پیشنهاد برای نفت شمال ایران

جعفر پیشه‌وری رییس دولت پوشالی آذربایجان

قوام‌السلطنه در شرایط ویژه‌ای به مسکو سفر کرد تا بتواند استالین و همراهانش را از دشمنی بیشتر با ایران باز دارد و با بازپس‌گرفتن آذربایجان ایران را در شرایط استقلال کامل قرار دهد. وی در بازگشت از مسکو، گزارشی به مجلس داده است که بخش دوم آن را می‌خوانید. در گزارش وی می‌خوانیم که در گرمای پدیدار شده برای مذاکرات، خبر آوردند که دسته‌ای مرموز تحت عنوان دموکرات به گیلان حمله کردند... درباره امتیاز نفت شمال نیز باید یک شرکت مشترک بین ایران و شوروی تاسیس شود... . در خاتمه باید بگویم اگر، چنانچه اظهار داشتم، مذاکرات ما نتیجه مطلوب نبخشید، البته این اظهارات نباید دلیل یاس گردد. نه تنها عقیده شخص من، بلکه نظر تمام وطن‌پرستان و دوراندیشان ملت ایران است که ملت ایران و شوروی به حکم عوامل زیاد تاریخی و همبستگی طبیعی و جغرافیایی و احتیاج متقابل اقتصادی و مقتضیات فرهنگی و اجتماعی باید با یکدیگر دوست صمیمم گردند و روابط آنان باید روی اصل صداقت و احترام کامل مقابل که لازمه صلح ملل است استوار شود. هدف منشور (ملل متحد) نیز همین‌گونه روابط صادقانه و عادلانه صلح‌جویانه است تا جهان و مردم جهان از آسیب جنگ و خونریزی مصون بمانند.

به حکم این مقدمه، من هرگز از تحکیم روابط دوستانه بین دو کشور مایوس نیستم و نخواهم بود و این هدف را همواره خواهم داشت.

در اعلامیه‌ای که در خاتمه اقامت ما در مسکو صادر شده نیز همین آرزو به وضوح اظهار شده است و امیدوارم این چنین دوستی بی‌شائبه بین دو کشور عملی گردد و بسیار خرسندم که شخصی مانند آقای سادچیکوف که مرد سیاستمدار خیرخواهی است به سفارت کبرای شوروی در تهران تعیین شده و امیدوارم توسط ایشان روابط دوستی روز به روز استوار خواهد گردید. تهران ۲۰ اسفند ۱۳۲۴».

اینک بعد از قرائت گزارش کلی و مختصر می‌پردازیم به قرائت متن تذکاریه‌ها که بین طرفین مبادله شده و شاید از لحاظ رعایت رسوم سیاسی مقتضی نبود همه آنها را در چنین موردی بی‌پرده به اطلاع عامه برسانم، زیرا هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد، ولی بس که بدبختانه مردم عجول و خودکام و بی‌ملاحظه در باب این مذاکرات شایعه و جنجال راه انداختند و افکار مردم را منحرف و مردود ساختند، ناچارم برای روشن شدن حقایق از مراسم و ملاحظات بگذرم و جریان امر را بگویم تا نمایندگان محترم و تمام افراد ملت از آن آگاه گردند و قضاوت نمایند، نه اینکه فریب شایعات را بخورند و بازیچه نیرنگ معدودی شیاد خودپرست و کم‌ظرف گردند.

مطلبی که در استماع این گزارش‌ها باید مورد توجه خاص واقع گردد و آقایان محترم از روی ذوق و هوش و حسن تشخیص دریابند این است که در تمام جریانات مذاکرات اساسی نظریات و هدف ما عبارت از این دو اصل بود: اولا، اهتمام خاص صمیمانه برای جلب رضایت و موافقت همسایه محترم ما حتی در مسائلی که قضاوت در آن مسائل حق مطلق ما بود و تنها به حکم احترام نسبت به تمایل دوست و متفق خودمان به توصیه و مشورت آنان ارزش مخصوصی قائل می‌شدیم.

ثانیا، در سرتاسر مذاکرات عملی شدن و تحقق هرگونه توافق فیمابین را گذشته از تقاضای تخلیه کشور از نیروی شوروی مشروط به مطابقت با قانون اساسی ایران و تصویب مجلس شورای ملی شناختم، بدین معنی که مذاکرات و مقاولات ما به حکم این اصل بدون انطباق با قوانین کشور و تصویب مجلس هیچ‌گونه ارزش قانونی نخواهد داشت.

اینک متن اولین تذکاریه هیات که در نتیجه مذاکرات شفاهی فرستاده شد:

«چنانچه در موقع مذاکرات روز ۲۳ فوریه خاطرنشان نمودم حل مشکلاتی که فعلا در ایران پیشامد نموده و مهم‌ترین آنها مربوط به انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی و جریان حوادث آذربایجان ایران است، ارتباط کامل با موضوع تخلیه ایران از قوای شوروی و سایر متفقین دارد، زیرا برای انجام هرگونه اصلاحات در زمینه روابط سیاسی و اقتصادی فیمابین دو کشور باید طرح‌های مربوطه تنظیم و به تصویب مجلس شورای ملی برسد و تا زمانی که قوای متفقین خاک ایران را تخلیه ننمایند، به موجب قانون منع (مذاکرات) که در مجلس چهارده گذشته، انتخابات دوره پانزدهم مجلس صورت نخواهد گرفت.

۱ - (موضوع انتخابات دوره پانزدهم) بنابراین اگر دولت اتحاد جماهیر شوروی واقعا متمایل باشد که با دولت فعلی از طریق دوستانه همکاری کند و در راه رفع محظورات و مشکلات موجوده کمک نماید و اصلاح روابط ایران و شوروی را با رعایت قانون اساسی کشور ایران عملی سازد، ناگزیر باید با دولت من در حل مشکلات معاضدت نماید و با تخلیه خاک ایران موجبات انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی را فراهم و در انجام مقاصدی که در نظر است تسهیلات لازمه مهیا گردد و اینجانب یقین قطعی دارم که با این اقدام دوستانه دولت شوروی مقدمات یک دوره نوین و درخشانی در روابط فیمابین فراهم خواهد گردید که قطعا به صلاح و سود هر دو کشور خواهد بود.

۲ - موضوع آذربایجان - آذربایجان از بدو تاریخ ایران، یعنی حداقل از ۲۵ قرن به این طرف، جزو لاینفک ایران و از لحاظ اتنوگرافی و ایدئولوژی (یعنی نژادی و آمال سیاسی) و کلیه عادات و رسوم ملی در طی این مدت کاملا ایرانی بوده و در ادوار گذشته حتی یک مدت کوتاهی هم در تاریخ این کشور دیده نشده است که در آن صحبت از یک ملیت خاص غیرایرانی در آن جا به میان آمده باشد و از حیث زبان هم با اینکه امروز مکالمه مردم به زبان ترکی است، ولی در تمام ۲۵ قرن نوشته‌ها و زبان‌ ادبی در آن دیار به فارسی بوده و دوره‌ای را سراغ نداریم که مردم آن جا به ترکی چیزی نوشته باشند یا به ترکی کتاب درسی یا ادبی یا تاریخی قابل توجهی تالیف کرده باشند یا مدرسه‌هایی برای تدریس زبان ترکی وجود داشته باشد.

آذربایجان به حکم سوابق تاریخی و قانون اساسی،‌ جزء لاینفک ایران است و هیچ گونه مجوز تاریخی یا قانونی برای نهضت خودمختاری و اقدامات خلاف قانونی که در آن جا به عمل آمده و موجب وارد شدن لطمه به تمامیت ارضی ایران گردیده، وجود ندارد.

عملیاتی که از چندی به این طرف بدون مقدمه و سابقه در آذربایجان به عمل آمده از قبیل اعلان حکومت خودمختاری و تشکیل دولت محلی برخلاف نص صریح قانون اساسی و خلع سلاح و اخراج قوای دولتی و قوای تامینه از قبیل ژاندارم و پلیس، ادعای ملیت و زبان مخصوص ملی برای آذربایجان، اخذ مالیات و سربازگیری و تصرف بسیاری از شهرها و دهات آذربایجان- تصرف ادارات دولتی و بانک ملی و عملیات تجاوزکارانه دیگر- تغییر و اخراج تا توقیف کارمندان مسوول و امثال این قبیل عملیات کاملا برخلاف قانون اساسی و کلیه مقررات کشور ایران بوده است و اگر همین روش ادامه یابد، کار عملا منجر به تجزیه خواهد گردید. بدیهی است همچون نهضتی از هیچ راهی قابل تالیف اصول استقلال و تمامیت ارضی و قانون اساسی ایران نیست.

۳ - در یک همچون موقعی که مشکلات عظیم از هر سو به کشور ایران روآور گردیده است، میهن‌پرستان ایران که دوستی صمیمانه با دولت شوروی را شرط اول حل مشکلات سیاسی ایران می‌دانستند، تمایل کردند به اینکه اینجانب زمام امور کشور را به دست گیرم و دولتی برای انجام مرام این دوستی تشکیل دهم و آنچه اینجانب شخصا از تماس با مامورین محترم شوروی و آثار و قرائن دیگر استنباط نمودم این بود که می‌توان راه‌حل دوستانه‌ای برای مسائل مذکور در بالا پیدا کرد.

از این رو، با امیدی وافر به پایتخت کشور بزرگ شما آمدم و اکنون یک بار دیگر به صراحت می‌گویم که مرام من تامین دوستی پایدار و تحکیم روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بین دو کشور است، ولی شرط اساسی برای حصول موفقیت کامل در این منظور که منتها آرزوی ملت ایران است، این است که قوای شوروی خاک ایران را تخلیه نمایند و مساله آذربایجان نیز به طوری که کوچک‌ترین لطمه به حق حاکمیت و استقلال و تمامیت ارضی ایران وارد نگردد، حل شود. آنچه به نظر اینجانب می‌رسد موضوع آذربایجان با رعایت شرط اصلی مربوط به حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران با اجرای یک رشته اصلاحات به شرح زیرین قابل حل است:

۱ - اعلان عفو عمومی برای کلیه اشخاصی که در نهضت خودمختاری آن جا شرکت داشته‌اند.

۲ - انتخاب فوری انجمن ایالتی با داشتن اختیارات زیرین:

الف: حق نظارت در تنظیم بودجه محلی و در خرج و دخل مالیاتی؛

ب: وضع مالیات محلی برای مصارف محلی از قبیل راه‌سازی و امور فرهنگی و بهداری و غیره؛

ج: حق نظارت در فروش و تغییر و نقل و انتقال املاک عمومی دولتی در استان آذربایجان با رعایت قوانین و مقررات موجوده در این باب؛

د: اظهارنظر در تعیین روسای پاره‌ای از ادارات دولتی از قبیل شهرداری و رییس فرهنگ و رییس شهربانی و رییس بهداری حتی استاندار.

به طور کلی دولت من خواهد کوشید احتیاجات محلی و تقاضاهای مشروع قانونی انجمن ایالتی را برای هر گونه اصلاحات مورد توجه قرار دهد و فورا به آن ترتیب اثر دهد.

در هر صورت آنچه اینجانب فکر می‌کنم، برای عملی کردن یک رشته اصلاحات اساسی در کشور و تهیه مقدمات برای دوستی واقعی بین دو ملت و توسعه و انجام مسائل اقتصادی، تخلیه ایران ضرورت فوری خواهد داشت و ملت ایران کاملا با یک چنین سیاست موافق و همراه خواهد بود.»

در این بین که ما مشغول مذاکرات و مراسلات بودیم، با کمال تاسف، اخبار ناگواری در باب توسعه هرج و مرج و تجاوز و حملات دسته‌های مرموز موسوم به دموکرات تحت حمایت قوای شوروی به حدود گیلانات رسید و در نتیجه در ضمن مذاکرات این موضوع را به رجال شوروی اظهار نموده و یادداشت ذیل را هم فرستادم:

«تعقیب مذاکرات شفاهی و تذکاریه‌های اینجانب برای آنکه هیچ‌گونه تردیدی در صحت اظهارات و مطالبی که تاکنون تذکر داده‌ام، باقی نماند خاطر آن جناب را به نکات زیر جلب می‌نمایم:

۱ - اوضاع کنونی آذربایجان جز ایجاد هرج و مرج و اغتشاش و تهیه زمینه مساعد برای ایجاد اوضاع مشابه آن در سایر ایالات و ولایات ایران نتیجه دیگری ندارد و برای هیچ دولتی مقدور نخواهد بود با این ترتیب نظم و آرامش را در کشور بر عهده گیرد. چند روز قبل از حرکت من به سمت مسکو، پیشه‌وری ضمن اعلان سربازگیری به اهالی آذربایجان اعلام می‌دارد که باید خود را برای حرکت به تهران و واژگون کردن حکومت مرکزی آماده و مهیا سازند.

۲ - در موقعی که اینجانب در مسکو با مقامات عالیه اتحاد جماهیر شوروی برای بهبود و تحکیم روابط مناسبات بین دو کشور مشغول بحث و مذاکره هستم. مطابق تلگرافی که اخیرا رسیده است، دستجات مسلح آذربایجان مهاجمات خود را به سمت گیلان شروع نموده ابتدا قصبه هشت‌پر را تصرف کرده و با دو کامیون افراد مسلح به گرگانرو حمله برده آن جا را نیز متصرف می‌شوند. چون در تمام گیلان به واسطه وجود قوای شوروی بیش از دو گردان ژاندارم وجود ندارد و باز به واسطه وجود نیروهای شوروی این دو گردان هم آزادی عمل ندارند و مقامات محلی شوروی هم از موافقت با دولت مرکزی در اعزام قوای امدادی مضایقه می‌نمایند، هیچ گونه وسیله برای دولت در جلوگیری از حمله و مهاجمات متمردین در دست نیست و اهالی گیلان در نهایت تشویش و اضطراب به سر می‌برند.

مراتب فوق را به اطلاع آن جناب می‌رسانم و خواهشمندم دستور لازم صادر نمایند که مامورین نظامی شوروی در گیلان:

۱) آزادی عمل ژاندارم‌های ایران در گیلان ممانعت نمایند؛ ۲) و موافقت نمایند که قوای امدادی از مرکز برای ایجاد امنیت به گیلان اعزام شود.»

۲) فردای آن روز؛ یعنی در تاریخ ششم تذکاریه زیرین از طرف جناب آقای مولوتف واصل شد که عینا می‌خوانم:

[اول] «راجع‌به اوضاع آذربایجان ایران که پیش آمده است پیشنهادات زیرین را به طور تفاهم و ارفاق (کمپرومی) می‌نمایند:

۱ - در استان آذربایجان حکومت خودمختار برقرار می‌گردد. این حکومت در استان عبارت خواهد بود از انجمن ایالتی آذربایجان و دولت ایالتی آذربایجان که از طرف انجمن انتخاب خواهد گردید و در ولایات انجمن‌های ولایتی و کمیته‌های اجرائیه آنها. انتخابات انجمن‌ها طبق مقرراتی به عمل خواهد آمد که فعلا در آذربایجان وضع شده است.

دولت ایالتی آذربایجان تشکیل می‌شود از نخست‌وزیر و وزارتخانه‌های کشاورزی، پیشه و هنر، بازرگانی، کشور (با یک عده معینی قوای ملی که برای حفظ امنیت عمومی ضرورت داشته باشد!) دارایی، کار، فرهنگ، بهداری و همچنین ادارات حمل‌و‌نقل و شهربانی و دوایر دادگستری و دادستانی.

۲ - اهالی آذربایجان حق خواهند داشت در امور اداری محلی و تدریس در مدارس و محاکمات و غیره از زبان محلی استفاده نمایند.

۳ - نخست‌وزیر دولت ایالتی آذربایجان در عین حال سمت استانداری استان آذربایجان را خواهد داشت که با تصویب دولت ایران خواهد بود.

فرمانده پادگان نظامی ایالتی آذربایجان از طرف دولت ایران، با جلب موافقت دولت ایالتی آذربایجان، تعیین می‌گردد. در قسمت نفرات واحدهای نظامی، اصول دستجات ملی و محلی معمول خواهد گردید.

ارتباط دولت ایالتی آذربایجان با مرکز به زبان فارسی خواهد بود.

۴ - در مورد تعیین عواید مالیاتی و درآمدهای بودجه آذربایجان ایران، ۷۰ درصد عواید آذربایجان به بودجه دولت ایالتی آذربایجان تخصیص داده خواهد شد.

۵ - دولت ایران آزادی عمل تشکیلات دموکراسی را از قبیل حزب دموکرات آذربایجان ایران و اتحاد پیشه‌وران و غیره را در آذربایجان ایران تایید می‌نماید.

۶ - در موقع انتخاب مجلس شورای ملی به تعداد نمایندگان آذربایجان به نسبت جمعیت واقعی استان مزبور افزوده خواهد شد.

دوم- راجع‌به امتیاز نفت: دولت شوروی برای حسن استقبال از تمایل دولت ایران حاضر است از پیشنهاد واگذاری امتیاز نفت در نواحی شمال ایران صرف‌نظر نماید و در عوض پیشنهاد می‌کند شرکت مختلط ایران و شوروی برای اکتشافات و استخراج مشتقات نفت در شمال ایران تشکیل شود. به این ترتیب که ۵۱ درصد سهام متعلق به طرف شوروی و ۴۹ درصد متعلق به طرف ایران خواهد بود.

سوم- راجع‌به توقف قوای نظامی شوروی در ایران: دولت شوروی در نظر دارد از تاریخ دوم مارس جاری به خروج قوای خود از بعضی نواحی ایران شروع نماید و اما راجع‌به بقیه قوای شوروی این قوا موقتا طبق عهدنامه ایران و شوروی مورخ ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ در ایران خواهد ماند و قوای شوروی موقعی خاک ایران را به کلی تخلیه خواهند نمود که دولت ایران کلیه اقدامات خصمانه و تبعیض را نسبت به دولت شوروی از میان ببرد و در شمال ایران آرامش برقرار نماید و سیاست دوستانه نسبت به دولت شوروی اتخاذ نماید.

در پاسخ این تذکاریه که در این موقع لزومی برای تحلیل و توضیح آن نمی‌بینیم در تاریخ ۷ اسفند تذکاریه ذیل به جناب مولوتف فرستاده شد:«مقدمتا باید با کمال وضوح و صداقت و از روی عقیده بگویم که برخلاف بعضی شایعات زمینه دوستی ایران و شوروی در تمام ایران کاملا فراهم است و آن زمینه را به اندک تدبیر و از بین برداشتن علل سوءتفاهم می‌شود فورا در تمام ایران بسط داد و برعکس متدهای دیگر مانند ادامه توقف قوای شوروی یا ایجاد خودمختاری در داخله ایران به‌طور قطع دوستی و محبتی را که باید در قلوب مردم ایران جایگیر شود افسرده و خاموش و طرفداران آن را نگران و مایوس خواهد نمود.