شورش تیمسترها-1

طرفداران و ناشران علاقه‌مند به سوسیالیسم و کمونیسم در سال‌های اخیر فرصتی تازه پیدا کرده‌اند که کتاب‌های ضدآمریکایی را چاپ و منتشر کنند. یکی از این کتاب‌ها «شورش تیمسترها، فصلی از تاریخ اتحادیه‌ها در آمریکا»است که فارل دابز از کمونیست‌های آمریکایی آن را نوشته است، از جمله این کتاب‌ها است که توسط «نشر طلایه پرسو» چاپ و به مبارزات کارگران آمریکایی اختصاص دارد. بخش‌هایی از این کتاب را در چند شماره می‌خوانید. مینیاپولیس در کناره یک دشت چمنزار گسترده‌ای قرار دارد که به سمت غرب از داکوتا می‌گذرد و تا مونتانا ادامه دارد. در قرن نوزدهم جنگل‌های پرپشت درخت کاج از شمال این شهر تا مرز کانادا گسترده بود. پس از آنکه این منطقه را از دست سرخپوستان درآوردند، رشد و توسعه اقتصاد سرمایه‌داری در حیطه‌ کشت گندم و برداشت الوار آغاز شد. هنگامی که اربابان الوار چوب‌های بکر جنگل را به تاراج بردند، معادن آهن در مزارع مسابی در شمال مینه‌سوتا کشف شد و استخراج رگه‌های آهن برای مصرف در کارخانه‌های ذوب‌آهن شرق موجب باز شدن حوزه‌ای دیگر برای سرمایه‌گذاری سرمایه‌داری شد که با محو تجارت الوار همگام بود.

مینیاپولیس، به عنوان کانون ساختار اقتصادی تا زمانی که صنعت الوار رونق داشت با آهنگ وز وز گونه‌ اره‌های ماشینی خو گرفته و سپس برای سال‌های متمادی مرکز آسیاب‌های گندم بود. ریخته‌گری‌های آهن‌آلات همه‌جا سبز شدند تا ابزار مزارع را تولید کنند. عمده‌فروشی‌ها راه افتادند تا سخت‌افزار، اغذیه، البسه و سایر مایحتاج عمومی را در این منطقه عرضه کنند. راه‌آهن‌ها مثل چتر در اطراف شهر گسترده شدند، همان‌طور که راه‌های پیچ در پیچ رفت‌وآمد کامیون‌ها بعدها در اطراف آن پخش شدند. را‌ه‌آهن‌ها نرخ حمل‌ونقل محصولات کشاورزان به میدان تره‌بار را دیکته می‌کردند، آسیاب‌دارها هم نرخ خود را خود تعیین می‌کردند. این استثمار به دست غول‌های شهری، با دستکاری‌های مبادله محلی غلات و حساب‌سازی‌های بانک‌ها همراه بود.

این یک گنج بادآورده سرمایه‌داری بود که به همه، به جز کارگران و کشاورزان خرد، اجازه می‌داد تا فربه شوند.

نیروی کار برای کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و بازرگانی از ترکیبی از بومی‌ها و مهاجران تامین می‌شد. با توجه به طبیعت فصلی بودن کارها، بخش بومی به میزان قابل توجهی از کارگران سیار نقاط مختلف کشور تامین می‌شد. آنان عمدتا زحمتکشان دسته‌های برداشت خرمن، چوب‌بر، معدنچی و نیروی کار ساختمان راه‌آهن‌ها را تشکیل می‌دادند. سازمان کارگران صنعتی جهان (آی دبلیو دبلیو) اساسا به عنوان اتحادیه در برگیرنده این نیروی سیار کار پا به عرصه وجود گذاشت. این سازمان در مینیاپولیس شعبه شماره ۱۰ را در منطقه بریج اسکوئر، محله درب و داغان میخانه‌ها، برپا کرده بود. حدودا از سال ۱۹۱۰ تا جنگ جهانی اول، این شعبه یکی از بزرگ‌ترین شعبه‌های این سازمان در غرب میانی بود. ده‌ها هزار کارگر سیار از طریق این شعبه راه خود را به انواع مشاغل در این منطقه باز می‌کردند.

سطح آگاهی طبقاتی اعضای سازمان کارگران صنعتی جهان بسیار بالا بود. این آگاهی از سابقه مبارزات قهرمانانه این سازمان نشات می‌گرفت. برخی از آنان «عضویت دوگانه» داشتند، یعنی در اتحادیه‌های صنفی ای‌اف‌ال هم عضو بودند. نتیجتا، جنبش کارگری مینیاپولیس در کل تحت تاثیر رزمندگی و نگرش طبقاتی آنان قرار گرفته بود. جنبش علاوه بر اینها تحت تاثیر کارگران راه‌آهن بود که به مینیاپولیس می‌آمدند و در قطار یا کارگاه‌های تعمیرات راه‌آهن مشغول به کار می‌شدند. پیروان یوجین وی. دبز، این سوسیالیست بزرگ و رهبر اتحادیه - کارگری نیز در میان آنان بودند و او به آنان اساس سیاست‌های طبقاتی را آموزش می‌داد. تجارب اعتصاباتی که آنان در سایر نقاط کسب کرده بودند و دانش سیاسی‌شان بر شعبه محلی ای‌اف‌ال تاثیر گذاشته بود.

به موازات خیل کارگران سیاری که متولد آمریکا بودند (بومی - زادها)، موجی از مهاجران از اواخر قرن نوزدهم به بعد به اینجا سرازیر می‌شدند. آنان اغلب اهل نروژ، سوئد، آلمان، فنلاند و دانمارک بودند. اغوا شده از چشم‌انداز دریافت زمین‌های دولتی یا خرید زمین به قیمت ارزان، اغلب با این امید به این کشور می‌آمدند که بتوانند زندگی بهتری را به عنوان یک کشاورز برای خود فراهم آورند. برای آنکه بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، می‌باید بذر، ابزار و احشام می‌داشتند. اقساط وام‌های رهنی می‌باید پرداخت می‌شد. از آنجایی که آنان اغلب سرشان کلاه گذاشته می‌شد و بهای مناسبی برای محصولات نصیبشان نمی‌شد و در مواقعی با شکست کامل در برداشت محصول مواجه می‌شدند، لذا اغلب این نیاز قوت می‌گرفت که قدری پول نقد به دست آورند. این غالبا باعث می‌شد که کشاورزان مهاجر برای کاریابی به مینیاپولیس بیایند. بسیاری از آنان در کشور زادگاه خود کارگران ماهر کارخانه‌ها و کارهای ساختمانی بودند و می‌توانستند در حرفه خود اشتغال بیابند. سایرین تلاش می‌کردند تا به عنوان کارگر عادی استخدام شوند.برخی از آنان تصمیم می‌گرفتند که ساکن شهر شوند و در آنجا به مرور زمان هزاران مهاجر دیگر که بالاجبار مزارع کوچک خود را ترک کرده بودند به آنان می‌پیوستند. تعداد معتنابهی از آنان پیش از آنکه وارد این کشور شوند، سوسیالیست بودند و اینجا متمایل به پیوستن به حزب سوسیالیست یوجین‌دبز بودند و در این حزب بر مبنای کشور زادگاه خود در فدراسیون‌های مبتنی بر زبان مادری‌شان متشکل می‌شدند. این کارگران در کشور زادگاه خود تجارب اتحادیه - کارگری قابل توجهی اندوخته بودند. نتیجتا، به عنوان بخشی از نیروی کار این شهر، آنان مبارزان اتحادیه - کارگری و فعالین سوسیالیست هر دو سازمان‌های ای‌اف‌ال و آی دبلیو دبلیو می‌شدند. این تلفیق کارگران بومی - زاد و مهاجر در رزمندگی نیروی کار، نماد خود را در حیات حرفه‌ای وی.‌آر. دان و کارل اسکوگلند متبلور ساخته بود، هم آنان که به عنوان رهبران مرکزی اعتصابات تیمسترها در سال ۱۹۳۴ پا به میدان نهادند.

وینسنت ریموند دان در ۱۷ آوریل ۱۸۸۹ در کانزاس سیتی در ایالت کانزاس متولد شد. هنگامی که ری نوزاد بود، پدرش که تعمیرکار تراموا بود در حادثه‌ای چنان مجروح شد که دیگر نمی‌توانست به کار خود ادامه دهد و لذا خانواده‌شان به مزرعه پدربزرگش واقع در لیتل فالز در مینه‌سوتا نقل مکان کرد.