انقلاب - اقتصاد دهه۶۰ به روایت خاموشی-۵
چرا کارخانهها را رها کردید
رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، تلاش کرد با یادآوری وظایف بخش خصوصی در شرایط جنگ و در زمانی که دولت میخواست کنترل همه فعالیتهای اقتصادی را در دست داشته باشد، بعضا نکات جالبی را بیان کند. سخنان وی که در آبان ۱۳۶۲ در شیراز ایراد شده است، این موضوع را به خوبی نشان میدهد. وظیفه بازرگانان و صاحبان صنایع، یعنی آنها که میفهمند آن است که همکاری کنند و بدانید آن کاری که شماها میتوانید انجام دهید افراد توی خیابان نمیتوانند چون تماسی ندارند، اما شرط اصلیاش آن است که طوری عمل کنیم که نزد وجدان خودمان راحت باشیم، بدانیم که رژیم عوض شده و در رژیم انقلاب اسلامی ایران هستیم؛ یعنی در رژیمی هستیم که میخواهیم لیاقت آن را داشته باشیم که خداوند اراده کرده ما را در سطح جهان خلیفهالله قرار دهد.
این خودسازی میخواهد بله مقدار زیادی از مطالب را که عنوان فرمودید مربوط این حرفها است، به خاطر سکوت ماست، حالا این سکوت مصلحتی است یا نه نمیدانم، امیدوارم نباشد. یا آنکه سکوت ما خدادادی است، نمیدانیم. نباید سکوت کنیم و میبایست سکوت را بشکنیم. لازم است ابتدا کار خودمان را اصلاح کنیم، بعد فریاد بکشیم. برای اصلاح کار جامعه یک بار بعد از ۱۴۰۰ سال خداوند ما را لایق دانست که پرچم رهبریت یعنی راهبریت دین خودش را به دست این ملت بدهد. به خدا قسم اگر شکست بخوریم خدای نخواسته معلوم نیست دیگر کی اسلام سربلند کند. مسوولیت خیلی عظیم است.
مقداری از مسائلی که شما عنوان فرمودید مربوط به وزارت بازرگانی است و در جلسات قبلی که ما در حضور برادران بودیم با توجه به مسوولیتی که در کنار اتاق بازرگانی در وزارت بازرگانی هم داشتیم سعی ما بر این بود که این مشکلات را بر آن منوال حل کنیم، خیال نکنید که این مسائل منعکس نشده، خیال نکنید که این مطالب به مقامات نرسیده، همه رسیده، امیدواریم که برادران مسوول موجود هم در وزارت بازرگانی دنباله مطالب را بگیرند و انشاءالله این مشکلات را حل کنند. من مشکل اصلی را در تولید میبینم. امر تولید که بههم خورد، سرمایهگذاری در راه ایجاد واحدهای جدید که بههم خورد، این عوارض را به دنبال داشته، سرمایهگذاری جدید که صورت نگرفت اشتغال ایجاد نمیشود و در نتیجه دستفروش زیاد میگردد. دستفروش که زیاد شد، دکه و مغازه که زیاد شد، دست به دست کردن کالا که زیاد شد، روند افزایش قیمتها را تسریع میکند. باید اثر این ارتباط که چون زنجیر حلقههایش متصل به هم است غافل نشویم، موضوع را مقطعی فکر نکنیم. برادرانی که آمدید اینجا به حق فریاد میکشید صادراتمان از بین رفته درست است. صادرات از بین رفته است علتش را چگونه بیان میکنید؟ علتش را بالا بودن قیمت داخلی و پایین بودن قیمت خارجی میدانید. پس برای جبران مافات چه باید کرد؟ باید سیاستی پیشه کرد که این دو قیمت به هم نزدیک شوند. بله قیمت خارج که دست ما نیست پس باید قیمتهای داخلی را مورد توجه قرار داد.
چرا قیمت داخلی بالا میرود برای من ملالآور است اگر بگویم، چون خیلی از شماها این حرفها را از من شنیدهاید. کدامشان را بگویم، فرش را بگویم، آیا مواد اولیه به موقع رسیده است؟ آیا مواد اولیه به قیمت مناسب به دست بافنده رسیده؟ آیا بافنده فرش را که باید در عرض شش ماه قالی خود را از روی دار پایین بیاورد، مسببش نشدیم که دو سال روی دار بماند، خوب اگر ما این عوامل را با هم جمع کنیم و این مشکلات را از جلو پای برداریم آیا قیمت همینطور سرسامآور بالا میرود؟ آیا اگر به بافنده ضرورتهای زندگیاش را، یخچالی که میخواهد، بالاپوشی که میخواهد چند تا آجری که میخواهد اگر به قیمتهای پنج سال پیش در اختیارش میگذاشتیم آنقدر دستمزدش را بالا میبرد والله به خدا کارگران ما برترین و بهترین کارگران دنیا هستند.من نمیفهم در و پنجرهساز جوشکار اینها اگر پروفیل به اندازه کافی در اختیارشان باشد اینها پروفیل را میخواهند چه کار کنند غیر از اینکه قیمت در و پنجره میآید پایین بعد میگویید چرا اینطور شده بله یک جوشکاری که ده تن پروفیل احتیاج دارد ما برمیداریم به او پانصد کیلو میدهیم بعد هم میگوییم چرا درسازی اجرتش از کیلو پنج تومان،۲۵ تومان شده خوب این چهکار بکند؟ چه بکند آقا ما هم مخالفیم ما هم مخالفیم با آوردن کالایی که مصرفی است ما هم مخالفیم کالای مصرفی وارد این مملکت نکنید، اما به خدا قسم مواد اولیه کارخانجات و قطعات یدکی و مواد اولیه شیمیایی برای این مملکت از ضروریترین و حیاتیترین کالاها است، بهزعم ما نگهداشتن دلار و ذخایر ارزی در بانکهای خارج برای پشتوانه اسکناس ما برای رفع ضرورتها آن قدر برای ایران و بنیه اقتصادی ایران منفعت ندارد که لااقل یک سوم یا یک پنجم این را مواد اولیه وارد کنید، چون سال به سال قیمتش میرود بالا ارزش دلار میآید پایین، ارزش ریال میآید پایین ما حرفمان این است، ما حرفمان این است که چرا آن قدر بیبندوبار کارخانهها را رها کردید.
ارسال نظر