر روسها در تبریز در۱۲۹۰ همه جا پیشگام انقلاب بودهاند. در مجلس اول ۳۲ کرسی به ۱۰۵ صنف و ده کرسی به بازرگانان اختصاص داشت. اما در مجلس دوم تعداد کرسیهای اصناف کاهش یافت و همین امر موجب شد که از تندرویهای مجلس دوم کاسته شود. در سرکوب مردم تبریز۱۲۹۰ش هجده نفر از سی نفر تبریزی اعدام شده، صنعتگر و مغازه دار بودند و اینها نهایتا در نتیجه ائتلاف روسای ایلات و سایر عناصر نخبه که در آخرین مراحل انقلاب به صحنه آمدند کنار نهاده شدند. (فوران، ۱۳۷۷: ۲۷۳-۲۷۲)
در خصوص کارگران هم میتوان گفت با روند گرایش فزاینده به شهرنشینی در آغاز قرن بیستم در ایران، سیر مهاجرت دهقانان به صورت یک جریان دائم و شتابگیرنده به تهران و سایر شهرهای بزرگ ادامه یافت. این مهاجرین تحت عنوان کارگر قلمداد میشدند که اغلب آنها شغلهای موقت و غیرتخصصی داشتند. چنین افرادی به طور معمول از لحاظ بینش سیاسی نسبت به کارگران ماهر و آموزش دیدهای که در کارخانهها کار میکنند و در مرز رسیدن به آگاهی سیاسی هستند در سطح پایینتری قرار دارند، اما نسبت به گذشته از افق دید بازتری برخوردار میباشند و نفوذ و تاثیر بیشتری هم دارند در عین حال فاقد هرگونه سمتگیری سیاسیاند و کسان دیگر آنها را رهبری میکنند. این دسته کارگران تنها به هنگام کمبود نان و بلوای ناشی از آن به فعالیت سیاسی انگیخته شدهاند و چون این نوع بلواها در هر دو رژیم استبدادی و مشروطیت روی داده است میتوان گفت کارگران غیرماهر در این بلواها، نسبت به استبداد یا مشروطه جهتگیری خاص سیاسی نداشتهاند.
جنبش کارگری درایران با ظهور انقلاب مشروطیت پدید آمد و با افول آن از میان رفت. کارگران از نظر تعداد محدود بودند، اما حمایت گستردهای از انقلاب داشتند و به علت همین محدودیت، نتوانستند همانند پیشهوران، روحانیون و بازرگانان نقش قاطعی ایفا کنند. (فوران، ۱۳۷۷ : ۲۷۴)
آنها اگر چه از حامیان انقلاب بودند، اما به دلیل تعداد اندک چندان تاثیری در آن نداشتند. پس برخلاف نظر مارکسیستها میبینیم که به جای انقلاب بورژوایی با یک حرکت مردمی، دموکراتیک، تودهای و شهری رو به رو هستیم که طبقههای رو به زوال ما قبل سرمایه داری (پیشهوران) و روشنفکران و کارگران و تا حدودی دهقانان و... (طبقه خرده سرمایهدار) در شکلگیری آن شرکت داشتند.
(فوران ،۱۳۷۷: ۲۷۲)
زنان
ایراد سخنرانیهای آتشین و جنگیدن در کنار داوطلبان مبارز از جمله فعالیتهای زنان به نفع مشروطیت بود. و گاه نیز زنان در جنگها شرکت میجستند. در یکی از جنگهای آذربایجان وقتی درگیری پایان یافت در میان کشتهها بیست جسد متعلق به زنانی بود که لباس مردان را پوشیده بودند. (فوران، ۱۳۷۷:۲۸۵) و البته پس از مشروطه به تدریج حضور زنان در عرصههای اجتماعی و همچنین در دفاع از منافع ایران در مقابل بیگانگان پررنگ تر شد. به طوری که در پی اولتیماتوم روسیه ۱۲۹۰ش هزاران زن کفن به تن کردند و همراه مردان آمادگی خود را برای دفاع اعلام کردند. سیصد زن مسلح به مجلس رفتند و به نمایندگان توصیه کردند در برابر روسیه پایداری کنند.
فوران مینویسد: «محروم کردنشان از حق رای نیز آنان را از مشارکت در آموزش سیاسی و سایر اشکال فعالیت مثل تاسیس مدرسه و روزنامه باز نداشت، زنان دهها انجمن خاص خود را برپا کردند». (فوران، ۱۳۷۷:۲۷۶) نمونههای زیادی از فعالیتهای زنان در تاریخ این دوره ثبت شده است.
اجتماعات زنان به طور معمول در مسجد سپهسالار انجام میگرفت و گاهی سلاح نیز همراه داشتند. زنان ابتدا به خاطر مجلس، قانون اساسی و سپس جمع آوری وجوه بانک ملی و تحریم پارچههای خارجی در نهضت فعال شدند. دراین مرحله تعداد قابل توجهی در پشتیبانی مردان و درخواست روحانیون به مبارزه پرداختند و به محض آنکه هدفهای اولیه انقلاب حاصل شد ائتلاف گروهها دستخوش تزلزل گردید. مباحث بحث انگیز پیرامون تحصیل زنان، قانون جدید انتخابات و خواستاری حق رای برای زنان و مخالفت با جنبههایی از جامعه سنتی مردسالار از طریق نشریهها و انجمنهای مختلف طرح و دنبال شد.
غالب زنان فعال دراین دوره ویژگی تقید دینی را در نوشتهها و اظهارنظرهای خود داشتند، ولی پیشرفت و آزادیهای زنان در ممالک خارجه را نمونه و الگو ذکر میکردند این نکته نشان خاستگاه طبقاتیاین زنان نیز میباشد. در داخلاین انجمنها گرایش واحدی وجود نداشت. اتحادیه غیبی نسوان مسائل اقتصادی سیاسی کشور را نقد میکرد و از حقوق زنان طبقه پایین عمدتا دفاع میکرد واینها از روحانیون محافظه کار حمایت میکردند. برخی به بحث در مورد فرهنگ مردسالاری، حجاب، چند همسری و حق طلاق میپرداختند. بررسی نامهها، مقالهها و گزارشهای روزنامههای دوره انقلاب مشروطیت نشان میدهد که نهضت مبارزه برای حقوق زن عمدتا ریشه در انقلاب مشروطیت دارد.
ایلات و عشایر و دهقانان
ایلات و عشایر و دهقانان گروه دیگری از جمعیت ایران را شامل بودند. دراین دوره، بیش از دو میلیون نفرایلات و عشایرند یعنی حدود یک چهارم جمعیت ایران را تشکیل میدادند. در جامعه ایلاتی بر مبنای مناسبات عشیرهای مردم اطاعتپذیری محض از روسایشان داشتند و از سویی داشتن نیروی مسلح از ضروریات زندگیایلی بوده است و در اختیار داشتن این دو مولفه دو اهرم قدرت برای سران ایلات و عشایر فراهم نموده و این توانمندی موجبی بود که در آن شرایط آنها از بازیگران مهم تحولات سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه گردند. برخی از اینها چادرنشین و شبانکاره بودند و برخی در روستاها اسکان یافته بودند که میان آنها تفاوت زیادی وجود دارد. آنها در وفاداری نسبت به دولت در یک طیف متنوعی قرار میگیرند به طوری که خصومت شدید تا وفاداری صادقانه دراین طیف به چشم میخورد. (ریچارد کاتم، ۱۳۷۱:۵۳)
منبع:iichs.org
ارسال نظر