انقلاب - اقتصاد دهه۶۰ به روایت خاموشی-۲
ویژگیهای بازار اسلامی
در اوایل دهه ۱۳۶۰ و در شرایطی که دولت ایران باید نیروی خود را در مدیریت جنگ متمرکز میکرد، طرفداران دولتی کردن اقتصاد فضای مناسبی را برای این کار فراهم کردند. خاموشی اما میخواست شرایط را توضیح داده و یادآور شود که بازار اسلامی چگونه بازاری است... من مراحل کارگری را سال به سال و مدارج ارتقا را سال به سال پشت سر گذاشتهام، دقیقا میدانم قرار داد مرضیالطرفین یعنی چه، ما هم بایستی در این راه کوشش کنیم و زمینهساز اجرای احکامالله باشیم، ما هم باید از خود نشان دهیم که در جمهوری اسلامی ایران برای یک کارفرما و برای یک کارخانهدار قانون کار لزومی ندارد ما باید ثابت کنیم که در محیط کار اسلامی اینقدر روابط بر مبنای تراضی طرفین است که دخالت کردن یک فرد ثالث بیمورد است، اما چنین کردهایم؟ بدانیم که هر عملی واکنشی در پی دارد ما اگر جریانهای نامساعدی در اجتماع میبینیم بخشی از آن عکسالعمل در مقابل کردههای ما است که در اجتماع به وجود میآید. یادم هست در یکی از سمینارها در خدمت برادران عرض کردم بازار اسلامی بازاری است که در موقع توزیع جنس بین مشتری و فروشنده دعوا بر سر این است که مشتری میگوید: کپه جنس را سبکتر بگیر برای من مستحب است و فروشنده میگوید کپه جنس را سنگینتر میگیرم که برای من مستحب است، به به به چه بازاری در چنین بازار اگر موجود شد که زمینه آن هست و میتواند به وجود آید آیا این غائلهها برپاست؟ اصولا در چنین اجتماعی انگیزههای ضدبازار مطرح است؟ اگر بازاری آن باشد که وقتی مشتری آمد خود فروشنده بگوید که جنس من اینطور است این قدر عیب دارد و به تناسب این عیوب قیمت را این قدر پایین میآورد. چه جو اسلامی و چه اتمسفری در این بازار به وجود میآید. تثبیت قیمت و نرخگذاری امری است در اسلام که از حکومتها خواسته نشده مگر در مقام ضرورت، اما چه نوع بازاری؟ بازاری که بازرگانی را خدمت بداند بازاری که بازرگانی را برای رفع احتیاج عامه ملت بر دوش بکشد. در چنین بازاری فروشنده و هم فروشنده به حال مشتری، اما در این چنین مرحلهای بحرانی و گذرا که از صبح تا به حال به مراتب شنیدهاید ما نیز سهمی داریم، ما هم بیاییم کار بکنیم رو به بازار و بازاریان عرض کردم ما که در تهران هستیم شنیدهایم و شما شهرستانیها هم به مراتب در شهرستان خود این مطالب را شنیدهاید و با این چهرههای تابناک برخورد نمودهاید آدم بازاری بود که در مغازه خود مینشست و مشغول به قرآن خواندن بود مشتری که میآمد میگفت من به اندازه درآمد امروزم جنس فروختهام برو به آن مغازه روبهرو مراجعه کن یعنی دقیقا شغل بازرگانی در خدمت مردم و برای رفع نیاز اولیه فرد فرد فروشنده که خود جهادی است فیسبیلالله الکاسب حبیبالله این است که مشاهده میکنیم سی، چهل سال پیش آن دوران فاسد رژیم ستمشاهی که تمام ارگانهای رسمی کشور ما را آلوده ساخته و ما را از خط اصیل اسلامی منحرف مینمود ملاحظه میکردیم که در مسجد جامع حاج سیدعزیزالله تهران موقعی که پیشنماز میآمد یک نفر از معتمدین بازار میایستاد جلو و تمام افراد چون به عدالتش ایمان داشتنند پشت سرش نماز میخواندند، بازار ما این بود. در زمینه کشاورزی هم همان بود، ببوسم بازوی آن کشاورز و آن ملاک دوران قبل از رژیم ستمشاهی را که کشاورزی میکرد به عنوان یک عبادت، کشاورزی میکرد همین طور که حضرت حجتالاسلام بیان نمودند از امام باقر علیهالسلام که حضرت فرمودند خوشبخت هستم اگر خدای را در این حال ملاقات کنیم به خاطر اینکه برای رفع احتیاج مردم و رفع احتیاج خانواده کار کردهام. (اگر به این مضمون باشد) مال در خدمت مردم بود نه مردم در خدمت مال. این سهم ما و وظایف ما؛ اما به علل زیادی از جمله عدم انجام این وظایف از طرف ما، ما که میگوییم منظور جامعه بازاریان و کارخانهدار و کشاورز و عموم کسانی که به نحوی از انحا در اقتصاد مملکت دخالت دارند و دادوستد یا تولید میکنند است- در مقابل عدم انجام این وظایف بود که متاسفانه رهبران مذهبی ما به حق میگویند که باید صبر کنیم تا جامعه از نظر اقتصادی آمادگی برای شنیدن حقایق پیدا نماید، بله هر عملی یک واکنشی یا یک عکسالعملی دارد. امروز ما درسهای زیادی یاد گرفتیم من اگر گوشههایی از این درسهایی که یاد گرفتهایم را برشمارم شاید از تعهد یک ساعته خود تجاوز کنم. امروز خط جدیدی که در این بحث باز شد این بود که مال و پول اسلحه است و بسیار حرف منطقی است، چون پول است که حتی اسلحه را میسازد و پول است که حتی اسلحه را تهیه میکند. این باید در دست افراد صالح باشد و به درجه صلاحیت فرد حدود اختیاراتش در داشتن مال تزاید پیدا میکند و زیاد میشود، من هیچ نمیگویم فقط چند لحظه در خود فرو روید و چون شما و ما مسوولان اتاقهای بازرگانی سراسر کشور هستیم و قاعدتا بیش از هر کسی در اجتماع با طبقه ثروتمند و مرفه که در این رشتهها هستند، سر و کار داریم و یک برآوردی بکنیم که از این ۵ ساله بعد از انقلاب این افراد و خود ما با مالمان چه کردهایم و مالمان را در کجا خرج کردیم، «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» امروز صبح با دلایل شرع با ادله قرآن ثابت شد که مال اسلحه است و اسلحه باید در دست افراد صالح باشد و با افزایش درجه صلاحیت این امکان نیز زیادتر میشود پس باید دید. ببینید در چه درجه از صلاحیت و آن افرادی که با ما سر و کار دارند در چه درجهای هستند اگر خوب هستیم امشب خدا را شکر کنیم که خداوندا ترا شکر میکنیم که به من صلاحیت دادی و دانستم که مال و ثروت تو را در چه راه صرف نمایم اگر دیدیم تراز منفی است به خود نهیب بزنیم شاید این نفس اماره را بیدار کنیم.
ارسال نظر