انقلاب - اقتصاد دهه ۶۰ به روایت خاموشی
لزوم توجه به صادرات
وقوع جنگ تحمیلی، کشور را در شرایط اضطرار قرار داده بود. این امر باعث شد دولت به سرعت برای کنترل وضع کشور اقتصاد را در دست بگیرد که به نحیفتر شدن روز به روز بخش خصوصی منجر شد، اما از سوی دیگر اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران برای نشان دادن اهمیت تقویت بخش خصوصی، اقدام به برپایی سمینارهایی در سطح کشور کردند. آنچه میخوانید بخش دیگری از سخنان خاموشی، رییس وقت اتاق بازرگانی است. امکانات معادن این منطقه و تا چه اندازه امکانات بکر مانده و هنوز اقدامی به بهرهبرداری آن نشده خودش فصلی است جدا، اما امیدواریم که همین عرضی که من مختصر راجع به معدن میکنم برادران مسوول استان، همانطور که فرمودند، راجع به صنعت رفتند و برای احداث صنایع حتی غیرمجاز برای این منطقه اجازه گرفتند اجازه معدن را هم طوری بگیرند که بهرغم نداشتن آییننامه معادن و بهرغم قانون معادن که دست بخش خصوصی را در معادن به اندازه خیلی خیلی زیاد بسته در این منطقه باز کنند شاید فعالیت معدن هم در این منطقه افزایش پیدا بکند یا لااقل شروع بشود من چون مجبورم صحبتهایم را کوتاه بکنم از مطالب میگذرم بهطور مختصر و فشردهتر بیان میکنم اما راجع به بازرگانی منطقه اگر ما بخواهیم نسبت به واردات و صادرات طبقهبندی بکنیم این منطقه را شاید بتوانیم بهعنوان یک منطقه صادراتی بیان کنیم، تا وارداتی. لذا من این قسمت بازرگانی را میبرم روی قسمت صادرات. با وجود اینکه من بحث صادرات را در سمینارهای قبل به اندازه کفایت و شاید بیشتر از کفایت که حتی موجب دردسر بعضی از شنوندگان هم شد بیان کردم، اما چون این امروز و دیروز هم راجع به صادرات بحث و گفتوگو شد و بخصوص در حضور برادران مسوول وزارت بازرگانی من این را عرض بکنم که صادرات ما و صادرات غیرنفتی ما دارای مشکلات لاینحلی شده که اگر رسیدگی عاجل به آن نشود رو به نابودی است در این منطقه برادران فداکار ما که اول انقلاب به راهنمایی حضرت حجتالاسلام آقای خامنهای رییسجمهور عزیزمان به این منطقه آمدند تا به یاری مردم مستضعف منطقه بشتابند اقدامی در زابل کردند و آن اقدام این بود کارگاه قالیبافی راه انداختند تا دختران روستایی را به آن کارگاه قالی بکشند نه فقط برای تعلیم فن قالیبافی بلکه آن واحد اگر من اسمش را بگذارم یک واحد آموزشی و یک واحد کمک به خانواده روستایی است چیزی به گزاف نگفتهام ضمن اینکه بهزعم ما تا موقعیکه روستاهای ما دارای صنایع مطلوبشان در کنار کشاورزیشان بشوند فرش یکی از تولیدات بسیار عالی برای روستاهای ماست که کمک خرج روستایی بشود و روستایی را در کنار کشاورزیاش نگهدارد. در این زمینه شرکت فرش هم فعالیت بسیار جالبی در استان سیستان و بلوچستان انجام داده است، اما متاسفانه با اطلاعی که همین دیروز به من رسید در اثر رکود صادرات فرش که باعث خوابیدن تجارت فرش در داخل هم شده اطلاع به من دادند واحد فعال زابل رو به رکود رفته در ماههای آینده اگر فکر عاجلی برای فروش فرشهایش نشود تعطیل میشود خوب ملاحظه خواهیم کرد و ملاحظه میفرمایید که صادرات چقدر در مناطق روستایی ما ارزش والایی دارد، برای کشوری مثل کشور ما که راه زیادی داریم تا به اینکه زندگی و رفاه روستای را به سطح شهر برسانیم نگه داشتن کالاهای سنتی صادراتی ما از جمله فرش، نقش بسیار مهمی را در اقتصاد ما بازی میکند که کالاهای ضروری نیست. من زیاد داخل این مطلب شدم نموداری عرض کنم از اینکه تنها اگروبال انقلاب ما و مشکل عظیمی که الان بر دوش انقلاب ما است اضافه شدن حدود ۴ میلیون جمعیت تهران است که تنها همین مشکل که اگر با ایثار مردم و با ایثار دولتمردان و رهبری پیامبرگونه اماممان درست نشود کافی است ما را از پای درآورد. بقیه شهرها و حاشیهنشینی شهرها که درست شده خودش امری است بسیار وسیع. ما در این رابطه با تورمهای غیرقابل اجتنابی روبهرو بودهایم. قیمت تمام شده کالاهای ما بهصورت فزاینده بالا رفته رقبای ما در صادرات کالاهای سنتی ما در دنیا رو به فزونی هستند. در همین مورد فرش که حدود ۱۶ تا ۲۰ سال پیش ایران تنها صادرکننده فرش بود در حال حاضر با بیش از ۱۸ کشور صادرکننده روبهرو است. بار دیگر از پشت این تریبون با مددگیری از هفته وحدت و همچنین تولد مبارک حضرت رسول از برادران مسوول در دولت تقاضا میکنیم نه برای فکر صادرکننده نه برای منفعت صادرکننده نه برای استحصال ارزنه برای اینکه من میگویم متاسفانه فرصت نیست اگر فردا جلسه داشتیم و به من فرصت دادند کلیه این مطالب را باز میکنم نه برای استحصال ارز بلکه برای نگه داشتن روستایی در روستا، برای جلوگیری از هجوم روستاییان به شهرها و برای خلوت کردن شهرها چقدر ارزش برای جامعه اسلامی ما دارد و برای حکومت دارد هر چقدر ارزش دارد بیایید این ارزش را بدهید به تولید کالاهای سنتی برای صادرات، ما را قابل رقابت در بازارهای بینالمللی بکنید که این روستایی در روستایش و در کنار ده خودش باقی بماند به سوی شهرها حرکت نکند، خارج از نوع بستهبندی، خارج از گرفتاریهای اداری و خارج از اجازههای مختلف که هر کدام اینها بحثی است طولانی، قیمت صادراتی ما بایستی قابل رقابت با قیمت صادراتی در خارج بشود، اگر نشود رو به نابودی هستیم صادرات هم که نابود بشود اگر مرحله بعد که به زاهدان حرکت بکنیم میبینید که ۲۰۰ هزار نفر جمعیت زاهدان احتمالا تبدیل به ۳۰۰ هزار نفر شده است.
ارسال نظر