چرا به تجار زالو صفت می‌گویید

در اوایل دهه ۱۳۶۰ و تحت شرایط انقلابی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رسانه‌های ایرانی در فضایی خاص، تجار ایرانی را نکوهش کرده و می‌گفتند که آنها خون مردم را همچون زالو می‌مکند.رییس اتاق ایران در آن روزها و در زاهدان این موضوع را در سخنان خویش آورده و به این فرآیند اعتراض می‌کند. اگر جامعه را دیدید که غیبت و تهمت در آن جامعه رو به افزایش است شما بدون تامل و بدون شک می‌توانید قضاوت کنید جامعه دارد از جامعه اسلامی دور می‌شود و هر وقت و هر جا چنین چیزی را دیدید و دریافتید وظیفه دارید به عنوان یک فرد مسلمان در مقابل این انحراف ایستادگی کنید؛ اما مطلب بعد انحراف دیگر، من که با اطلاعات کم از اسلام و مسائل مذهبی تا به حال به این قضیه برخورد نکرده‌ام که در متون اسلامی و در روش اسلامی یک طبقه را قبول می‌کند و یک طبقه را رد می‌کند انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم اگر ما می‌گوییم دیگران در ذهن ما تلقین می‌کنند که در جامعه اسلامی طبقات و شعبات و قبایل مختلف نباید باشد خداوند می‌فرماید (انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم) اما لتعارفوا چه چیز؟ نه لتعارفوا اینکه سلطه یک قوم بر قوم دیگر نه لتعارفوا برای سلطه یک طبقه بر طبقه دیگر نه لتعارفوا برای استثمارکشی عده‌ای بر عده دیگر، لتعارفو ان اکرمکم عندالله اتقیکم برای اینکه معلوم شود نزدیک‌ترین شما به خداوند پرهیزکارترین شما است، برای این حالا ما در جامعه‌مان چه کردیم یا زاییده فکر ناپخته افرادی بود یا تلقینات افکار مختلفی بر افکار جامعه‌مان. از آن روزی که جامعه ما را به طبقات مختلف تقسیم کردند و شروع کردند عده‌ای را امتیاز دادن بر عده‌ دیگر و عده‌ای را کوبیدن بر علیه عده دیگر از همان موقع مشخص بود که جامعه ما انگیزه انحراف درش پیدا شده چه شده بود که هنوز وارد انقلاب نشده بودیم بوی آزادی به مشام آحاد ملت رسیده بود، در روی در و دیوار مشاهده کردیم طبقات را از هم جدا می‌کنند، امام ما فریاد می‌زد علت موفقیت شما وحدت کلمه است، علت موفقیت شما دست به دست هم دادن است این خط رهبری بود؛ اما روی در و دیوار و سخنرانی‌های جسته و گریخته در مجامع مختلف می‌دیدیم و می‌شنیدیم که طبقات را از هم جدا می‌کنند آوازه جدایی سردادند، من می‌خواهم خط خیلی خیلی باریک و دقیقش را عرض کنم در اینکه تجارت باید دولتی باشد یا غیردولتی عاملیتش باید با دولت باشد یا غیردولتی، آن مطلبی است اقتصادی و فکری قابل بحث، عنوان کردن این مطلب در هر زمانی و در هر مکانی مطابق عنوان بقیه مطالب چیز بدی نمی‌تواند باشد، جامعه باید پذیرا باشد؛ اما چرا، چرا به محض اعلام این مطلب همراه اینکه تجارت باید دولتی باشد اضافه می‌شود دست زالوصفتان بازاریان را از تجارت کوتاه کنید این جا طبقات شد، این جا انحراف شد که اگر دقیقا در مطلب بروید و بررسی کنید ادوار دوران انقلاب‌مان را برگردیم به عقب دقیقا دست‌هایی را می‌یابیم که همان طور که گفتند ما در محاکمات در روزنامه‌ها می‌خوانیم که اعترافاتی می‌شود که ما نظریات اقتصادی خود را تلقین می‌کردیم و تشویق می‌کردیم، هیچ کسی نمی‌گوید تجارت باید دولتی باشد یا خصوصی باشد یا هر دو باشد این قابل بحث است، حرفی نیست؛ اما آن طبقه‌بندی چرا، دیگر همه می‌دانستیم در ارتش ستم‌شاهی قبل افرادی که سرسپرده رژیم بودند، موجود بودند همه می‌دانستیم یک دفعه ملت به خود آمد آوازه شنید ارتش بایستی منحل گردد. تصدیق دفاع نمی‌کرد و این موضوع در جامعه جا نمی‌افتد با جریاناتی که در پشت پرده دشمنان انقلاب ما برای ما تهیه دیده بودند ما پس از جنگ و شروع جنگ یک جا می‌رفتیم، آیا سه سال و اندی می‌توانستیم مقاومت کنیم یا خیر؟ که امام بزرگوارمان فرمود ارتش مال ملت است و با ملت است و افراد مفسد و فاسد آن را از ارتش جدا کنیم یا کرده‌ایم یا بکنید؛ اما ارتش به عنوان یک طبقه نمی‌تواند در جامعه اسلامی جا نداشته باشد سرتاسر قرآن را بخوانید آیا در قرآن واژه به عنوان سرمایه‌داری هست، آنچه که در قرآن هست مضمون صفات سرمایه‌داری است مترف این هر که باشد و در هر طبقه که باشد از نظر اسلام و جامعه اسلامی مردود است؛ اما ما چه در جامعه‌مان گرفته‌ایم یا چیزی را تلقین‌مان کرده‌اند، جامعه طبقاتی سرمایه‌داری، کارگری کشاورزی این منطق اسلام نیست این جاها منطق اسلام نسبت به خط تمایز می‌آید مشروع بودن یا نامشروع بودن مال چیست؟ منطق اسلام چنین است که مال را از چه راهی به دست آورده‌ایم، آیا راه به دست آوردنش مشروع بوده یا نبوده به چه نحوی نگه داشتیم آیا کنزاست یاکنزنیست، در چه راهی مصرف می‌کنیم آیا اسراف می‌کنیم یا انفاق می‌کنیم این منطق اسلام است؛ اما ما حرام و حلالی را در جو جامعه طوری دریافت کردیم که بازتلقیناتی شده که چقدر مال داریم.