مذاکرات و مکاتبات تند قوام و مولوتف درباره روابط دوجانبه

احساسات ضدشوروی حکیمی کاردست قوام داد

قوام‌السلطنه نخست‌وزیر ایران در سفر ۳ هفته‌ای به مسکو روزهای سختی را پشت سر گذاشت تا بتواند رهبران حزب کمونیست شوروی را برای ترک آذربایجان متقاعد کند. این سیاستمدار ایرانی پس از مذاکرات طولانی با مقام‌های شوروی به ایران بازگشت و گزارش مشروحی به مجلس ارائه کرد. وی در بخشی از گزارش خود به خواسته‌های این کشور که از زبان مولوتف بیان و در آن «تشکیل شرکت ایران و شوروی برای بهره‌برداری از نفت شمال را حق شوروی» می‌دانست، اشاره می‌کند. قوام به دولتمردان شوروی می‌گوید، تاسیس شرکت نفت مشترک بستگی به نوع نگاه به آذربایجان ایران دارد... شک نیست که اکثریت ملت ایران به محض حصول اعتماد کامل نسبت به اینکه هیچ‌گونه تهدید از ناحیه اتحاد جماهیر شوروی متوجه تمامیت و استقلال ایران نیست، بدون تامل به دوستی و همکاری صمیمی ملت شوروی خواهد گروید و این مقصود را دولت من با بودن شرایط مساعد می‌تواند کاملا اطمینان بدهد و عملی کند.

در موضوع آذربایجان بار دیگر توجه مخصوص آن جناب را به این نکته جلب می‌نماید که اعلان خودمختاری و تشکیل دولت در آذربایجان که از قدیم‌الایام جزو لاینفک ایران بوده علاوه بر آنکه، چنان‌که سابقا گفته شده، مخالف صریح قانون اساسی ایران است و مشکلات فراوانی به وجود خواهد آورد که هیچ دولتی در ایران نمی‌تواند بر آن مشکلات فائق آید.

قانون اساسی ایران در نتیجه انقلابات و فداکاری‌های ملت ایران به وجود آمده و تنها سند ملی دوره مشروطه جوان ملت ایران است و اگر خلاف آن در یک قسمت از کشور ظاهر شود هیچ ضامنی باقی نخواهد بود که در ایالات دیگر تحریکاتی برای گرفتن نتایج مشابه به وجود نیاید.

باید در نظر داشت هرگونه تغییری در قانون اساسی به حکم قانون مزبور باید با دعوت و تاسیس مجلس موسسان و مراجعه به افکار عمومی ایرانیان به عمل آید.

بنابراین، چون تشکیل دولت محلی و تعیین وزرا مخالف صریح قانون اساسی ایران است، دولت مرکزی می‌تواند موافقت نماید فقط روسای بعضی ادارات و حتی استاندار با موافقت انجمن ایالتی تعیین شوند.

اما در باب نسبت مالیات و امور فرهنگی و غیره، البته پس از تشکیل انجمن ایالتی با اختیاراتی که انجمن دارد ترتیب مقتضی با موافقت انجمن داده خواهد شد و اما راجع به تخلیه ایران اینکه هنوز مقامات محترم شوروی با خروج کامل قوای خود از ایران تا دوم مارس موافقت ندارند، مورد نهایت تاسف است.

اینجانب در بدو مذاکرات با ژنرالیسیم استالین مخصوصا خاطرنشان ساختم که قصد من حل دوستانه مسائل و جلب توافق دولت بزرگ شوروی نسبت به منافع حیاتی ایران است و گمان کردم که احتیاجی به استناد به مواد مقررات و معاهدات نیست، ولی چون با این حال در یادداشت اخیر اشاره به عهدنامه ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ فرموده‌اید، لازم می‌دانم اظهار دارم که ماده مزبور فقط در موقعی به دولت شوروی حق می‌دهد قوای خود را به خاک ایران اعزام نماید که دولت ثالثی بخواهد عملا ایران را وسیله تجاوز به ممالک اتحاد جماهیر شوروی قرار دهد و اقدام عملی برای این مقصود بنماید و دولت ایران هم از عهده جلوگیری از آن برنیاید. با اینکه مفهوم این ماده آشکار بود باز دولت ایران برای اینکه عهدنامه مزبور از تصویب مجلس شورای ملی بگذرد و جای هیچ‌گونه ابهام و تردیدی باقی نماند در این باب با مقامات شوروی وارد مذاکره شد و نماینده مختار اتحاد جماهیر شوروی در تهران به موجب مراسله رسمی خود در تاریخ ۱۲ دسامبر ۱۹۲۱ شماره ۱۶۰۰، که جزو لاینفک عهدنامه ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ محسوب می‌شود، این موضوع را یکبار دیگر تایید نموده است.

با این سابقه، هرگز به نظر نمی‌رسید ماده مزبور بتواند مستند توقف قوای شوروی در ایران قرار گیرد. در خاتمه ناگزیر باید اظهار بدارم که برای من موجب نهایت اسف است که چنین به نظر می‌رسد که مواعید و صلاح‌اندیشی‌ها و مطالب اینجانب که حقا نماینده کلیه وطن‌پرستان و آزادی‌خواهان و تمام طبقات بی‌طرف ملت ایران هستم، کمتر جلب اعتماد مقامات شوروی را می‌کند تا دعاوی عده معدودی که برخلاف قانون، مدعی حکومت تازه آذربایجان می‌باشند.

اما در موضوع نفت و تشکیل شرکت ایران و شوروی:

امیدوارم با حل مساله آذربایجان و تخلیه ایران از قوای شوروی، بلافاصله این قضیه به ترتیبی که مورد توافق نظر طرفین باشد انجام یابد.

در خاتمه پیشنهاد می‌کنم که با «سوپلس» خاصی که از صفات سیاستمداران دوراندیش شوروی است، موافقت خودشان را در باب آذربایجان و تخلیه کامل ایران از قوای شوروی اظهار دارند تا اصول همکاری درباره روابط اقتصادی و موضوع نفت تعیین شود.

تردیدی نیست که اگر بر فرض احساسات غیردوستانه‌ای در میان دستجاتی در کشور نسبت به اتحاد جماهیر شوروی وجود داشته باشد کاملا برطرف خواهد شد و جای آن را وداد و اعتماد کامل خواهد گرفت.

بعد از وصول موافقت شما در این بابت، اینجانب به تهران عودت می‌نمایم و بعد از تبادل‌نظر با دولت، مذاکرات توسط سفیر کبیر شوروی در تهران ادامه داده خواهد شد و اطمینان کامل دارم که به نتیجه قطعی نایل گردم.»

بعد از این یادداشت که انتظار بهبود در جریان مذاکرات و نزدیک شدن به حل اشکالات می‌رفت، با کمال تاسف، در تاریخ ۹ اسفند یادداشت سخت‌تری از جناب مولوتف به شرح زیرین رسید:

«۱ - امتیاز نفت- در سال ۱۹۴۴ دولت اتحاد جماهیر شوروی به دولت ایران پیشنهاد نمود که امتیاز نفت نواحی شمال ایران را به دولت شوروی واگذار نماید. حق اتحاد شوروی در مورد تحصیل این امتیاز به هیچ‌وجه قابل بحث نیست، خاصه اگر در نظر گرفته شود که در جنوب ایران، از مدت‌ها قبل، امتیاز نفت به انگلیسی‌ها داده شده است، با وصف این ایران طرح شوروی را رد نمود.

دولت شوروی برای حسن استقبال از طرف ایرانی و به زیان منافع خود، در تاریخ ۲۵ فوریه سال جاری ممکن دانست پیشنهاد امتیاز نفت را به پیشنهاد تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی تبدیل نماید، به این ترتیب که ۵۱ درصد از سهام متعلق به طرف شوروی و ۴۹ درصد آن متعلق به طرف ایرانی باشد. ولی طرف ایرانی در تذکاریه ۲۹ فوریه با این پیشنهاد موافقت ننمود.

نظر به اینکه طرف ایرانی، چنان‌که حالا معلوم می‌شود، میل ندارد منافع شوروی را در این باب مورد توجه قرار دهد و با این ترتیب علنا در مورد شوروی قائل به تبعیض شده است، کمیسر خارجه اتحاد جماهیر شوروی بدین‌وسیله اعلام می‌دارد که پس از گزارش امر به آقای نخست‌وزیر استالین تصمیم گرفته است، پیشنهاد «کومپرومیس» شوروی مسترد گردد و همان پیشنهاد رسمی سال ۱۹۴۴ دائر به واگذاری امتیاز نفت در شمال ایران طبق امتیاز نفت انگلیس در جنوب را تجدید نماید.

۲ - مساله آذربایجان- طرف شوروی مساله آذربایجان را یک موضوع داخلی ایران دانسته و می‌داند. با این حال، نظر به مذاکره نخست‌وزیر ایران دائر بر اینکه طرف شوروی در تنظیم شرایط موافقت بین دولت ایران و آذربایجان ایران قبول وساطت نماید، طرف شوروی با تقاضای طرف ایرانی موافقت نمود و شرایط مربوطه را پیشنهاد نمود.

به‌طوری که از تذکاریه طرف ایرانی مورخ ۲۶ فوریه معلوم می‌شود طرف ایرانی شرایط پیشنهادی را رد می‌کند. در عین حال، طبق اطلاعات واصله، نمایندگان آذربایجان ایران نیز شرایط پیشنهادی را رد کرده و آن را رضایت‌بخش ندانسته‌اند.

بنابراین وساطت دولت شوروی در این مورد منتفی می‌گردد.

۳ - قوای شوروی در ایران- نظر دولت شوروی این است که در بین محافل حاکمه ایران رجال نسبتا برجسته دولتی وجود دارند که پایه سیاست خود را بر روی مجاهدت در تولید مشکلات بین جماهیر شوروی و دول معظم دیگر قرار داده‌اند، برای اینکه از اختلافات ممکنه بین آنها استفاده نموده آذربایجان شوروی و بادکوبه و ترکمنستان شوروی را تصرف نمایند.

چنانکه در سال ۱۹۱۹ در کنفرانس پاریس یادداشتی از طرف دولت ایران به زمامداری صمصام‌السلطنه به امضای مشاورالممالک وزیر امور خارجه وقت تسلیم گردید و تقاضا شده بود که آذربایجان شوروی با شهر بادکوبه و ترکمنستان شوروی با شهرهای عشق‌آباد و مرو و قسمتی از ارمنستان با شهر ایروان و غیره به ایران واگذار گردد.

با وجود این سیاست غاصبانه دولت ایران، دولت شوروی از بدو تشکیل خود همواره رفتار دوستانه خود را نسبت به ایران خاطرنشان می‌نمود و در ماه فوریه سال ۱۹۲۱ عهدنامه‌ای منعقد نمود که بر طبق آن، برای ابراز مودت، راه‌آهن متعلق به روسیه و راه‌های شوسه و بنادر و اسکله‌ها و کشتی‌ها و کرجی‌ها و باراندازها و بانک‌ها و خطوط تلگرافی و تلفنی و جزایر متعلق به روسیه را با طیب خاطر و بلاعوض به ایران تسلیم نمود.

دولت شوروی انتظار داشت که محافل حاکمه ایران به اهمیت این رفتار دوستانه اتحاد جماهیر شوروی که در تاریخ روابط بین دو دولت نظیر نداشته است، پی برده و ارزش آن را خواهند فهمید.

ولی چند ماه پس از عقد این عهدنامه، دولت در همان سال امتیاز نفت شمال ایران را در نزدیک‌ترین نقاط مرز شوروی به شرکت خارجی موسوم به «استاندارد اویل» واگذار نمود تا بدین‌وسیله لطمه‌ای به منافع اتحاد شوروی وارد سازد.

راست است که این قرارداد در سال بعد به واسطه اعتراض اتحاد شوروی لغو گردید. در سال ۱۹۳۷ مجددا دولت ایران امتیاز نفت نواحی واقعه در مرز اتحاد شوروی در قسمت خاوری به جز خزر را به شرکت نفت آمریکایی واگذار نمود، باز به خیال اینکه بدین‌وسیله لطمه‌ای به منافع شوروی وارد آورده و موجبات تصادم بین اتحاد شوروی و دول متحده آمریکا را فراهم سازد. این قرارداد نیز در سال بعد به واسطه اعتراض اتحاد شوروی ملغی گردید.

با تمام این سوابق، دولت ایران در سال ۱۹۳۹ مجددا امتیاز نفت نواحی واقعه در جنوب بادکوبه را به شرکت نفت انگلیس واگذار نمود و باز به خیال اینکه لطمه به منافع اتحاد شوروی وارد آورده و باعث تصادم اتحاد شوروی و انگلستان گردد. این امتیاز فقط پس از مدت پنج سال به واسطه اعتراض شوروی لغو گردید.

ضمنا باید این نکته را تذکر دهد که دولت ایران که امتیازات مشروحه بالا را به دول دیگر واگذار می‌نموده همواره از دادن حق امتیاز به اتحاد شوروی در شمال ایران امتناع ورزیده و می‌ورزد.

تمام این قضایا دلالت بر این می‌نماید که محافل حاکمه ایران نسبت به اتحاد شوروی سوءنیت دارند و منتظر فرصت هستند که نسبت به منافع شوروی لطمه وارد آورند و نواحی نفت‌خیز آذربایجان شوروی و ترکمنستان شوروی را مورد تهدید قرار دهند.

این قضیه را نمی‌توان برحسب تصادف و اتفاق دانست که همین اواخر نیز در سال ۱۹۴۵ محافل حاکمه ایرانی آقای حکیمی را، که احساسات خصمانه وی نسبت به اتحاد شوروی معروف است، به سمت نخست‌وزیری ایران انتخاب نمود و آقای حکیمی همان شخصی است که در کابینه صمصام‌السلطنه که یادداشت غاصبانه‌ای راجع به دعاوی ایران نسبت به بادکوبه و آذربایجان شوروی و ترکمنستان شوروی به کنفرانس پاریس تقدیم نموده بود یکی از وزرای برجسته به شمار می‌رفت.

به‌طوری که همه می‌دانند دولت حکیمی تا ماه فوریه ۱۹۴۶ به روی کار باقی ماند و با عملیات خود محیط روابط ایران و شوروی را مسموم ساخت.

بنابراین ملاحظات، اتحاد شوروی مجبور است نسبت به محافل حاکمه ایران احتیاط را از دست ندهد و به همین جهت ناگزیر است خروج قوای خود را از شمال ایران عمدبه تاخیر اندازد.»

وصول این یادداشت بی‌نهایت اسباب تکدر خاطر گردید، زیرا این پاسخ ما را از مقصود دور می‌ساخت. در این یادداشت دولت شوروی یکی دو پیشنهاد نسبتا مساعد خود را پس گرفته بود. در موضوع نفت هم که، قبل از ما یعنی درست یک سال پیش در اسفند هزاروسیصد و بیست‌وسه، مذاکرات مقدماتی توسط مرحوم آهی، سفیر ایران، در خصوص شرکت مختلط ایران و شوروی در مسکو به عمل آمده بود من نمی‌توانستم مذاکراتی که منتهی به تصمیم قانونی گردد به عمل آورم. در باب آذربایجان هم به حکم متن تذکاریه هیات شنیدید ما از وساطت دولت شوروی سخن به میان نیاورده بلکه فقط کمک معنوی از آنان خواسته بودیم و بی‌پرده بگویم خواهش ما این بود دولت شوروی از مساعدت نسبت به سران دموکرات خودداری نماید، افسوس در این موضوع جواب یاس‌آوری داده بودند. به‌طوری که ملاحظه فرمودید، در ضمن مذاکرات و پیشنهادهایی را که در سابق در خصوص نفت بین دولت و کمپانی‌های خارجی به عمل آمده و هیچ‌وقت صورت واقعیت پیدا نکرده بود دلیل خصومت و سوءنیت ایران نسبت به شوروی شمرده بودند.

بعد از مشاوره پاسخ زیرین فرستاده شد:

«بار دیگر لازم می‌دانم تذکر دهم که هدف دولت من با نهایت صداقت تحکیم مناسبات دوستی بین اتحاد جماهیر شوروی و ایران است و تاکنون در این راه کوشیده‌ام و در آتیه نیز خواهم کوشید.

شک نیست که اگر دولت اتحاد جماهیر شوروی به من در این موضوع کمک نماید به منظور اصلی که ایجاد یک دوستی محکم و خلل‌ناپذیر دو ملت باشد موفق خواهم شد.

۱ - راجع به نفت- در خصوص تاسیس شرکت مختلط ایران و شوروی که تصور کرده‌اند با آن موافقت نشده است چنین نیست و باید مخصوصا تذکر دهم که چنان‌که سابقا هم مذاکره شده است اگر در تخلیه فوری ایران از قوای شوروی و حل قضیه آذربایجان به من کمک نمایند فرصت خوبی خواهد بود که بعد از مراجعت به تهران و با حصول توافق در شرایط تشکیل شرکت طرح لازم به مجلس شورای ملی ایران پیشنهاد گردد و این قضیه بلافاصله به نوعی که مورد توافق طرفین باشد، حل شود.

مقصود آن است که تشکیل این قبیل شرکت‌ها ولو آنکه طرف از اتباع ایران باشد باید طبق قانون اساسی ایران به تصویب مجلس شورای ملی ایران برسد. ضمنا این نکته را خاطرنشان می‌سازم که اعطای امتیاز از حقوق مربوط به حق حاکمیت و استقلال کشور است که باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد و اگر در نیم قرن قبل، یعنی پیش از مشروطیت ایران، با شرایط آن زمان امتیازی داده شده باشد این امر ر ا نمی‌توان فعلا تبعیض نسبت به دولت شوروی دانست.

۲ - موضوع آذربایجان- چنان‌که سابقا گفته‌ام وضع فعلی که در آذربایجان ایجاد شده مخالف صریح قوانین کشور و مخالف با حق حاکمیت و استقلال ایران است که دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از انقلاب کبیر اکتبر ۱۹۱۷ تا قرارداد سه‌گانه و کنفرانس و اعلامیه تهران همیشه آن را محترم شمرده است.

اما در باب امور داخلی آن سامانه من با کمال حسن‌نیت در نظر دارم هرگونه اصلاحاتی را که مطابق آرزوی مردم آن صفحه باشد، تا آنجا که قوانین کشور اجازه دهد، عملی نمایم و مقصود آن است که با کمک معنوی دولت شوروی این اصلاحات در محیط صلح و آرامش و بدون منازعات داخلی انجام یابد.